اسرار روزه

هلال شهر رمضان بزودی جلوه گر خواهد شد و حلول ماه صیام را علام خواهد کرد و ما در این ماه به ضایفت خدای رحمن خواهیم رفت. ماهیکه خداوند کریم جل جلاله بزرگترین نعمتش را در آن شامل حال انسان ساخت، برای رهنمایی و هدایت انسان و نجاتش از ظلم و جهل، رهنمودی چون قرآن فرستاد، کتابیکه رهنمای مردم است  در همه امور رهنمودهای هویدا و روشن دارد و برای تفکیک حق از باطل، عدل از ظلم و مفید از مضر، فرقان و میزان است.این ماه را باید روزه بگیریم، برای آنکه قرآن در همین ماه نازل شده است، برای سپاسگذاری در برابر این بزرگترین نعمت الهی، نعمتی که انسان قبل از همه و بیش از همه به آن نیازمند است و برای اعتراف به عظمت خدای مهربانی که ما را با کتابش هدایت کرده.
روزه یکی از مهمترین عبادات است، عبادتی که پیامبر صلی الله علیه و سلم در باره عظمت و بزرگی پاداش آن می فرماید ملائکه موکل بر انسان از تحدید پاداش روزه عاجز میشوند به بارگاه الهی رجوع می کنند که در نامه بنده روزه دار چه پاداشی را بنویسند؟  الله جل جلاله می فرماید: روزهء بنده ام برای من است پاداشش را خودم میدهم.
از جمله در های بهشت، در خاصی برای روزه داران اختصاص یافته است که جز آنان احدی شایستگی ورود از آن در را ندارد، پس از ورود روزه داران به بهشت، این در بسته میشود و بعد از آن برای احدی باز نمی گردد. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: بوی دهن روزه دار نزد خدا بهتر از مشک است. همچنان می فرماید: یک روز روزه مجاهد به اندازه هفتاد سال او را از دوزخ دور می کند یعنی تغیرات معنوی و اخلاقی که همین یک روز روزه در او ایجاد می کند و او را از افکار و اعمال باعث سقوط در دوزخ دور می برد بحدیست که گویا به مسافت هفتاد ساله راه از دوزخ فاصله گرفته است.
روزه سپر است، روزه دار با این سپر حملات و هجمات نیروهای مهاجمی را دفع میکند که او را به ارتکاب گناه وا میدارد، بسوی بدی دعوت میکند و به عدم اکتفابه حق خود و تجاوز به حقوق دیگران ترغیب میکند. روزه ماه صبر است و پاداش صبر بهشت، با صبر معیت الهی را حاصل میکنی و به پیروزی بر دشمن نائل می شوی، صبر و شکیبایی عنصر تعین کننده در پیروزی طرفی بر طرف دیگری در مبارزات است، این مایهء پیروزی بر دشمن در نتیجه روزه در انسان تعبیه میشود،با روزه است که مایهء تحمل، استقامت و استواری در برابر دشواریها در آدمی تقویه می گردد و ماده خود نگهداری، اراده و عزم در او قوام  می یابد. ماه رمضان یک دورهء آزمایش و تربیتی است، در جریان یک ماه هر روز باید از فجر تا غروب آفتاب از خوردن و نوشیدن امتناع ورزی تا طی این مدت مایهء خود نگهداری در تو بحدی تقویت یابد که بعد از رمضان در طول یک سال قدرت و توان امتناع و خود نگهداری از طعام حرام در تو موجود باشد. در طول یک ماه باید زبانت را اداره کنی و از حرف حرام اباورزی زیرا کسیکه روزه داشت ولی از حرف های گنه آلود اجتناب نورزید روزه اش فقط امتناع از آب و طعام تحمل، گرسنگی و تشنگی است، خدا به چنین روزه ای ضرورت ندارد.
