جنگ که در سال 2001 بر علیه امارت و تحریک اسلامی طالبان افغانستان که از جمله حمایه کننده های قوی تروریزم در دنیا به حساب میرفت، در افغانستان آغاز شد، آهسته آهسته دامنه اش در چند سال اخیر از افغانستان به کشور پاکستان که در همسایگی افغانستان قرار دارد کشانیده شد. در ادبیات سیاسی بین المللی گاه گاه به زبان انگلیسی از کلمه صادر شدن جنگ از افغانستان به پاکستان استفاده شده است، که در این بازاریابی دولت افغانستان برای رهائی از خطر تروریزم و افراطگرائی اسلامی ارزه کننده نخستین این مفکوره در بازار بین المللی ضد تروریزم دنیا میباشد، که این روند باعث تغیرات جیوپولیتیکی و جیوستراتیژیکی میان کشور های همچو افغانستان و پاکستان در منطقه شده است.
این که دولت افغانستان یگانه و سرسخت ترین لوبیگر و تحمیلگر نظریه صادر کردن جنگ از افغانستان به پاکستان در پیشگاه قدرت های بین المللی درگیر در افغانستان بوده است موضوع خیلی روشن و ملی افغانها میباشد. داخل شدن پای نیرو های حافظ صلح بین المللی و ناتو در افغانستان یک راه حل بین المللی بود برای ختم تروریزم در منطقه که به صورت از قبل نا طرح شده بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال 2001 مطرح شد، اما در افغانستان برای اختتام جنگ های داخلی و بخصوص برای از بین بردن تحدید بین المللی تروریزم از همان آغاز جنگ ها راهکار های کلاسیک ملی افغانی وجود داشته است، که در اوایل داکتر نجیب الله و بعد از آن در دوران جنگ علیه طالبان احمد شاه مسعو از حامیان نخستین این نظریه شناخته شده اند. دولت جدید التأسیس افغانستان هم از نخستسن روز های ظهور دوباره طالبان در افغانستان به همان نظریه متذکره پرداخته است و از قدرت های بزرگ دنیا همواره تقاضا نموده تا فشار ها را بالای پاکستان وارد کنند تا که توسط ارسال تروریزم نظم این کشور را بر هم نزند. ولی جهانیان این موضوع را در اوایل نادیده گرفته به جنگ علیه طالبان تنها در داخل خاک افغانستان ادامه دادند. افغانان به رهبری رئیس جمهور کرزی بشکل خستگی ناپذیر به ترویج نظریه افغانی برای راه حل دایمی پرداختند تا اینکه همکاران بین المللی خود را یا بطور فشرده آمریکا را قانع بر آن ساختند تا به گزینه افغانی هم باید غور نمایند که در سال های اخیر به نتیجه اساسی دست یافتند و جنگ را از شاخه ها (افغانستان) به ریشه ها و لانه های اصلی (پاکستان) صادر نمودند، که این کار باعث در چالش درآوردن روابط و مراودات پاکستان – آمریکا و کشور های همگام غربی شده است.
پاکستان که خود از آغاز در مبارزه علیه حراس افگنی تروریزم و طالبان در افغانستان از جمله همکار و همآواز های غرب بشمار میرفت، امروز برای مبارزه علیه همان گروه ها در خاک خود نه تنها که با برنامه های سازمان ملل و آمریکا همکار نیست، بل با مخالفت شدید در برابر ایشان قرار گرفته آنها را به ارتکاب جرم نقض تمامیت ارضی و استقلالیت ملی کشور خود متهم میسازد. اگر چه پاکستان در اوایل با آمریکا در جنگ علیه تروریزم در افغانستان بشکل مستقیم همکار بود، اما از زمانیکه آمریکا خود را برای هرچه بیشتر کامیاب بودن جنگ علیه طالبان شدت بخشیده است اختلافات منطقوی را در پاکستان زیادتر و چشمگیرتر ساخته هست که از همین جهت پاکستان برای برگشت به نظم نسبی و غیر منظم قبلی خود برگردد که اینکار باعث میشود تا پاکستان به هدف کاهش حملات هواپیما های بیسرنشین آمریکا برآید.
