بنده نه هنردرنوشتار دارم و نه گفتار نغزوشرین، نه محقق ام نه پژوهشگر،ولی روح و روانم به مانند مردم مظلومکشورم سرگردان است. از سوی با حال یکتعداد از داوران چیز فهم وقلم بدستان متعصب کشورآفسوس میدارم که داوری های مغرضانه خویش را با هاله ای از غبار سیاه با منافع شوم کشور های بیگانه ممزوج نموده ،نه به پژوهش نیاز دارند و نه به تحقیق ،صرف برای تسکین خاطربیگانگان و کسب امتیاز مادی و معنوی، بی باکانه به قلم متوصل میشوند وهر آنچه منافع شان تقاضا میکند قضایای کشور را اکثرا بدون تفحص به بررسی میگیرند، در حالیکه مردم و نسل جوان ما ، انتظاربرملا نمودن واقعیت ها را دارند.
بنده همانند سایر عزیزان مهین دوست در دیار غربت روح و روانم در عذاب است ، با افسرده گی مواجه میباشم اما میل ندارم در رسانه های مجازی به نوشتار بپردازم ،اما تحلیل های یکتعداد از دوستان مرا وادار کرد تا داستان ملاقات شش ماه قبل خودرا با یکتن از کلیدی ترین افراد تاثیر گذار تیم آقای کرزی خدمت هموطنان عزیز ابراز بدارم.
از دوستم که زیادتر از دو دهه است با ایشان معرفت دارم ،پرسیدم که آیا احتمال برگذاری انتخابات ریاست جمهوری موجود است یا خیر ؟وی گفت، در تیم مافعلا سه دیدگاه وجود دارد:
1- انتخابات به تعویق بیافتد 2- مارشال فهیم پافشاری دارد که خود را به عنوان ریس جمهور
کاندید نماید اما اقای کرزی و اقای خلیلی به ان موافق نیست 3 – این سه نفر با ترکیب قدرت موجودهرکدام، یکتن از افراد مطیع و فرمانبردار را به عنوان کاندید مورد نظر خویش یا تمام امکانات دولتی مورد حمایت قرار دهند. زمانیکه ضیا مسعود با وساطت یکتعداد از افراد میانجی روابط خود را با کرزی و فهم خوب نمود طرح سوم به واقعیت پیوست و حدود یک هفته قبل از آغاز رسمی کمپاین انتخاباتی، جناب کرزی زلمی رسول را به عنوان کاندید ریاست جمهوری، اقای فهیم ، ضیامسعود را به عنوان معاون اول و اقای خلیلی ، خانم سرابی را به عنوان معاون دوم مورد تاید هر سه تن قرار گرفت، و میان این سه تن دوباره فیصله گردید تا برای پراگنده نمودن آرای کاندیدها روابط و حمایت نسبی خویش را با انعده کاندیدانیکه که قبلا به آثر تشویق آنها قدم در عرصه رقابت ها گذاشته اند، حفظ نمایند.
اگر به درستی نگاه جامعی در تحرکات سیاسی ،اجتماعی و عملکرد این سه تن دقت گردد، مشاهده خواهیم نمود که معاملات وعملکرد های بد انها در طی 12 سال حکومت داری، آنها را بدان واه میدارد که به هر وسیله ممکن باید، قدرت تیم موجود در صحنه حفظ گردد، ولو اگر با تقلب گسترده،مصارف مالی هنگفت و نفوذ حکومتی و یابه هر طریق ممکن بیتوانند خودرا فاتح انتخابات اعلام نمایند. امریکا هم ممکن بخاطر جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلامیست ها مانند دفعه قبل صرف نتایج انتخابات را زیر سوال خواهند برد و منافع خود را در یک تیم مفسید نسبت به یک تیم نسبتا متراکم و با هدف جستجو خواهد نمود. از طرف دیگر اپوزسیون داخل و خارج دولت افغانستان نظر به وابستگی های مادی و سیاسیی جرئت نخواهند کرد که مردم را علیه تقلب اشکار دولت بسیج و بشورانند.
