برای بخش ګذشته اينجا را کليک کنید
لشکرگاه های امريکايی و لويه جرگۀ نمايشی
همان طوری که در مباحث گذشته نيز تذکر به عمل آورده ايم، مسألۀ تأسيس چونی های امريکايی در افغانستان بر خلاف ادعای بی بنياد برخی از نويسندگان و تحليلگران غرب زدۀ ما، موضوع سال های بعد از ۲۰۱۴م نبوده، بلکه از ده سال به اين سویعنی از همان نخستين روز تهاجم نيروهای امريکايی برکشور ما آغاز يافته؛ و تاکنون با تيزی هر چه بيشتر ادامه دارد . هموطنان بيدار و هوشيار ما به درستی می دانند،که قلمرو بی در و ديوار افغانستان از بلخ و قندوز تا خوست و پکتيکا، از شينډنډ تا کونړ پُر از چنين اُردوگاه های امريکايی بوده است . البته، آن چه تا کنون جامۀ عمل نپوشيده، صرف مسألۀ به اصطلاح « رسميت دا دن » و« مشروعيت بخشيدن » به چنين تأسيسات شوم و مصيبتار نظامی اشغالگران امريکايی است وبس .
بدون شک، وجود حکومت مزدور و فاسد حامد کرزی، اپوزيسيون خاين و دست نشانده به رهبری عبدالله عبدالله، امرالله صالح و برادران احمدشاه مسعود ازيکسو و آشفته بازار سياسی به نام شورای ملی و شورا های ولايتی مرکب از جنایتکاران، تباهکاران، چپاولگران و وطنفروشان گوناگون از سوی ديگر، موقع طلايی برای چنين « رسميت دادن » و« مشروعيت بخشيدن » قلابی به شمار می رود. بر همگان روشن است،که امريکايی ها و ساير متحدين نظامی – سياسی شان برای بدست آوردن چنین فرصت مناسب در افغانستان، در ده سال جنگ تجاوزگرانه، هزاران کشته و زخمی بجا گذاشته اند؛ ميليارد ها دالر پول ماليه دهندگان خويش را به باد فنا دا ده اند؛ و به مخالفت ميليون ها انسان صلحدوست جهان دامن زده اند.
هر چندمطابق به فقرۀ پنجم ( ۵) مادۀ نود ( ۹۰) قانون اساسی رژيم تحميلی، تصديق معاهدات و ميثاق های بين المللی يا فسخ الحاق افغانستان به آن، در زمرۀ صلاحيت های « شورای ملی » پيشبينی گرديده است؛ اما با وصف آن هم اشغالگران امريکايی با توجه به واقعيت های موجود سياسی درکشور ما، ترجیح داده اند تا مسألۀ جنجال بر انگيز لشکرگاه های استعماری وجهنمی خويش را توسط نمايندگان لويه جرگۀ قلابی، تأييد و تصويت نمايند.
سياستمداران امريکايی با تدوير « لويه جرگۀ » قبلاً مهندسی شدۀ خويش در واقع دو هدف بزرگ و مهم را دنبال می کنند:
– اول اين که با حصول مُهر تأييد و تصويب اعضای « لويه جرگه » می خواهند از « مشروعيت » و« قانونيت » تداوم لشکرگاه های استعماری شان در افغانستان، منطقه و سراسر جهان حرف بزند؛ و بدين ترتيب نه تنها از مخالفت ها و اعتراضات افغان های آزاده، ميهن دوست و پُر غرور، بلکه کشور های همسايه و بازيگران مهم سياست های منطقه نيز راه «گريز »بيابند.
– دوم اين که درين مسألۀ ننگین و مشکل آفرين، بار دوش حکومت دست نشاندۀ کرزی و پارلمان نام نهاد را نيز سبکتر بسازند. زيرا امريکايی ها و همدستان ايتلافی شان نيکو می دانند،که تأييد و تصويب چنين معاهدۀ شرم آور و ضد ملی به وسيلۀ حکومت گوش به فرمان کرزی يا ادارۀ بدنام موسوم به « پارلمان »، موج های تازۀ مخالفت ها و اعتراضات مردم آزاد انديش ما را در سرتاسر افغانستان دامن خواهد زد.