در ماه رمضان اگر کسی با تو مجادله کرد و به تو دشنام گفت بگو: من روزه دارم، روزه مرا از جدال و جواب دشنام هایت مانع میشود تو در جریان یک ماه رمضان خواهشات نفسی ات رامهار میکنی به خواسته های جائز نفست جواب رد میگویی، خشم و غصه را فرومی بری، این تربیت یک ماهه باعث میشود تا قدرت مهار کردن خواهشات، تمایلات،عواطف و احساسات در تو به حد کافی نیرومند شود و توان مقاومت در برابر خواسته های ناجائر نفس، تمایلات سرکش غرائز و غلیان احساسات را در خود داشته باشی. چنانچه در نتیجه روزه، چربی های اضافی  وجودت  ذوب  می شود، ذخیره  هایت بمصرف میرسد و تعادل و سلامت وجودت تامین میشود، همچنان با روزه زنگ قلبت زدوده میشود، قساوت دلت به رافت تبدیل میشود. بهمین خاطر این ماه را ماه مواسات گفته اند، دلسوزی به همنوع، همدردی با بیچاره ها و اطلاع از درد دل گرسنه ها را روزه باعث میشود.
روزه دار که نتواند ماده خود نگهداری و تقوی را در خود تقویت کند و پس از رمضان او را در برابر انگیزنده ها و کشش های گنه، تمایلات و خواهشات نفس ضعیف یافتی، در برابر دشواریها ناشکیبا و در برابر خشم و غیظ درونی اش ناتوان دیدی و از لحاظ رافت و دلسوزی وضعیتش را چون قبل از رمضان یافتی، در واقع روزه نگرفته و از دورهء تربیتی رمضان و کورس خود سازی، ناکام و نامراد فارغ شده است.
قران می فرماید: ای مومنان! روزه بر شما فرض شده چنانچه  بر مردمان قبل از شما فرض شده بود تا پرهیزگار شوید. یعنی در نتیجه روزه، مایهء پرهیزگاری، استعداد خود نگهداری و قوه مهار نفس در شما ایجات میشود. قران حکیم سرنوشت انسان را با همین تقوی و استعداد خود نگهداری انسان گره خورده می شمارد.
مثلا می فرماید:
عاقبت نیک از پرهیزگاران است ( الاعراف ۱۲۸)، بدانید که خداوند با پرهیزگاران است ( بقره ۱۹۴)، خداوند پرهیزگاران را دوست دارد ( آل عمران ۶۷)، اگر صبر و تقوی داشتید کید و مکر دشمن زیانی به شما رسانده نتواند ( آل عمران ۱۲)، این کتاب رهنمای پرهیزگاران است(بقره:۲)
یعنی نخستین صفت و استعدادی که باید حامل این کتاب الهی داشته باشد، استعداد پرهیزگاری و خود نگهداری است کسانیکه این استعداد در آنان خفه است شایستگی حمل این کتاب را ندارند. این موضوع چگونگی پیوند و مناسبت قران را با روزه روشن می کند، روزه در تو تقوی ایجاد میکند و تقوی شایستگی حمل این کتاب را به تو می بخشد.
در سوره بقره که حکم فرضیت روزه در آن آمده است با چند داستانی روبرو می شویم که هر یکی از ارتباط تنگ و نزدیک با روزه دارد و در واقع مطلب واحدی را طی داستانهای تاریخی گوناگون افاده میکنند. داستان اقامت حضرت آدم علیه السلام در بهشت و خروج از آن، داستان من و سلوی به بنی اسرائیل و محروم شدن از آن و داستان بی صبری سپاهیان حضرت طالوت، بهتر است هر کدام آن را مختصرا توضیح دهیم.