اگر به صورت مقایسوی موضوع تروریزم و طالبان را مورد آزمایش قرار دهیم پس با مطالعه اندک برای ما معلوم میشود که پاکستان در مبارزه علیه این گروه به مراتب ناتوانتر و بیچاره تر از افغانستان میباشد، که دلیل نهایت عقلی آن همان پروراندن گروه های حراس افگن و تروریست در داخل بطن خود پاکستان میباشد که امروز با گذشت چند دهه این گروه به یک طبقه جدا نا شدنی اجتماع حاضر کشور پاکستان تبدیل شده است که پاکستان نه تنها در نابودی ایشان با دنیا همکاری نمینماید، بل طالبان افغان را هم در میان همین گروه های حراس افگن خود پناه داده در وقت لازم برای اخلال امنیت منطقه از ایشان در افغانستان استفاده مینماید.
اگرچه پاکستان از همان اوایل در مورد حملات امریکا بر علیه شبکه های طالبان و تروریزم در پاکستان به شکل غیر مستقیم مخالفت های خود را اعلان نموده است، اما بنظر میرسد که دست اورد های اخیر آمریکا در قبال ردیابی و از بین بردن شبکه های نامبرده گیلاس حوصله پاکستان را بکلی لبریز نموده است، که کشته شدن حکمت الله محسود از جمله بزرگترین و مهمترین مثال برای اثبات این ادعا شده میتواند چون جناب چودری نصار علی خان وزیر داخله پاکستان در یک کانفرانس خبری مرگ او را توسط امرکائی ها همچو یک ضربه کشنده به مذاکرات صلح دولت پاکستان تلقی نموده افزود که دولت پاکستان در مخالت با حملات هواپیما های بیسرنشین آمریکائی قرار دارد و برای توقف هرچه زودتر آن پنج عضو دایمی شورای امنیت ملل متحد را دمبال مینمایند تا آمریکا را از حملات خود سرانه اش در قلمرو این کشور بازدارند.
درست دو روز بعد از اعلان مخالفت وزیر داخله پاکستان در مورد حملات هواپیما های بیسرنشین آمریکائی که به هدف از بین بردن تروریزم در منطقه انجام میشود، این بحث در پارلمان این کشور بالا گرفت که در نتیجه عمران خان رئیس و رهبر حزب تحریک انصاف پاکستانی اعلان نمود که اگر دولت پاکستان با آمریکا تا بیست نوومبر سال جاری کنار نمیآید و حملات نامبرده را در خاک پاکستان توقف نمیدهد پس او و حزب وی داخل عمل شده راه اکمالاتی ناتو را در مربوطات خیبر پختونخواه مسدود مینماید.
از این کشمکش های اخیر دیری نگذشت که هواپیما های بیسرنشین آمریکائی حمله دیگری را در مربوطات هانگو ایالت خیبر پښتونخوا انجام داد که در نتیجه مولوی احمد جان، مولوی حمید الله و مولوی گل مرجان سه کارمند بلند رطبه شبکه حقانی در این حمله جان خود را از دست دادند. اگر چه حمله هانگو در از بین بردن حراس افگنان آشوبگر یک دست آورد بزرگ تلقی میشود، اما اعزاز چودری سخنگوی وزارت امور خارجه دولت پاکستان این حمله را به شدت تقبیح نموده میگوید که چنین حملات اهانت به تمامیت ارضی و استقلالیت ملی کشور پاکستان میباشد.
یک روز بعد از حادثه هانگو کابینه حکومت ایالتی خیبر پښتونخوا تحت رهبری پرویز ختک وزیر اعلای ایالت خیبر پښتونخوا اعلان مظاهره را در برابر دفتر سازمان ملل متحد، سفارت ایالات متحده آمریکا و پارلمان پاکستان کرد و تصمیم بر آن شد که در اخیر مظاهره قطعنامه ای را اعلان میکنند. این مظاهره بطور جداگانه از برنامه تحریک انصاف پاکستان راه اندازی شده بود.