به همين دليل کرزی روباه صفت در مصاحبه هایش با مطبوعات داخلی وخارجی تظاهر می کند،که گویا او نيز با مسألۀ تداوم چونی های امریکايی در کشورش سر آشتی ندارد. مدتی پيش در مصاحبه با يکی از ژورناليستان افغانی با وقاحت و پُر رويی ادعا کرد،که در زمينه پايگاه های نظامی، دست و پای امريکا را در هم بسته است . طبق ادعای او، دولت افغانستان، شرايطی را وضع نموده است،که سر تا آخر بر محور منافع ملی ما دور می خورد. او به تأکيد واطمينان مردم افغانستان را وعده داد،که از جانب حکومت او هيچگاه کاری صورت نخواهد گرفت،که در ضديت و تقابل با منافع ملی افغان ها قرار داشته باشد؛ ولی وطنداران آگاه و ژرف بين ما همه ملاحظه می نمايند،که حکومت مزدور و دست نشاندۀ کرزی درهيچ عرصۀ حيات اجتماعی با اشغالگران امریکايی، موقف متساوی الحقوق ندارد. به قول معروف : کجا نوکر وکجا بادار. همه می دانند،که اشغالگران امريکايی و دول های ايتلافی از ده سال بدين سوکرزی، اعضای حکومت، پارلمان، اردو، پوليس، استخبارات و همه کارمندان دولتی را معاش می پردازند؛ و از ارگاه و بارگاه شان در مرکز و ولايات پاسداری می کنند. اگر سايۀ توپ و طيارۀ عساکر بيگانه نباشد، خدا می داند اين مزدوران فاسدچند روز در برابر قهر و خشم مردم داغديدۀ ما، مقاومت خواهند کرد؟
ازين رو، ادعای دست و پا بستن امريکايی ها توسط حکومت فاسد وپوشالی کرزی، مضحکه ای بيش نيست . وقايع ده سال گذشته، سير تا پياز کرزی و حکومت فاسدش را در انظار مردم افغانستان وجهان بر ملا ساخته است؛ مگرهمين کرزی اسير و سست اراده نبود،که امر به دور کردن موانع سيمتی در شهر کابل و ساير شهر ها داد؟ اما چنین موانع سيمتی تا حال در شهر کابل و ولايات، به مشاهده می رسد . آيا همين کرزی لافوک با تفاخر و تبختر امر به برچيدن شرکت های قرارداديان مزدور جنگی وابسته به نيرو های امريکايی و ايتلافی صادر نه کرد؟ در حالی که شما خوانندگان آگاه خوب ملاحظه می نماييد،که مسألۀ الغای چنين شرکت ها،که به قول خود کرزی، حکومت ديگری موازی با حکومتش را تشکيل داده اند، تا چه اندازه حل وفصل شده است ؟! آيا همين کرزی نبود،که با کله شخی ادعا می کرد، پيش از رسيدگی به شکايات کانديدان معترض « ولسی جرگه »، هيچ گاه حاضر به افتتاح « پارلمان » نخواهد شد؟ حال آن که همه شاهد بوديم، با يک تهديد مقامات امريکايی، سفر خارجی اش را قطع نموده؛ و بلادرنگ به گشايش « پارلمان » بدنامی اقدام نمود،که شايد نظيرش در تاریخ پارلمان های کشور های جهان به مشاهده نه رسيده باشد. گذشته ازين، آيا همین کرزی بار ها نه گفته است، که ما ديگر بمباری های خودسرانۀ نيرو های امريکايی و ايتلافی را قبول کرده نمی توانيم؟ ليکن همۀ ما باز هم شاهديم،که بمباری ها، تلاشی های شبانه و عمليات وحشيانۀ این فرعونان خودکامه تا حال ادامه دارد.
علاوتاً، آيا دريافت پول کثيف و سياه رژيم آخوندی ایران، کرزی و دار ودستۀ فاسدش را چيزی به نام آزادی و استقلال سياسی، باقی گذاشته است؟! وقتی اجاره داران مکار فارسيزم و شيعيزم برخلاف همه موازين پذيرفته شدۀ بين المللی، هموطنان مظلوم ما را جوقه جوقه به پای دار بردند؛ و تا کنون به اين جنايت بی شرمانۀ شان ادامه می دهند، آیا کرزی و حکومت مزدورش، صدای اعتراضی بلند کرد؟ !