حضرت آدم علیه السلام با جوره اش حوا در بهشت مستقر میشود، و به او ابلاغ میگردد در این جا همه چیزدر خدمت تان، هرجا، هرگاه هر چه خواسته اید بخورید،بنوشید، نه در آن گرسنگی، نه تشنگی، نه برهنگی، ولی آگاه باشید که در این بهشت پر نعمت فقط از ان نوع خاص و محدود میوه منع شده اید، به درختش نزدیک مروید، ورنه از حد تجاوز خواهید کرد و با خوردن میوه اش مرتکب ظلم خواهید شد و از بهشت بیرون خواهید رفت و آکاه باشید که دشمن مکار، نامرئی و قسم خورده ای در کمین تان است، اگر به حرفهایش باور کردید، وسوسه هایش بر شما اثر کرد و به تحریک او میوه شجرهء ممنوعه را خوردید، جامه بهشت از تن تان فرو خواهد افتاد، برهنه خواهید شد و از بهشت خارج خواهید شد. شیطان در چهره ( ناصح امین) بسوی آنان رفت و گفت: اگر از میوه این درخت تناول کنید به جاودانگی دست خواهید یافت و از لحاظ ارتقاء معنوی به مستوی ملک خواهید رسید، شیطان هردو را لغزاند، از نعمت محروم ساخت و از آنجا بیرون کشید چرا؟؟؟ برای آنکه (عزمی) در آنها نبود!!!
باید اولاد آدم به تمرین کاری مامور شوند که عزم و اراده را قوام می بخشد تا به دام شیطان نیفتند و در برابر وسوسه هایش مقاومت کنند، ورنه حتی اگر در بهشت باشند و همه نیازمندیهای شان بر آورده شده و همهء  خواسته های شان فراهم شده، حتما در برابر تحریکات پیهم دشمن مکار و تمایلات نفس سرکش می لغزند، شکست می خورند، حدود را پامال میکنند و از حق خود پافراتر می کذارند.
در همین سوره متصل این داستان به مثابه تمثیل مطالب اساسی آن در یک داستان تاریخی، داستان بنی اسرائیل را چنین حکایت میکند: بنی اسرائیل در قیادت رهبر شان موسی علیه السلام راه مقاومت و شهادت را در پیش گرفتند، مورد تائید خداوند قرار گرفتند، از محاصره ها نجات یافتند، بحر به آنان راه داد و دشمنان شانرا در کام خود فرو برد، در دشت سوزان سینا ابر بر آنان سایه افگند، سنگ خارا از دل خود چشمه های آب شفاف برای شان بیرون کشید، من و سلوی به آنان داده شد، به خلافت زمین رسیدند، وارث همهء داشته ها و سرمایه های انسانی شدند، برهمه عالمیان به آنان فضیلت داده شد، ولی بی صبری کردند، مقاومت شان در برابر صعوبات هجرت و جهاد ذوب شد، اراده شان به تحلیل رفت، به موسی علیه السلام گفتند از این بیشتر بر طعام واحد و یکسان صبر نخواهیم کرد، از پروردگارت در عوض من و سلوی برای ما باقلی، ترکاری، گندم، عدس و پیاز بخواه، لوازم زندگی شهری….  خواستند از سنگر ها پائین بیایند و زندگی آرام شهری اختیار کنند، به آنان گفته شد: ( اهبطوا مصرا فان لکم ماسالتم) بسوی شهری پائین بروید، تا خواسته های تان بر آورده شود، به ذلت محکوم شدند، با فقر و مسکنت مواجه گردیدند و مورد خشم و غضب خدا قرار گرفتند. به حضرت آدم علیه السلام نیز گفته شده بود ( اهبطوا منها) از اینجا پائین بروید، تکرار جریان واحد در دو داستان، برای افاده یک مطلب: بی صبری و عدم خود نگهداری = هبوط.