سر انجام عمران خان دو روز بعد از عملیات هانگو و کشته شدن سه سرگروپ شبکه حقانی به گفته های خود عمل کرده راه را بر روی قطار اکمالاتی ناتو در پشاور بربست. بربستن راه بر روی قطار های اکمالاتی ناتو وضع را یک مقدار وخیمتر ساخت و آمریکائی ها را وادار بر این ساخت تا بر سر این شروع به پیدا کردن راه حل شوند.
آمریکائی ها برای از بین بردن تروریزم و طالبان در منطقه بیشتر از ده سال میشود که درگیر جنگ داغ هستند و از طرف دیگر مطابق به آمار های اعلان شده از طرف سازمان های رسمی آمریکا هزینه این جنگ برای آمریکائی ها بالاتر از ششصد ملیارد دالر آمریکائی تمام شده است و حال که این جنگ را از شاخه ها به ریشه و از آغاز به فرجام رسانیده اند، خطور تصور توقف حملات هوائی از طرف ایشان بنا بر برنامه های غیر قابل اعتبار پاکستان به هیچ وجه امکان پذیر نمیباشد. بنا بر همین دلیل وزارت امور خارجه آمریکا برای حل مشکل اعلان نمود، که اگر راه اکمالاتی ناتو بشکل دوامدار مسدود بماند و خطر های گوناگون متوجه راننده های این قطار ها باشد پس آنها برای انتقال اموال و اجناس ناتو به تغیر راه ترانزیتی میپردازند و جاده ترانزیتی پاکستان را از این به بیش استفاده نمینمایند.
حال این همه مخالفت های دولتی، حکومتی و حزبی قوق الذکر در پاکستان نشان میدهد که تروریزم و طالبان از پشتیبانی خوب و حتا رسمی دولت و دولتمردان پاکستان برخوردار هستند که حتا در صورت ضرورت عملیات های ضد ترورزم که در سال های 2001 میلادی از طرف سازمان ملل متحد آغاز گردید امروز از طرف پاکستان که خود هم از جمله طرفداران و حامی این جنگ بود به نقد گرفته میشود و بر خلاف تمامیت ارضی و استقلالیت ملی پاکستان توسط ارگانهای دولتی پاکستان تلقی میشود، که این خود دوگانه بودن و صادق نبودن سیاست خارجی پاکستان را در برابر برنامه های ارزنده سازمان ملل متحد نشان میدهد.
این همه مخالفت های رسمی دولت پاکستان در برابر پروژه جهانی از بین بردن تروریزم در افغانستان و پاکستان در حال نمایان میشود که افغانستان با اکثریت مطلق برای اثبات مخالفت کشور با آفت بین المللی تروریزم در لویه جرگه مشورتی در مورد موافقتنامه امنیتی کابل – واشنگتن که اثر مستقیم بالای برنامه از بین بردن تروریزم را دارا میباشد، با سازمان ملل و آمریکا همگامی و همکاری مخلصانه خود را به سطح بین المللی بدون در نظرداشت چالش های امنیتی منطقوی اعلان نمود، که این خود در قرن بیستویکم بزرگترین دست آورد و پرستیژ برای افغانستان و افغانها در تاریخ آینده دنیا به حساب میرود
اگر چه تأجیل و تأخیر امضأ موافقتنامه امنیتی کابل-واشنگتن از طرف ولسمشر کرزی نگرانی های شدید را میان افغانستان و آمریکا و متحدین آن رقم زده است، اما از این حالت نمیشود چنین برداشت کرد که افغانستان بر خلاف انحلال تروریزم و طالبان است زیرا ولسمشر کرزی خواهان امنیت هرچه بیشتر شده است و او میخواهد که امریکا خوبتر و درستتر متوجه شود که امنیت در افغانستان و منطقه تنها از دریچه پاکستان میتواند داخل شود زیرا آغاز نا امنی ها و تولید تروریزم هم از همان دریچه شده بود، که این هم نشان میدهد که ولسمشر افغانستان برای آوردن امنیت پایدار و از بین بردن تروریزم خیلی در کوشش هست تا در آخرین روز های کاری خود یک دستآورد بزرگ ملی که آوردن صلح در کشور و حتا در منطقه هست داشته باشد، البته او نهایت اعتبار بر این دارد که بعد از موافقت لویه جرگه مشورتی آمریکائی ها دیگر افغانستان را رها نمیکنند و در نهایت به شکل از اشکال امضاء را یا توسط خود او یا شخصی دیگری و یا هم حکومت آینده بدست خواهند آورد. نباید بدست فراموشی سپرده شود که موضعگیری های آخر حامد کرزی را دنیا هم تصمیم انفرادی تقی میکنند تا رای مردم افغانستان.
