لقب سرداری ومعنی آن:
تا همین اواخر درمحافل عمومی یا خصوصی وقتی کلمه “سردار” بکار برده میشد، تصور عمومی این بود که منظور طایفۀ محمدزائی یا از منسوبین سلطنت است نه کسی از اقوام دیگر ، درحالی که چنین نیست. چنانکه در مطلبی از سرداران بلوچ نیمروز در یکی دو روز قبل یاد کردم ، فکرمیکنم اگر توضیحی کوچکی دراین مورد ارائه کنم خالی از دلچسپی نخواهد بود.
احمدشاه درانی وقتی دولت افغانستان معاصر را در۱۷۴۷ در قندهار بنیان گذاشت، برای استحکام پایه های دولت خود به برخی از سران نظامی و لشکری خود رتبه جنرالی تفویض کرد.
الفنستون مورخ ودپلومات انگلیسی در مورد تکیه گاه اصلی احمدشاه درانی مینویسد : «بارکزائی و پوپل زائی و الکوزائی از عمده ترین شاخه های قبایل درانی می باشند که به زیرک ارتباط دارند. تکیه گاه اصلی احمدشاه را قبیلۀ بارکزائی تشکیل نموده بود که از لحاظ کمیت نسبت به تمام واحدهای قبیلۀ درانی بیشتر بوده و در زمان احمدشاه در حدود ۳۰ هزار خانواده تخمین میگشت. برای تضعیف بارکزائی ها احمدشاه از میان شان ، اچکزائی ها را بیرون کرد و زعیمی برآنها برگزید.»(افغانان،ترجمه فکرت ، ص ۳۵۶- ۳۵۸)
الفنستون درکتاب خود به نکتۀ بسیارجالبی اشاره کرده که من تا زمان مطالعه آن مفهوم آنرا درک نکرده بودم .او میگوید:«سران شاخۀ قوم درانی “سردار” (ژنرال) خوانده میشوند، درحالی که رئیس شاخه های دیگراقوام را “خان” می نامند.
لقب سرداری متعلق به ارتش [اردوی] شاهانه است ولقب خانی، یک منصب موروثی است.
بنابر گزارش الفنستون« هرشاخه قبیله درانی را یک “سردار”(جنرال) اداره میکند که به وسیله شاه ازیک خانواده بزرگ انتخاب میشود. بخشهای کوچکتر قومی را “خانان” اداره میکنند. خان را سردار از خانواده معتبر بخش انتخاب میکند. ملکان ومشران( رئیسان) بخش های کوچک تر را غالباً مردم از خانوادهای سرشناس برمی گزینند وسردار،آنان را تائید میکند، اما آنان هم بیشتر توسط سردار با رعایت رضای مردم انتخاب میگردند.
هربخش روستا محله ای دارد وهر محله تحت ادارۀ ملک یا مشر[خان] خود زندگی میکنند واختلافی بین محله ها- چنانکه در میان یوسفزیان موجود است- وجود ندارد. همه مانند اعضای یک خانواده با همآهنگی زندگی میکند. (افغانان،ترجمۀ فکرت، ص ٣٦٣)
فیض محمدکاتب مولف سراج التواریخ،در مورد حاجی جمالخان بارکزائی متذکر شده که:حاجی جمالخان، یکی از چهارده تن سرداران درانی است که نزد نادرشاه« پایه برتری ورتبه سرداری داشتند و اول کسی که احمدشاه را به پادشاهی برداشته و اطاعت وبیعت کرد، او(حاجی جمالخان) بود، ودیگران به پیروی او که نظر به اکثرت قوم ومکنت از همه برتری داشت، پذیرای سلطنت احمدشاه شدند واحمدشاه به پاس این احسان او را خطاب”سرداری” داد و چون به طواف بیت الله مشرف گشت، معروف به حاجی جمال شد و به اسم”سرداری” یاد نشد.»
(سراج التواریخ، طبع کابل، ج۲، ص ۱۹۶)
ولی پسرحاجی جمالخان سردارپاینده خان و پسرانش یکی بعد دیگر بلقب سردار نامیده شدند و زمانی که سلطنت از خاندان احمدشاه درائی به فزرزندان سردار پایندخان بارکزائی انتقال یافت، همه منسوبین این خاندان ولو شغل نظامی هم نداشتند به لقب سردار نامیده شدند. از سلطنت امیردوست محمدخان ببعد بطور غیر محسوسی این لقب به طایفۀ محمدزائی که شاخه یی از درخت بزرگ بارکزائی اند، انتقال یافت و همه افراد این طایفه بنام سرداریاد شدند.
درعهد امیر حبیب الله خان و امان الله خان به جای رتبۀ سرداری لقب سپهسالار و نایب سالاری رایج شد. و در عهد صدارت داودخان برای اردوی افغانستان القاب جدید نظامی با درجات متفاوت از برید جنرالی تا ستر جنرالی بزبان پشتو وضع ومعمول گردید و دیگر کسی برتبه یا لقب سرداری نایل نشد.
ناگفته نماند که لقب سرداری وجنرالی در دوره سلطنت محمدزائی به برخی ازرجال غیر درانی مثلاً: بلوچها مانندخاندان سردارکمالخان وسردارامام خان سنجرانی (درعهد امیردوست محمدخان) وبرخی از رجال وسران قوم هزاره مانند سردار شیرعلیخان هزاره (در عهدامیرشیرعلیخان ) وبرخی دیگر از خوانین هزاره درعهد امیر عبدالرحمن داده شده بود، مگربا استعمال آن کسی تصور محمدزائی بودن را برآنها نکرده و نمیکند ودر عین حال این لقب برکل طایفۀ شان نیز اطلاق نمیگردد.
پایان۲۹ /۱۰/ ۲۰۱۹