برلین ، 17 اکتوبر 2007
“یعنی نجات ملت افغانم آرزوست”
این نوشته به تاریخ 18 آگست یعنی درست دو ماه پیش روی صفحۀ کمپیوتر آمد و به عـللی از نشر باز ماند :
در مقالۀ ” دا زمونـږ زیبا وطن ــ سرود دلها” نوشتم : « خصلت “میهندوستی” و “وطنپرستی” در صدر خصوصیات برجستۀ افغانان جای دارد و بر تارک آن میدرخشد. این خاصیت نه تنها عـملاً در میدان های نبرد و کارزار افغانان در مقابل بیگانگان و متجاوزان بچشم سر دیده شده، بلکه هـرکسی از افـراد این آب و خاک سهم خود را در زمینه اداء کرده است. شاعـر در شعر خود، نویسنده در نوشتۀ خود و عـوام الناس به رستۀ خود. هـنرمندان عـزیز ما نیز، درین استقامت بسیار قامت افـراخته اند و بسا آهـنگهای ناب را در وصف وطن و در وصف چشم و چراغ وطن ــ حضرت کابل ــ سروده اند؛ هم بزبان دری و نیز به زبان پشتو…. »
و در جای دیگر این مقاله آمده است : « … به برداشت من، “وطندوستی” و “وطنپرسیتی” خصلت خانه زاد همه باشندگان این آب و خاک است، و شاید هـیچ کسی از هموطنان خود را نیابیم که عاری ازین خاصیت باشد. جنگهای افغانان به مقابل دشمنان و متجاوزان و اشغالگران ، همه و همه بدرجۀ اول از میهندوستی و آزادی پرستی افغانان سرچشمه میگیرد. شاید کسانی بیایند و موضوع دین را محرک اصلی جنگها بدانند، چنانکه جنگ آزادیبخش ملت ما را به مقابل اردوی خون آشام سرخ، صبغۀ اسلامی دادند و نامش را”جهاد” گذاشتند. بدون شک رول دین مقـدس اسلام درین جنگ انکارنپذیر است، ولی رول عمده و تعیین کننده همانا فکتور اولین است. برای به کرسی نشاندن این واقعیت، که رول عمده و اساسی را همانا “پدیدۀ اولین” تشکیل میدهـد و نه “دین”، میتوان دلایلی بسیار آورد، ولی دو دلیل عمده را درینجا برمیکشم.
ــ در زمانی که دین مقـدس اسلام هـنوز تشریف فـرمای کشور عـزیز ما نشده بود، نیز جنگهای وطنخواهانه و جنگهای ضد بیگانه داشته ایم. کافـیست کتب تاریخ را ورق بزنیم و لست طومار وار چنین جنگ ها را قـطار کنیم.
ــ اگر متجاوز یک “کشور اسلامی” میبود، یعنی اگر در عـوض “روسیۀ شوری”، یک مملکت اسلامی بر خاک ما میتاخت و به اشغال وطن ما میپرداخت، هـرآینه و به یقـین که به همان صورت و نه کمتر از آن پیمانه، به مقابله اش می شتافـتیم و تا متجاوز را از خاک وطن بیرون نمی راندیم، آرام هم نمیگرفـتیم.»
و باز در همان مقاله میخوانیم : « با شرح بالا که میشد دامنه اش را درازتر کشید، باید اذعان کرد، که پدیدۀ پسندیدۀ “وطنپرستی” که شامل حال تمام افـراد و آحاد این سرزمین است، بزرگترین “گرهـزنِ” روابط و عـلایق ایشان نیز بوده میتواند. این پدیدۀ خجسته بزرگترین عامل “وفاق ملی” ماست. و وقـتی که این طور است، باید ازین فـکتور تعیین کننده، که اختلاف نظر در آن راه ندارد، استفاده کرد و ابنای وطن را بهم پیوند زد. با گذشتاندن سه دهه بدبختی و تیره روزی و دربدی و خاک بسری، اینک وقـت آن فـرا رسیده است، که اولاد این وطن دست بدست هم دهـند، بر زخمها مرهم نهند، وطن مجروح و زمینگیر خود را بپا ایستاده کنند و در دامان مهرگسترش، برادروار بزیند (زندگی کنند).»