هنگامی که آخوند های توسعه طلب ايرانی، مهاجرين بی پناه ما را علی رغم همه اصول انسانيت، اسلاميت و اخلاق حسن همجواری، مجبور به ترک کشور شان کردند، آيا ادارۀ ضد ملی و ضد مردمی کرزی، کوچکترين صدای احتجاج بلند کرد؟! البته، این حقيقت نيز برهيچ افغان آگاه پوشيده نيست،که کرزی وحکومت دست نشانده اش سال گذشته برای حل و فصل مسألۀ توقف غيرقانونی تانکر های تاجران افغان ،چه شهامت و مردانگی نشان دادند؟! شکی نيست، اگر سلسلۀ مظاهرات و گردهمايی های اعتراضی هموطنان شجاع ما در همبستگی با مالکان تانکر های متوقف شده وجود نمی داشت، شايد کرزی بی غرور و همکاران مزدورش برای حل اين معضل ترانسپورتی، حتی جرأت فرستادن يک هيأت تشريفاتی به تهران را هم نمی کرد. تعداد اين گونه نمونه ها و مثال ها خيلی زياد بوده،که همه بر لاف و گزاف کرزی دون همت و همکاران نوکر صفتش، خط درشت بطلان می کشد.
روی اين دلايل،کرزی و دار و دستۀ خود فروخته اش با وصف آن همه ادعا های دست و پا بستن امريکا، سر انجام به معاملۀ ننگين و خاينانۀ تاریخی يعنی قبول لشکرگاه های استعماری امريکا در سرزمين آزاده و پر غرور ما، تن در خواهد داد؛ و نام های سياه شان يکبار ديگر در فهرست خاينان و وطنفروشان ملی اين کشور ، با خط درشت ثبت خواهد شد.
اشغالگران امريکايی با طرح ريزی چنين تاکتيک های فريبکارانه در واقع تلاش می ورزند تا کرزی مزدور و منفور را صبغۀ « ملی » بخشيده؛ و بدين وسيله در جامعۀ افغانی« اعتباری » برایش دست و پاکنند. علی رغم کرزی،که موافقتش را با مراکز دايمی عساکر امريکايی ظاهراً کتمان نموده، حاميان و هواخوان اپوزيسيون نامنهاد او به رهبری عبدالله عبدالله به عنوان پيشگامان تهاجم امريکايی عليه کشور ما، نه تنها اندکترين اعتراض بر تداوم چنين تأسيسات منحوس استعماری نداشته، بلکه وجود آن را از خواست ها و آرزو های اساسی شان، به شمار می آرند. گروه های گوناگون ستمی نظير « خراسانيان » و « افغانستانيان » و غيره نيز در صف مقدم دفاع از لشکرگاه های امریکايی قرار داشته؛ وبه همين ترتيب است داستان تکنوکراتان کرا( کرايه) شده، که زندگی پُر ناز و نعمت شان در افغانستان، همه مرهون و مديون حضور تفگنداران امريکايی و ايتلافی می باشد.
با توجه به اين حقايق، چونی های های قبلاً احداث شدۀ امریکايی اکنون به منظور« رسميت » و« مشروعيت » قلابی صرف انتظار تدوير « لویه جرگۀ » نمايشی و فرمايشی را می کشد. البته، مقدمات بدست آوردن تأييد و تصويب « لويه جرگه » نيز مدت ها قبل آغاز يافته است . اين وضع ناگوار سياسی همه هموطنان آزاديخواه و ميهن دوست ما را با امتحان بزرگی مواجه ساخته اند،که کوچکترين غفلت و سهل انگاری در آن می تواندنتايج فاجعه انگيز ی به ميان آرد.
پيش از اين که به سخنان خود در بارۀ اين آزمون تاريخی ادامه دهيم، بی مورد نخواهد بود تا تحت عنوان جداگانه ای، مکث کوتاهی داشته باشيم بر پيش زمينۀ تاريخی رسوم و عنعنات ارزشمند جرگه ها درمرزوبوم کهن سال خويش . بازگويی چنين رسوم باستانی درين لحظات حساس تاريخی بدون شک هموطنان غيور و آزادۀ ما را در انجام دا دن مسووليت بزرگ پاسداری از منافع عليای کشور، ياری خواهند رساند.
ادامه دارد