کاندید اکادمسین محنداعظم سیستانی
دولت های ملی مکلف اند تا برای رفاه وسعادت جامعه خود دست به کارشوند وبا تدوین برنامه ها وتنفیذ قوانین مدنی قبل ازهمه عدالت را با تطبیق قانون درجامعه تأمین نمایند.
شاه امان الله نیز وقتی به عنوان نماد مشروطیت به قدرت رسید ، دم ازاستقلال وتامین عدالت زد،و می باید به وعده اش عمل میکرد و جامعه را که سالیان متمادی به علت فقدان استقلال کامل سیاسی ونبودقوانین ونهادهای قضائی وحقوقی به انواع بدبختیها وبی عدالتی های اجتماعی واقتصادی دوچار بود، از ورطۀ فلاکت وبدبختی نجات بدهد و بجای آن یک دولت ملی وقانونی استوار برپایه های ارکان سه قوۀ (اجرائیه،تقنینیه وقضائیه) ایجاد نماید. برای تحقق چنین هدفی او پس از کسب استقلال کامل سیاسی از استعمار انگلیس(که نخستین دست آورد بزرگ مشروطه خواهان بود) دست به ابتکار تدوین یک سلسله قوانین و نظامنامه ها (درحدود77 نظامنامه] در عرصه های مختلف شئون اجتماعی واقتصادی و حقوقی زد که نخستین آن تصویب قانون اساسی «نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان» با عالی ترین مبادی حقوقی بود.
محقق بلندپایه افغان،داکتر عبدالرحمن زمانی، مقاله ای دارد تحت عنوان «اصلاحات علت اغتشاش یا قربانی اغتشاش؟»( در چار بخش). نویسنده در این مقاله بحال نویسندگانی افسوس میکندکه هنوزهم تفاله تبلیغات یکصد سال قبل انگلیس را علیه امان الله خان نشخوار میکنند. این مقاله بجواب باری جهانی نوشته شده که علت سقوط امان الله را اصلاحات قبل از وقت دانسته است.
داکتر زمانی مینویسد:«با وجود يکه درين اواخر خوشبختانه کتب متعددى پیرامون ظهور و سقوط سلطنت غازى امان الله خان و علل آشکارو پنهان شکست نهضت امانى و پیامد هاى آن به نشر رسیده اند ، متأسفانه بنظر میرسد که عده از نويسندگان و مورخین محترم ما تاحال نتوانسته اند خود را از ساحۀ نفوذ تبلیغات تخريبى استعمار انگلیس رها کنند . اگر ديروز با استفاده از اعتقادات مذهبى عوام، و فعالیت رهبران مذهبى به عنوان ابزار علیه رژيم امانى استفاده شد، امروز هم عده ی از قلم بدستان ما يا ناآگاهانه و يا هم شايد آ گاهانه براى تبرئه نمودن عناصرى که درخدمت استعمار قرار داشتند، بشکل ديگرى به ترور شخصیت غازى امان الله خان ادامه میدهند.
آنها چون امروز ديگر نمیتوانند ادعا کنند که برای دست داشتن استعمار انگلیس در سقوط نهضت امانى سندى را مشاهده ننموده اند، اينبار با تکرار تبلیغات دشمن ، از اصلاحات امانى بحیث حربه استفاده میکنند . امیدوارم با بازنگرى موضوعات اصلاحات و اغتشاشات بتوانم درين زمینه معلوماتى را خدمت هموطنان عزيز خود تقديم کنم.
شاه امان الله خان در همان اعلامیۀ تاريخى ۲۸فبرورى۱۹۱۹خود راجع به اهدف عمده سلطنت خود گفته بود :«وقتی که ملت بزرگ من تاج شاهی را بر سر من نهاد، من عهد بستم که بايستی دولت افغانستان مانند ساير قدرت های مستقل جهان در داخل و خارج کشور آزاد و مستقل باشد. ملت افغانستان درداخل کشور آزادی کامل داشته از هر گونه تجاوزو ظلم مصئون و مردم فقط بايد مطیع قانون باشند و بس. کار اجباری و بیگاردر تمام رشته ها ممنوع و ملغی است . حکومت ما در افغانستان اصلاحاتی خواهد نمود که ملت و مملکت ما بتواند در بین ملل متمدن جهان جای مناسب مقام خود را حاصل نمايد . من در اجراآت امور کشور مشورت را به حکم و شاور هم فی الامر رهبر قرار خواهم داد.”