در نهایت امر با مداخله خارجی ها گروه های متقلب ،بازنده و سایر گروها دریک چوکات حکومت فرا گیر دوباره رنگ خواهد گرفت. اگر به فرض محال گروهی توانست یکتعداد ازمردم کشور را به خیابان ها سوق دهد در آنضورت از طرف وزارت داخله و وزرات دفاع بشدت سرکوب خواهند شد. چنانچه نظیر، قدرت گرفتن اسلامیست ها در الجزایر 1996 که پیروزی شان در انتخابات تحمل نگردید و توسط گروه های مخالف و قشرسنتی جامعه پذیرفته نشده و نتیجه انتخابات ابطال و رای ها یکباره به زباله هاانداخته شد ویا ، فلسطین 2006 و کشور های عربی بعد از بهار عربی نظیر مصر 2012 را مثال آورد. در دو نمونه اول اسلامیست ها با اکثریت قاطع پیروز میدان انتخابات شدند، اما استکبار فرصت تشکیل حکومت را به انها نداد. در مصر انتخابات به اخوانی ها فرصت تشکیل دولت داد و محمد مرسی با شعار های اعتدال راهی کاخ ریاست جمهوری برای مدت یک سال وچند ماه گردید، اما با سیاست های اسلامی ظاهرا خزنده و تدریجی سعی در اسلامیزه کردن مصر نمود که برای سکولاریست ها ، لیبرال ها و همپیمانان غربی های مصر خوش آیندنبود و در نتیجه، بساط سقوط حکومتش را فراهم نمودند. این کار بی ثباتی عظیمی را نصیب کشور مصر نموده و معلوم نیست چه سرنوشتی در آینده نصیب این ملت خواهد گردید
وهمچنان معلوم نیست که افغانستان در کشاکش انتخابات موجوده چه سرنوشتی به انتظارش نشسته است؟ آیا فرصت نقش آفرینی برای احزاب و بخصوص جهادی ها ممکن است یا خیر؟
شواهد و اسناد تاریخی نشان می دهد که آمریکایی ها در کشورهای مختلف زمانی که احساس کردند روسای جمهور و کسانی که در راس قدرت هستند تمکین نمی کنند حتی بحث کودتا را به راه انداختند. همین سیاست دوگانه آمریکا است که سبب گردیده که امروز هشتاد و دو درصد مردم آمریکا از جنگ افغانستان حمایت نکنند و آمریکایی ها طی پنج سال گذشته ،صد و بیست مورد مداخله و کودتا در کشورهای مختلف داشتند. ;
اگر تیم کرزی يکبار ديگر بطور زيرکانه طبق رول قبلى با ساختار ائتلاف هاى جديد و تقلب گسترده فرد مورد نظر خودرا به کرسى رياست جمهورى برساند، آنگاه نقش افراد مومن و وطنپزست مان چه خواهد شد؟
متاسفانه در شرايط نا هنجارموجود ،افغانستان از چنين صلاحيت هاى کافى برخوردار نيست، که بدون وساطت کشور هاى مطرح در قضيه افغانستان قادر به تامین صلح گردیده و روى موضوعات اساسى کشور به يک توافق عملى دست يافت.
اکنون بايد با شعارهاى بکر و تازه به بحث و گفتگو نشست و طبق نيازمندى هاى جامعه براى آن راه و روش هاى جامعى را مطرح نمود و در قبال مبارزه عليه دين ستيزى، حقوق بشر، فساد ادارى، انکشاف و پیشرفت کشورو خيانت ملى با اولويت هاى مناسب کارجدی نمود.
فعلا تداوم حضور امریکا بامخالفت جدی هندوستان،ایران،روسیه ،چین وحتی پاکستان مواجه نمیباشدو امریکاقصد دارد حد اقل با حضور ده سال دیگر، پذیرش دایمی خود رادر افغانستان مساعد نماید. به گمان اغلب وضیعت کشور تا ده سال آینده طبق روال موجود در نوسان خواهد بود، اما دربرابر مردم هدفمند تلاش میگردد که کاملا در انزوا قرار گیرند و باحرکت های موجود،امریکا در طی ده سال آینده سعی خواهد نمود تا امور نظامی، سیا سی و ا قتصادی افغانستا ن و منطقه را کاملادر کنترول خود نگهدارد. قرار است امریکا بعد از سال 2014 یکتعداد از کمپنی های بزرگ خو د را در کار زار تجارت مواد مخدر و رقابت های اقتصادی آسیای میانه و منطقه فعال نماید در حالیکه اقتصاد افغانستان باید به حالت مصرفی آن نگهداشته میشود.