در قمست های اخیر سوره، همین مطلب اساسی را در داستان در گیری میان سپاه جالوت و طالوت به این شرح بررسی میکند: عدهء از سرداران بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام به پیامبر شان گفتند: برای ما سرور و پادشاهی انتخاب کن تا در راه خدا جل جلاله بجنگیم، گفت: مبادا به جنگ گمارده شوید ولی نجنگید! گفتند چگونه نجنگیم در حالیکه از دیار خود اخراج شده ایم و از اهل و خاندان مان آواره؟ گفت: خدا طالوت را سرور و ملک شما قرار داده است! کفتند: چگونه زعامت قوم برای او باشد، در حالیکه ما برای زعامت سزاوار تریم و به او فراخی ای در مال و ثروت داده نشده ؟ گفت: خد او را بر شما برگزیده است و در علم و جسم فراخی و توانمندی به او عنایت کرده است……
پس از آنکه زعامت او را می پذیرند، به جنگ دشمن میروند، در جریان پیشروی بسوی خطوط جنگ، حضرت طالوت به ایشان می گوید: خدا شما را با نهری می آزماید، هر کی از آن نوشید، از ما نبوده، شایستهء همراهی با ما نیست و هرکی ننوشید از ماست و با ما خواهد بود و آن کسی نیز با ما خواهد ماند که فقط کف آبی نوشید، همهء شان جز اندکی از آن نوشیدند. پس از روبرو شدن با دشمن، کسانیکه در ابتلاء و آزمون مقدماتی ناکام شدند و از آب آن نهر نوشیدند، گفتند: ما اکنون توان مقابله با جالوت و لشکرش را نداریم. ولی افراد صابر و شکیبا که در آن آزمون پیروز شده بودند، گفتند: چه بسا گروه اندکی که بر گروه بزرگی به حکم خدا پیروز شده است و خدا با صابران است. همین ها دشمن را شکست دادند و جالوت بدست داوود کشته شد.
در پایان بحث روزه و متصل آن، قرآن حکیم قضیه عدم اکل اموال مردم از طریق باطل و ناروا و مسئله جنگ در راه خدا را به بحث می گیرد و به این ترتیب نشان میدهد که روزه مقدمهء این کار های اساسی است. روزه انسان را از تجاوز به اموال دیگران مانع میشود، روزه مسلمان را به جهاد در راه خدا و جنگ با نیروهای شر و فساد آماده می سازد قرآن در باره اهمیت ماه رمضان می فرماید: ماه رمضان همانست که قرآن در آن نازل شد، رهنمای مردم، دارای رهنمود ها و فارقهای نمایان، هر کی از شما این ماه رادر یافت، انرا روزه گیرد و هر کی مریض بود و یا در سفری، پس لازم است شمارش روز های دیگری، خدا سهل گیری را در مورد شما خواسته است و سخت گیری را برای تان اراده نکرده است و تا شمار را تکمیل کنید و خدا را بر آنکه هدایت تان کرد تعظیم نمائید و تا سپاسگذاری کنید.
اهمیت ایام و فضیلت اوقات به تناسب کار مهم و سرنوشت سازیست که در انجام می یابد. ماه رمضان به این دلیل با برکت و پر فیض است که قرآن با عظمت و مبارک در ان نازل شده است یکی از شبهای این ما که نزول قرآن در آن صورت گرفته است بنام شب قدر یاد شده، شبی بهتر از هزار ماه، عمر تخمینی یک انسان، شبی سرنوشت ساز و شبیکه مقدرات در ان رقم زده میشود، سرنوشت حاملین این کتاب و مخالفینش در ان مشخص میشود. لیله القدر یعنی شب ارزش، نه شب با ارزش،بلکه ارزش و اساسی برای ارزش، قرآن این عظمت را به این ماه و به این شب قدر داده است، اگر قرآن این عظمت و اهمیت را به اوقات نزولش می دهد به حاملینش چه عظمتی خواهد داد؟ به یک فرد قوت و عظمت یک ملت را خواهد بخشید چه بهتر که این ما را با قرآن سپری کنیم و از فیوضات عظیم آن بهره مندشویم، حالت خاصی ذهنی که برای فهم قرآن ضروریست، روزه آنرا در انسان فراهم میکند. بهمین دلیل پیامبر صلی الله علیه وسلم همهء قرآن را در نماز های تراویح رمضان تلاوت میکرد، جبرئیل علیه السلام نیز در همین ماه همه قرآن را بر او می خواند.