متاسفانه که امروز ما میشنویم و شاهد هستیم که چه میګذرد در ظاهر امر انتخابات افغانستان و فی بطن آن، وچه میګذرد در خارج از کشور بر ما نسبت به انتخابات در عین دوری و پریشانی از وطن و ملت…
اګر این نوع انتخابات را ما نشانه ی یک دیموکراسی برحق بدانیم سهو میکنیم و اګر به انتخابات چشم داریم که فردی بیاید و درین شرایط همه بحران های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی را در ظرف ۵ سال حل کند خطا رفته ایم چون( دیموکراسی و انتخابات) در شرایط فعلی که بر مملکت ما افغانستان ، کنترول ومداخله نظامی خارجی ها است، پدیده های عملی بشکل درست ، مردمی و افغانی نیستند .ګروپ ها و مراجع ی افغانی و خارجی برای خفظ منافع خود شخص مورد نظر را در انتخابات افغانستان مادی وسیاسی تقویه مینمایند وحتی این ګروپ ها درخارج برای کارفرمایان اصلی که کانګرس و قصر سفید اند ( لابی) میانجیګری میکنند.
انتخابات افغانستان نمایشنامه دیموکراسی است در تیاتر قدرت و دالر ، واین تیاتر در انتخابات اکثر ملت را محکوم دیدن نمایشهایی قرار داده و عملنامه های فریب را در میان مردم پخش مینمایند که این مردم اکثر مردم بیسواد ،۶۵٪ بیکار و بصورت مجموعی۹۵فیصد غریب بیچاره و سرګردان اند که خود را در میان ۴۰ کاندید ګم کرده اند .. .
ممالک امپریالستی مانند امریکا که حکومتهای سرمایه داروسر مایه داری اند بعد ازجنګ جهانی دوم مدعی دیموکراسی شده اند خصوصا در موضوع انتخابات وسیاست ولی به آن دیموکراسی نرسیده اند که دلخواه اکثر ملتهای جهان است و موفقانه بکار افتاده در ممالک غیر امپریالستی که نماینده ګی واقعی از اکثر مینماید.در امریکا این نوع دیموکراسی بیشتر مورد استفاده سرمایه دار قرار میګیرد. چون انباشت سرمایه علت رشد بیشتر امپریالیزم است حکومت سر مایه دار را حمایه مینماید اما متاسفانه که سرمایه داردر امریکا در اقلیت با قیرت بیشتر موجودو دارای امتیازات زیاد در سیستم است درمقابل اکثر ناتوان و بدون سرمایه . امریکا که امروز یګانه ابر قدرت امپریالستی در جهان میباشد در مسایل انتخابات افغانستان مستقیما ذیدخل است زیر نام دیموکراسی تسخیر افغانستان و سرنوشت تبعه ی آن را بد ست دارد وبخاطر اهداف اقتصادی و سیاسی خود هر کس را بخواهد بهر طریقی که امکان دارد روی کار مییاورد تانمایش ګری دیموکراسی با فریب،حیله و هنر بیشتر قوی ګردد واصل دیموکراسی مردمی و عدالت اجتماعی وتساوی حقوق برای عام یک خیال و خواب بماند و خواهد ماند چون بیشتر این دیموکراسی عملا برای اقتصاد- سیاست است ولی یک دیموکراسی حقیقی قدرت مردم را در انتخابات و حکومت نشان میدهد در حقیقت اکثر براقل حکومت دارد و جنبه های انسانی آن که تساوی حقوق و عدالت اجتماعی اند بیشتر موثر میباشند.
تحمیل این نوع دیموکراسی بر افغانستان به حیث یک مملکت از جهان سوم ،باعث بربادیهای بیشتر در اجتماع افغانستان ګردیده است
نتیجه ی آنرا میبینیم که از بین رفتن ارزشهای ملی…،بیسوادی، غربت، جرایم اخلاقی وانسانی است ،واین نوع دیموکراسی هرګز موفق و برا انداخته نخواهد شد درافغانستان و آن هم عللی دارد.
ـ ملت داغدار حوادث دوام دارجنګ است و مردم اکثر از آن تاوان مالی و روحی وجسمی کشیده اند و بیچاره هستند، فعلا اګر رای بدهند در مقابل پول و یا انجام کاری خواهد بود.
ـ در یک مملکتی که هنوز (کمیونیکیشن) و یا ارتباطات عمومی در سطح پایین است ودران اقتصاد ملی وبین المللی در حالت منفی است، اجتماع از نګاه تعلیمی و فرهنګی وسیاسی ضعیف است ،تخم دیموکراسی یی واقعی و سازنده با شرایط عمومی افغانستان هنوز ریشه ندوانده است…درین صورت حفاظت از حقوق مردم صورت نمیګیرد و صدای مردم واقعا بجایی نمیرسد خصوصا در یک مملکتی که شهرت بین المللی یافته بخاطر فساد اداری.
وما ملت افان توقع یک دیموکراسی حقیقی را وقتی داشته باشیم که ملت همه آګاه بر مسایل مربوط به افغانستان باشند . بار آمدن یک یموکراسی حقیقی مناسب بروحیه ی افغان ایجاب مراعات پدیده های عمده را مینماید از قبیل مذاهب ،اجتماعات فرهنګها،تاریخ و غیره…..
وآوردن دیموکراسی وانتخابات برحق واقعا وقتی موفق خواهد بود که تهداب محکم اقتصادی،فرهنګی، اجتماعی وسیاسی موجود باشد.
تضاد های قومی ،زبانی و جنسی نباشد و همه مردم در تعین سرنوشت افغان رول داشته باشند که متاسفانه آنطور نیست.
احترام