تکليف اشغالگران خارجی در برابر تجاوزات پاکستانی
ديروز عبدالرحيم وردگ، وزير دفاع و بسم الله محمدی، وزير داخلۀ حکومت مزدور حامدکرزی، به اتهام بی کفايتی، خيانت و فساد در وظايف شان مورد سلب اعتماد وکلای « اولسی جرگه » قرار گرفتند- جرگه يی که خود نيز در اثر خيانت و فساد گستردۀ گروهای حاکم بر حيات سياسی کشور و مداخلات آشکار بيگانگان، پا به عرصۀ وجود گذاشت .
ارتکاب خيانت، چپاولگری، فساد و بی کفايتی در اراکين بلند رتبۀ دولت کنونی چيز نو و عجيبی نبوده و در آينده نيز نخواهد بود؛ زيرا دولت مزدور و وارد شدۀ کنونی از بدوء تأسيس تا حال متشکل از نمايندگان گروه های جنايتکار جنگی – سياسی، جاسوسان استخبارات اجنبی، گروهای مافيايی و غارتگر ان حرفه يی موسوم به تکنوکرات ها بوده است . در صورتی که رييس حکومت خود بسان تروريست ها و قاچاقبران جیمز باند، دور از انظار عامه، در کابين طياره، از نمايندگان رژیم فرتوت و مداخله گر آخوندی ايران کيسه های مملو از صد ها هزار يورو و دالر دريافت می دارد؛ و آن را بدون هيچ نوع بازخواست قانونی در راه اهداف غيرمشروع به مصرف می رساند، از وزراء و اراکين پايين رتبۀ دولت او چه گيله می توان داشت؟ !
مردم آزاده و سربلند افغانستان بزدلی اين شیران کاغذی را نيز سالها قبل مشاهده نموده اند. آيا ويرانه های شهرکابل خود نمايانگر جبن و بزدلی اين جنايت پيشگان و تباهکاران نيست؟! مگر می توان کسی را بهادُر و دلاور ناميد، که به منظور دست يافتن به « تاج و تخت » کابل، خون هزاران هموطن مظلوم و رنج کشيدۀ خويش را بر زمين ريخته؛ و ميهن آبايی خويش را چنگيز آسا به ويرانه مبدل سازد؟! علاوه بر اين، مگر همۀ ما شاهد نبوديم، که همين شیر لافوکِ افغانستان، مارشالکِ شورای نظار و فیل بی خرطوم با شنيدن چند گلولۀ طالبان در يک چشم به هم زدن ميدان برگزاری جشن خود و ماتم مردم را رها کرده، فرار را بر قرار ترجيح دادند؟! طی چيزی کم يازده سال گذشته صحنه های از اين سنخ را نيز بار ها ملاحظه نموديم، که مخالفين مسلح نه تنها ساعت ها قلب شهر کابل را در کنترول خود داشته، بلکه در داخل ساختمان های وزارت دفاع و داخله نيز به عمليات تهاجمی پرداختند؛ ولی متأسفانه وکلای « اولسی جرگه » صرف اکنون به بی کفايتی وزيران آن پی می برند. تنظيم گرايی و سمت گرايی و انواع گوناگون فساد نيز تنها منحصر و محدود به اين دو وزارت نبوده، تاروپود کليه ارکان دولت پوشالی را فرا گرفته است . ازينرو، اين همه مزدوران خاين، فاسد و بی کفايت بايد نه ديروز و پريروز، بلکه سال ها قبل مورد محاکمۀ جدی قرار می گرفتند؛ اما در نظامی که کوزه وکوزه گر وگِل کوزه هم يکی باشد، اين آرمان ملی و مردمی هيچگاه بر آورده نخواهد شد.
حملات بی شرمانۀ نظامیگران پاکستانی بر مناطق سرحدی کونړ و ننگرهار مسألۀ ديروز و پريروز نيست . سال گذشته نيز ناظرچنین حملات آشکار و وقيحانۀ اردوی پاکستانی بر اين مناطق بوديم . گماشتگان بزدل و بی کفايت و خاين حاکم بر کشور ما تا حال برای دفع و طرد آن، به هيچ اقدام بازدارنده يا تدافعی، توسل نه جسته اند؛ و نه هم در آينده جرأت و جسارت چنين اقدام وطندوستانه را خواهند داشت؛ چه از مزدوران اسير و بيگانه پرست هيچ گاه نمی توان توقع برد تا در راه دفاع از تماميت ارضی و استقلال سياسی و نواميس ملی خويش جانفشانی نمايند .
مسألۀ بيگانه پرستی و بی کفايتی و تاراجگری و جنايت پيشگی حاکمان ديروز و امروز کشور بر هيچ کس پوشیده نيست . آن چه عيان است چه حاجت به بيان است . از همین جهت بر می گرديم به نکتۀ عمده و اساسی اين مقالۀ مختصر يعنی مسألۀ بی تفاوتی اشغالگران خارجی در برابر همچو تجاوزات آشکار و بی شرمانۀ نظاميگران پاکستانی .