نتیجه گیری:
حال با در نظرداشت تمامی موارد یاد شده از اغاز تا اخیر این مطالعه کوچک، به نظر میرسد که پاکستان برای از بین بردن تروریزم و طالبان سیاست روشن و صادقانه ندارد. رشد روابط خارجی افغانستان بدون در نظرداشت خواست ها و انتظار های پاکستان مخصوصآ با مخالفان پاکستان و نفوس بیش از حد طرفداران تروریزم در مناطق مختلف پاکستان باعث میشود که پاکستان برای تضعیف افغانستان و برای جلوگیری جنگ های داخلی پاکستان مجبور میباشد که به هر صورت به دفاع مستقیم و غیر مستقیم از نفوس کشور خود برخیزد. موضوع افراطگرائی اسلامی و تروریزم در پاکستان چیزی کوچک و بی معنی نیست زیرا در پاکستان امروز افراطگراهان اسلامی و تروریزم نه یک گروه هستند بل آنها یک قشر بزرگ و پرنفوس کشور پاکستان هستند که دولت پاکستان اگر صادقانه هم گاهی آماده به انحلال این قشر بپردازد پس به مدت زمان طولانی ضرورت دارد زیرا یک قشر اجتماعی را نمیشود کشتار گروهی کرد. اینجاست که پاکستان دیگر در سرتاسر جهان به صفت کشور حامی ترورزم تبدیل میشود زیرا او امروز در مخالفت با برنامه های مبارزه علیه ترورزم که با موافقه دولت پاکستان توسط شورای امنیت ملل متحد و جامعه جهانی آغاز گردیده بود قرار دارد که اینکار باعث رفتن پاکستان در انزوا منطقوی و جهانی میشود. و افغانستان کشور که در سال 2001 میلادی مورد حمله نیرو های بین المللی و ناتو قرار گرفته بود، دارد موقف خود را تغیر میدهد و از کشور که در گذشته لانه های ترورزم بود به کشور که با تمامی نفوس در برابر ترورزم با جبین گشاده دوشادوش نیرو های بین لمللی میجنگد تبدیل میشود.
چیزی که ژرفنگرانه مورد توجه افغانها باید قرار داشته باشد اینست که دولت افغانستان باید با تمامی قوت و توان مادی و معنوی خود هرچه بیشتر به رشد و توصعه جیوستراتیجی ضد ترورزمی خود بپردازد، زیرا اینکار رفته-رفته باعث میشود که افغانستان مرکز برای مبارزه علیه ترورزم در منطقه باشد و از خاک افغانستان بالای ترورست ها و طالبان تنشگر در پاکستان و منطقه استفاده قابل توجه صورت میگیرد، که در نتیجه پاکستان پرستیژ و موقف بین المللی خود را از دست داده انزوای منطقوی و بین المللی را اختیار خواهد کرد. و افغانستان با دریافت پرستیژ و موقف جدید در مبارزه علیه ترورزم چند گام از پاکستان به پیش گزاشته در مسیر پیشرفت و مردم سالاری حرکت مینماید که در زمینه سیاست های درست و اندیشمندانه حکومت جدید افغانستان بعد از انتخابات سال 1993 این کشور از جمله مهمترین ابزار های این پیشبینی های سیساسی میباشد، که بدون شک حکومت و دولت آینده افغانستان این اصل را درک کرده درست اندیشانه به مبارزه علیه ترورزم و حراس افگنی در منطقه با تمامی قوت و نیروی خود میپردازد و برای افغانستان و مردم آن راه و مسیر های جدید و خوب زندگی را در ایجاد میکند.
2013/12/7