زمانی از قول يکى از شعراى معاصر زبان پشتونقل قول میکندکه گفته است:« در تاريخ افغانستان هیچ پیشوايى مثل امان الله خان به ملت و ترقى اش آنقدر علاقۀ ديوانه وار، عمیق، صمیمانه و صادقانه نشان نداده است . علاقۀ امان الله خان براى سعادت، عصرى ساختن و ترقى ملتش، علاقۀ يک شاه نه، بلکه علاقۀ يک شاعر، هنرمند و نقاش بود که بیشتر با احساس افاده میشد. ولى از آنجائیکه ملت هاى خفته زبان احساس هنرمندان و شاعران خود را دير درک، میکنند، همانطور هم احساسات نیک و علاقۀ پاک، اين شاه وطن دوست خود را هنگامى درک کردند، و اشک ندامت و افسوس ريختند که او ديگر از آنها و آغوش گرم کشور عزيزش، که تا سرحد جنون به آن عشق مى ورزيد، بسیار دور رفته بود وامکانات باز گشتش وجود نداشت. وى ديگر با وجودى که حیات داشت، براى ملتش مرده بود، وآن زبان هائى هم که به ذکرش گشوده میشدند، يکى بعد ديگر قلم شدند.» (غازى امان الله خان دافغانستان د خپلواکۍ ستورى، ص ۱۸۳)
داکتر زمانی علاوه میکند:«غازى امان الله خان، ريفورم و اصلاحات را از شخص خود، اعضای خانواده خود،دربار و مامورين بلند پايۀ دولت آغازنمود. آتشۀ نظامى سفارت انگلیس در کابل، در يکى از راپورهاى خوداز مزاحمتى يادآورى میکند که تخريب ديوار باغ ها بمنظور زيبائى شهر در ناحیۀ مسکونى شهر کابل ايجاد کرده و آ ن قسمتى از ملکیت علیا حضرت مادر شاه، سردار عنايت الله خان برادر شاه وسپهسالار محمد نادرخان را در بر میگرفت. » ( اسناد آرشیو هند بريتانوى، يادداشت هاى آتشۀ نظامى سفارت کابل،۱۹۲۳ ،۳۷)»
زمانی درباره «اهداف اصلاحات» مینگارد:
«به پیروى از آرمانهاى جنبش مشروطه خواهى، که امواج آن در رساندن امان الله خان به کرسى اقتدار نقش داشت،ايجاد يک نظام جديد سیاسى از اولويت هاى امان الله خان بود. خواسته هاى جوانان افغان در پهلوى حصول استقلال کامل سیاسى کشور، اصلاحات در امور اداری و تشکیل يک حکومت مشروطه، که شاه در آن مطلق العنان نباشد و مردم هم در تصمیم گیری نقش داشته باشند، را در برداشت. گرچه مشروطه خواهان تاسال ۱۹۲۸موفق به تشکیل کدام حزب سیاسی نشدند،اما آزادانه به فعالیت هاى سیاسى خود دوام داده و روحیۀ انتقاد و قضاوت آزاد در برابر دولت را در بین جوانان پرورش دادند . (بقول غبار، هیچ کدام از روشنفکران سیاسى افغانستان در دوران دولت امانى به حبس سیاسى يا اعدام محکوم نشدند.)
اهداف عمده اصلاحات دورۀ امانى در قدم اول تأمین وحدت ملى و بعد از آن ترقى، انکشاف و پیشرفت مملکت بود. شاه امان الله توجه زيادى به ايجاد يک دولت مستقل ملی ومرکزی، دور از قبیله گرايی و موضوعات مربوط به قانونیت و مشروعیت داشت، و به همین منظور شخصاً سفرهائى به مشرقى (دوبار)، قندهار، مزار شريف وقطغن داشت . و ضمن تفتیش دوائر دولتى خود را از شیوه تطبیق قانون آگاه میساخت . در ين سفر ها او را مأمورين وزارتخانه هاى مختلف همراهى میکردند. او ازين طريق میخواست احترام به قانون را در ذهن مأمورين دولتى جايگزين ساخته و مردم را با ضرورت پیروى از قوانین نافذه آشنا سازد . او در پهلوى مجازات کسانى که مرتکب خلاف ورزى از قوانین شده بودند، به آن مأمورينى که وظايف شانرا درست پیش برده بودند، مکافات میداد.