در این مقاله میخواهـم رول بزرگ هـنرمندان آوازخوان را برجسته بسازم و تذکر بدهـم، که این فـرزندان ارجمند وطن نقـش خود را به بهترین وجهی بازی کرده و دَین مقـدس وطن را به شایسته ترین نحوی به جا آورده اند. تعداد این هـنرمندان بسیار زیاد است و درین مختصر نمیتوانم ذکر خیر همه را بنمایم، ولی میکوشم لااقـل چند نفـر را به نمایندگی از همه برگزینم و بر ترانه های ایشان تبصره بنمایم. ناگفـته معلوم است که سهم ترانه سازان و شاعـران ورجاوندی که این همه اشعار بامیمنت و این همه ترانه های پرهـیمنت را سروده اند، غـیر قابـل انکار است و اگر این سخن پروران پشت پرده نمی بودند، این همه نغمات و آهـنگ های باشکوه اصلاً زاده نمیشدند. و نیز سهم کمپوزر های ارجمند را باید برکشید که چنین تصنیف های عالیشان را در دسترس آوازخوانان گذاشته اند. البته رول نوازندگان و دست و پنجۀ هـنرور و هـنرآفـرین ایشان هـرگز قابل کتمان نیست. پس شاعـر و آهـنگ ساز و آواز خوان و نوازنده ــ این عـناصر و ارکان ارجمند چهارگانه ــ دست بدست هم داده و این همه هـدایا و تحایف ماندگار را در پای مردم و در پای مادر وطن که “مادر مادران” است ، و نیز در پای هـنر گرانقـدر موسیقی ریخته اند.
و اینک مشتی از آهـنگها را پیش دیدۀ تو هموطن عـزیز میگذارم و نیز این قـضاوت را ، تا سهم غـیر قابل انکار این عـناصر چارگانه و خصوصاً هـنرمندان ما را ــ که قهرمان و مرد میدان همانهایند ــ در تشویق و ترغـیب “وطندوستی” و “وحدت ملی” ، دریابی!!!!
ــ “دا زمونږ زیبا وطن” از مرحوم استاد اول میر ( سلطان آوازخوانان پشتو ) ، که سلطان و بلکه شاهـنشاه
ترانه های وطنی است.
ــ “وطن جنت نشان دی …” اثر دیگر و شهکار دگر این استاد بی مثال است. استاد اول میر مرحوم ترانه های
بسیار زیاد در وصف وطن محبوبش افغانستان خواند و اگر بگویم که نصف تمام
آهـنگ های استاد مرحوم اول میر در ستایش ِ در حد پرستش ِ وطن عـزیز و
“افغانستان جنت نشان”اش بوده است ، سخنی به گزاف نگفـته ام.
ــ “وطن عـشق تو افـتخـــارم
وطن در رهـت جان نثارم”
به آواز آقای عـبدالوهاب مددی ، که خیلی باب یک “مارش عـسکری” تواند بود.
ــ به کابل جان به کابل جان به کابل جان سلام ؛ افغانستان سلام” فـرهاد دریا
ــ “اصلی وطن افغانستان دی” فـرهاد دریا
ــ “ای زما زیبا وطن ، ای زما لیلا وطن ؛ افغان وطن افغان وطن” حیدر سلیم
ــ “ای مُـلک نازنین ِ من، افغان ستان ِ من” خانم هـنگامه
ــ “ای وطن ای وطن، گلشن خاور زمین” استاد مهوش و استاد مرحوم یعـقـوب قاسمی
ــ “کابل جان درگرفـت دودش برآمد” جواد غازی یار
ــ “ای ملت افغان ، ای قـوم مهاجر” جواد غازی یار (که شهکاریست ازین هـنرمند)
ــ “سرزمین من….” جواد غازی یار
ــ “ای ملت غـمدیده از خواب گران برخیز” جواد غازی یار
ــ “این خانه چه زیباست ، ولی خانۀ من نیست” هـنرمند محبوب محبوب الله محبوب
ــ “دا غـرونه غـرونه، افغانستان دی” ( اتن) ـ ـ ـ ـ ـ ـ
ــ “آزادی وطن ز دل و جانم آرزوست” وحید ځلاند
ــ “یاران دعا کنید که میهن رها شود” وحید ځلاند
ــ “ترا ای خاک شیران میپرستم ، میپرستم” وحید ځلاند
آقای “وحید ځلاند” که آواز بسیار گیرا دارد و بسا باریکی های آوازخوانی را از پدر نامدار خویش ــ یعنی همان
نواخوان آواطلائی وطن ــ استاد “عـبدالجلیل ځلاند” ــ اخذ کرده و گویا چراغ پدر را روشن ساخته است، ستاره
ایست درخشان.
