عدالت یگانه گمشده ء انسان است و طغیان در برابر ظلم و استبداد برای تحقق عدالت حق مسلم و مشروع مردم است, انسان برای نیل به این مأمول در گستره یی تاریخ از خود قربانی های فراوان داده است.
موج اعتراضات خشم آلود مردم در مقابل رژیم های خود کامه و توتالیتر جهان عرب بخصوص در تونس , مصر و یمن این ادعا را بازتاب میدهد که این ملت ها دیگر به ستوه آمده اند.
خشم و طغیان مشروع مردم, ناشی می شود از استفاده شخصی وگروهی و خیانت به سرمایه های ملی توسط سردمداران نابکار که زیر نام دموکراسی بر مردم حکومت های ظالم را ایجاد نموده اند, دیگر کاسه صبر و شکیبائی مردم از تحمل استبداد و تاراج سرمایه های ملی شان توسط رژیم های مزدور لبریز شده است. مردم خواهان احترام به هویت فردی و وجدان جمعی خویش اند و از دولت های خویش خواهان فراهم نمودن شرایط یک زندگی انسانی اند که حد اقل, بخاطر فقر و مظلومیت و بیعدالتی,کرامت انسانی خود را از دست ندهند.
این رژیم های فاسد همیشه روابط نزدیک و تنگاتنگ را با قدرت های غربی برای تضمین بقای نظام های فرسوده خویش داشته اند, تا «دموکراسی» را پاسدار و مدافع « استبداد- فساد» گردانند.
به همین جهت اکثر دولت های قدرتمند غربی در برابر این اعتراضات ملت های مظلوم و رنج دیده یا سکوت اختیار نموده و یا از اتخاذ موقف صریح بر علیه این رژیم ها استبدادی اجتناب ورزیده اند. دولت های غربی برای نجات این رژیم ها و حلقات وابسته به آن تلاش میکنند تا منافع استراتیژیک و اقتصادی خود را از دست ندهند. و بیش از سه دهه, ظلم و بیعدالتی این رژیم ها را نادیده گرفته و در مقابل اراده ملت های شان, از آنها پشتبانی نموده اند. هر تقلب را در انتخابات برسمیت شناخته و انتخاب نود فیصد دروغین ریئس جمهور را , قبول کرده و تداوم این رژیم ها مشروعیت بخشیده اند.
غربی ها نمیخواهند منافع شان درین کشور ها به آسانی ازبین برود, امروز مردم ممکن است, این رژیم ها را سقوط بدهند اما بسیار دشوار خواهد بود تا نظام دلخواه خود را بتوانند تاسییس نمایند. بنابرین دولت های غربی کوشش میکنند تا به هر قیمت بنیاد پالیسی این دولت ها به همین شکل حفظ گردد.
بنابرهمین تضاد هاست که مصداقیت دموکراسی درین کشور ها زیر سوال رفته است و به همین جهت ما کمتر کلمه دموکراسی را از زبان معترضین در جریان اعتراضات میشنویم. امروز این ملت ها به حدی به ستوه آمده که جوانان شان حاضر اند تا جان های شیرین خود را برای استرداد استقلال واقعی و عدالت اجتماعی, تعیین سرنوشت خویش, قربان نمایند.
اگر میخواهند درین کشور ها برای دموکراسی واقعی جایگاه و مصداقیت جستجو کننند, بهتر است از پائین به بالا این پروسه را بر اساس ارزش های هویتی مردم تصور نموده براه اندازند. با تحمیل مدل های دموکراسی غربی از بالا بر کشور های اسلامی نمیتوان عدالت را از طریق ترویج دموکراسی تحقق بخشید و آزادیها را تضمین نمود.
نا گفته نباید گذاشت که هر سیستم و ایدیولوژی که نتواند تحقق عدالت را برای انسان زمینه سازی کند,حتما روزی مورد خشم و طغیان مشروع مردم قرارخواهد گرفت, حتی اگر این سیستم را دموکراسی و یا جمهوری اسلامی نام بگذاریم.
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم | حکومت با کفر بقا میکند اما نه با ظلم
پاریس 28 جنوری 2011