غازى امان الله خان کوشید تا توسط سلسلەای از پلان هاى انکشافى و اصلاحى، افغانستان را به يک کشور پیشرفته ومدرن، غیروابسته و متکى بخود تبديل کند. اهداف عمده اکثر نظامنامه ها توجیه و ايجاد يک سیستم ادارۀ مرکزى در سطوح مختلف ملى، و لايتى، ولسوالى و حتى دهات بود . هدف بعضى از نظامنامه ها هم ازدياد عوايد دولتى،بهتر ساختن جمع آورى مالیه، بهبود امنیت، ارائه خدمات بسیار مهم (بشمول معارف و مکاتب نسوان، مطبوعات، ورفاه عامه)، و اصلاحات کلتورى و اجتماعى بود، تا هويت ملى افغان ها را در سطح جهانى تثبیت کند.»( داکتر زمانی،آرشیف مقالات، اصلاحات امانى علت اغتشاش يا قربانى اغتشاش(قسمت اول)، افغان جرمن آنلاین۲۸/۹،۲۰۱۲)
نویسنده وتحلیلگر دیگر افغان آقای میرعدالواحد سادات در رابطه به جایگاه تاریخی شاه امان الله مینویسد:« از امیر شیر علیخان و شمس النهار که جدل تاریخی سنت و تجدد مطرح میگردد و با جنبش مشروطیت اول و دوم و با انفاذ نخستین قانون اساسی و تاسیس اولین دولت دولت ملی که جدل تاریخی علم و جهل در مفاهیم مشروعه و مشروطه مطرح میگردد ، جایگاه تاریخی و پر افتخار شاه امان الله با مفاهیم استقلال ، بانی قانون اساسی و بنیاد گذار دولت ملی ، معمار قانون سالاری ، ازادی و … مدنیت ، حیات مدنی و مدرنیزیم مشخص میگردد . که در جانب مقابل دشمنان ترقی و تمدن به تحریک استعمار انگلیس و زیر نام مدافعان شریعت قرار دارد که ملای لنگ و بعدا حبیب اله کلکانی سمبول های آن آست و از همان زمان و طی صد سال اخیر و تا کنون همین دو خط اصلی تاریخی به اشکال متفاوت تداوم دارد .
بدون شک تمام رهبران و زعمای دولتی باید در زیر زره بین نقد قرار بگیرند تا سره و نا سره از هم جدا گردد .
معلوم دار است که شاه امان الله نیز مرتکب اشتباهات گردیده است که نقاد منصف و نقد علمی انرا با نظر داشت روح همان زمان بررسی مینماید که متاسفانه اکثرأ ما افغانان بدور ازین شیوه علمی بدور ، به سپید و سیاه سازی ، نفی ویا بت سازی عادت کرده ایم .
انچه در احوال کنونی مبرمیت دارد این واقعیت است که : بدون درک دقیق از مفاهیم دولت ملی ، حاکمیت قانون و ازادی و مبارزه تاریخی مشروطه خواهان و شاه امان اله ما هیچگاهی نخواهیم توانست بر منجلاب کنونی فایق آییم و در برابر اخلاف ملای لنگ و دشمنان ترقی افغانستان موفق گردیم . »(کامنتی درپای مقاله «ارواح خبیثه»
در برگۀ فیسبوک “کابل شهر رویا های ویران” دربارۀ شاه امان الله نوشته شده «او کسی نیست که مهره های برخاسته از گیر و دار تشنج ها و خانه جنگی ها او را لقب و مقام قهرمانی بدهد و یا از او این القاب را بگیرد، او بانی استقلال است. او غازی نبرد استعمار است. او اغاز گر عدالت اجتماعی است. ایجاد گر پیشرفت و مدنیت است . پشت پا زننده تاج و تخت است. آغاز گر مبارزه از فامیل خود است. مرد منوریست که تابو شکن است. هنجار شکن است. عیاری است از رگ شاهانه که انتخاب زندگی درویشانه را کرد ،مرد فرزانه کشور امان افغان افتخار افغانستان جای تو در قلب انسان های روشنفکر وطن دوست و عدالتخواه همیشه جاودان است.»( december2-۲۰۱۶)
پایان ۲۵/ ۲۰۲۱