هموطنان آگاه ما به خاطر دارند،که حلقات مزدور حاکم بر افغانستان و ساير ميراث خواران استعمار پيش از تحميل اسارتنامۀ موسوم به « پيمان ستراتيژيک » عليه کشور ما، شب و روز گلو پاره می کردند، که حضور دايمی نيروهای امریکايی در افغانستان، ضامن مطمين دفع و طرد تجاوزات همسايگان طماع و مغرض ما خواهد بود؛ اما حال که مردم مظلوم و بيچارۀ مناطق سرحدی ما پيوسته در معرض بمباران نيروهای نظامی پاکستان قرار داشته؛ همه روزه کشته و زخمی می دهند؛ خانه ومکتب و مسجد شان تخريب گرديده، به مناطق ديگری متواری می شوند، کجاست « فرشته های نجات » امريکايی و ايتلافی تا مزدوران پاکستانی خويش را بر جای شان بنشانند؟! چه شد« پيمان ستراتيژيک » و اهمیت آن در دفاع از تماميت ارضی، استقلال سياسی و حاکميت ملی ما؟! آيا« نيرو های آزاديبخش » امريکايی و ايتلافی زمانی وارد عمل خواهند گرديد، که نظامیگران پاکستانی يا آخوند های ايرانی بر دروازه های شهرکابل دست يابند؟!
از آنانی که وطن پُر افتخار و پُر غرور ما را تحت عنوان « پيمان ستراتيژیک » در اسارت عساکر امريکايی و ايتلافی قرار داده اند، بايد پرسيد : آيا اشغالگران امريکايی و ايتلافی تجاوز بر خاک افغانستان را تجاوز بر عساکر و دولت های خويش نيز می پندارند یا خير؟! اگر چنین است، پس چرا وارد عمل نه شده، متجاوزين پاکستانی را جواب دندان شکن نه داده و نمی دهند؟! اگر پيمانی ستراتيژيک دفاعی ميان دو مملکت دارای حقوق مساوی درکار می بود، آن گاه نيرو های امريکايی و ايتلافی بايد بنا به در خواست جانب افغانی فوراً به دفع و طرد تجاوزات پاکستانی می پرداخت؛ در حالی که سلسلۀ چنين تجاوزات بی رحمانه از سال گذشته تا حال ادامه دارد . در همچو شرایط و اوضاع کجاست استقلال سياسی و حاکمیت ملی ما؟! مزدوران و طلسم زدگان استعمار جواب گويند!
ساکت نشستن نيروهای امريکايی و ايتلافی در برابر تجاوزات نظامی پاکستان عليه مناطق سرحدی ما، مبين اين واقعيت روشن است، که عساکر خارجی نه به منظور تأمين صلح و امنيت در افغانستان، بلکه جهت تحقق اهداف دراز مدت استعماری خويش در سرزمين جنگ زدۀ ما لانه کرده اند. وقتی هدف از جابجا سازی نيروهای امريکايی و ايتلافی در افغانستان، تأمين صلح و ثبات در کشور و منطقۀ ما نبوده، بی تفاوتی چنين نيرو های اشغالگر و جنگ افروز را در برابر تجاوزات پاکستانی و مداخلات ساير کشور ها نيز با آسانی درک توان کرد.
در شرايط کنونی تجاوزات ظالمانۀ نظاميگران لجوج پاکستانی، مداخلات آخوندهای توسعه طلب ايرانی و دست اندازی های مريی و نامريی دولت های روسيه و هند، همه و همه نتايج اجتناب ناپذير حضور تفگنداران امريکايی و ايتلافی در افغانستان به حساب می رود؛ و تا و طيارات باسرنشين يا بی شرنشين شان بر مملکت و مامنطقۀ ما سايه افگنده، اميدواری به تأمين صلح و ثبات نيز امر مشکل و حتا ناممکن خواهد بود.
برای نجات زادگاه مشترک ما از تجاوزات بيگانگان، اختلافات سياسی و فساد گسترده در کشور جز يک راه باقی نمی ماند، که آن عبارت از مبارزۀ متحدانه به منظور تشکيل يک حکومت با اعتبار ملی و مردمی است و بس . فقط از طريق تشکيل چنين حکومت با اعتبار ملی و مردمی است، که می توان جنگ و خونريزی جاری در کشور را خاتمه بخشید؛ و دست همه بيگانگان را در امور داخلی کشور خود کوتاه ساخت . مبارزۀ پيگرانه و خستگی ناپذير در راه تحقق اين ارمان مقدس ملی، وظيفۀ هر افغان صديق و وطندوست است .