ــ “یعنی نجات ملت افغانم آرزوست” در قـصیدۀ غـرائی که امروز 18 آگست 2007 به شکل منقـبت از
تلویزون “آریانا”ی حضرت کابل ــ تلویزیونی که عملاً درس وفاق و
وحدت ملی میدهـد ــ شنیدم ، همین یک مصراع چنان بدلم نشست، که
عـنوان این مقالش کردم. سرایندۀ این چکامه معلومم نشد، اما بجد میدانم
که شاعـریست ملی و وطن پرست که قـصیدۀ معروف خداوندگار بلخ ،
حضرت مولانا جلال الدین محمد رومی را استقـبال کرده که هـشت
قـرن پیش از امروز فـرمود :
بنمــــــای رخ که باغ و گلستام آرزوست بکشای لب که قـنـــــد فـراوانم آرزوست
ای آفـتاب حســــــن برون آ دمی ز ابــــر کان چهــــــرۀ مشعـشع تابـــانم آرزوست
گفـتی ز ناز بیش مرنجــــان مــــــرا برو آن گفـتنت که بیش مرنجــــانم آرزوست
زین هـمــرهان سست عـناصِر دلم گرفـت شیـــــــر خــدا و رستم دستانم آرزوست
دی شیخ با چـــــراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولـــــم و انسانم آرزوست
گفـتند یافـت می نشود گشتــــتـه ایـــــــم ما گفـت آنکه یافـت می نشود آنم آرزوست
اما در مورد تلویزیون “آریانا” :
از زمانی که تلویزیون “آریانا” به ابتکار جناب انجنیر احسان الله بیات پا به عـرصۀ خدمت نهاد ، شاهـد خدمات سرشار آن میباشیم. از پروگرامهای متنوع این تلویزیون که در سطح عالی بین المللی تهیه و پخش میگردد و در منطقه نظیری ندارد، کس انکار کرده نمی تواند. از نگاه این مسکین مگر نقـش مهم و عمده و بسیار کارساز این تلویزیون در “ملی بودن” و “وطنی اندیشیدن” و “گرهـزنی مردم” است. این تلویزیون عملاً وفاق ملی و تفاهم و تسامح و تساهـل را
بین افغانان تبلیغ و ترویج میکند، که همه پایه های استوار “وحدت ملی” توانند بود. در بارۀ این تلویزیون بیشتر ازین نمیخواهم در این مقال بنویشم ، که اگر فـرصتی دست داد در نوشتۀ مستقـلی آنرا دنبال خـواهم نمود.
بدون شک که تمام آهـنگها و ترانه های وطنی و آنچه در وصف مردم و ملت و غـرور و شهامت افغانی سروده شده، از ابرمرد هـنر موسیقی ما که سلسله جنبان و اوستاد اوستادان موسیقی مُعاصر افغانستان است، سرچشمه می گیرند، که در آستانه و عـنفـوان نبرد استقلال وطن نعره زنان سرود :
ناز دارد بی سر و سامانیـــــم بحـــر در بر قـطرۀ طـــــوفانیم
آسمانسیـر است سرگـــــردانیم مشکل هــــر کس بود آســــانیم
گر ندانی غـیرت افغــــانیم
چون به میدان آمدی میدانیم
کیست افغان در زمان گیر ودار؟ می نترسد از نهیب کــــــارزار
رشک رستم غـیرت اسفـندیـــــار کی بود از خـــصم روگردانیم
گر ندانی غـیرت افغــــانیم
چون به میدان آمدی میدانیم
کی بغـیر از جنگ باشد کــــار من جنـگ باشد کار من کردار من
شد فـرار از جنگ ننگ و عار من تا بچند ای خــــصم میترسانیم
گر ندانی غـیرت افغــــانیم
چون به میدان آمدی میدانیم
این پیش آهـنگ و این قافـله سالار موسیقی مُعاصر افغانستان کسی دیگر نیست، مگر استاد روانشاد “قاسم افغان”، استادی که سلطان هـنر آوازخوانی بود و همه استادان حضرت خرابات کابل ریزه خوار خوان گستردۀ او بودند و خوشه چین خرمن آراستۀ نواخوانی اوی. استادی که موسیقی امروزی ما مرهـون نبوغ سرشار اوست و اگر او نمیبود، معلوم نبود که موسیقی ما در کدام حالت قـرار میداشت و به کدام سمت روان میگشت.
درود بر همه استادان موسیقی و نواخوانی ما و شادباش بر همه رامشگرانی که بساط هـنر را همیشه رنگین و سماط ساز و آواز را پر رونق و تمکین میدارند!!!!!!
آفـرین و هـزاران زه و تحسین بر همه هـنرمندان موسیقی ما که دین و رسالت خود را در برابر مردم و وطـن به وجه احسن اداء کرده اند. و کاش تمام مردم این سرزمین ــ و خصوصاً تعـلیم یافـتگان و روشنفکران ــ از هـنرمندان ارجمند ما درس بگیرند ، در خدمت ملت و میهـن خویش همت گمارند و از تبلیغ نفاق و شقاق و تفرقه بپرهـیزند!!!!!!!