باورهاوکردارهای طالبان هیچگاهی بتنهایی هیچگونه وابستگی به تبارپشتون وهلمندوقندهاروپکتیا ولغمان نداشته وندارد.
اینسان شیوه های بینش های نابهنجار،غیرمدنی وبرداشت های بدوی طالبان را ،بایسته است،بیشترینه ، ازدریچهء بدویت دین اسلام پی گرفت .پیوست بآن میتوان طالبان رادرروشنی پندارها وکردارِمجاهدین اسلامی تاجک ،همانند ملابرهان ربانی وملاسیاف وعطای نورواسماعیل هراتی واحمدشاه مسعود، بررسی نمودوشناخت نه ازخلال زندگانی تاریخی پشتونها.
هنگامی که <اجیرشده> های پیسه بگیربرای برترشمردن تاجک و لسان پارسی {نعره!} های سرشارازجفنگ می زنند که طالبان یعنی پشتونها و فرهنگ پشتون ، بادیست بویناک درهوا.
همچنان ،اگر،رخدادهای اجتماعی رادردرازای گذشت زمان،درتمامی جغرافیای سرزمینی که نامش اکنون افغانستان است،بررسی بنماییم ،بواقعیت هایی دست می یابیم که شناختها وبرداشتهارا گسترده ترودرست ترمیسازد.
ازین مسیر،شناختن طالبان ودلایل واسباب پیدایش وتبارزآنان درحوزه افغانستان، وتجانس، مشابهت وهمسانی بسیاری باورهاوکردارهای آنان بامجاهدین اسلامی تاجک ، برمعاییردانش ومنطقِ متمدن استوارمیگردد.
این نکته که لسان محاورهءطالبان پشتواست، بیگانگی( کُلی ) پنداشت های آنانرا با مجاهدین اسلامی تاجک سبب نمیگردد.
اگرطالبان با خودکشی انسان می کشند ،مجاهدین اسلامی تاجک ، درزمانش، بدون اینکه خودرابکشند، انسانهای افغانستان ، وپستر، فرخنده را، بسادگی، کشتند. وتاهنوزمخفیانه نابودمینمایندو<اندکی > بیادبیاوریم سرگذشتِ همهءکشتارهای مجاهدین اسلامی «تاجیک تبار»را!!
وبنگریم نمونه های دیکری را که واقعیت های تاریخ درسرزمین افغانستان میباشند:
چادری یا برقع راکه به توحش وهم«مدنیت گریزی» دین اسلام پیوستگی دارد، فراموش نبایدنمود:
آمیختگی ایجادچادری بااسلام وروبنده وحجاب آشکاراست ونیزاین هم حقیقت داردکه زادگاه چادری ،حوزه جغرافیایی کابل ـ بدخشان ـ بلخ ـ هرات میباشد.
بانوان هزاره ونورستانی وبرخی قبیله های پشتون درهلمند،لوگر، پکتیاوجلال آباد چادری نمی پوشیدندوتاامروزنمی پوشندونمی ترسند.
چسان میشودابلهی نمود و سرگذشت بچه سقو وشباهت های پندارهای اوباطالبان رادرچاه نیستی انداخت: هنگامیکه بچه سقوکوهدامنی تاجک قدرتمندشد،آموزش درمکاتبی را که امان الله <<پشتون>> پدیدآورده بود قدغن نمود ودستورداد که مردهاپیرهن وتنبان بپوشند ولنگی ببندند وهیچ بانویی اجازه نداشت بی روپوش وبدون همراهی یکمرد ازخانه برآید.
آیا این بی فرهنگی وشیوهء برخورد نامتمدنِ بچه سقو،بارفتارطالبانی چی تفاوتی دارد؟…
وبسنجیم افکارطالبانی ومجاهدین اسلامی تاجک رابا <نهضت مدنی روی لچی درافغانستان> که دردهه چهل خورشیدی درزمان زعامت یک پشتونبوجودآمد.
روی لچی بانوان دردهه چهل خورشیدی، خجسته ترین نهضت ،درهمهء تاریخ افغانستان میباشد.
کارهای نمایشی دیگری ازطالبان ومجاهدین اسلامی تاجک که ازیک قماش اند:
طالبان ریش گذاشتن را برای مردها جبری ساختند،
لنگی بستنهای ملاسیاف وملابرهان ربانی.
دردهه چهل که این دودرپوهنزی شرعیات وعلوم دینی پوهنتون کابل تدریس میکردند کلاه قره قلی میپوشیدند وگاهی سرلچ میبودند،
وضوگرفتنهای نمایشی احمدشاه مسعود باافتاوه پلاستیکی ساخت پاکستان ونمازخواندنهای وی دردشتهاوکوهپایه ها.