افغانستان درین روزها شاهد برفباری های سنګینی است. این برف اګر از یکطرف نوید دهنده فراوانی آب و ازدیاد حاصلات زراعتی در سال آینده و سرسبزی و شادابی بیشتر کشور میګردد. متاسفانه بر مردم بی بضاعت و مستعضف ګران تمام میشود و چنانچه دیدم وشنیدیم تلفاتی نیز بار آورده است.
این برفباری بعد از سالهای سال، بنده را به یاد روزها و ماههای شومی انداخت که خشکسالی های سالهای 74 – 1375 هـ – ش آغاز شده بود. خشکسالی های که برای کشور و مردم بسیار ګران تمام شد.
همزمان با ګسترش سطیره آن خشکسالی لشکر سیاهی و جهالت بر لشکر انارشیزم، جنګ افزودی و شر و فساد غالب آمده و کشور عزیز ما بدترین و تاریکترین روزهای تاریخ خود را تجربه مینمود.
در آن سالها برعلاوه ورشکست اقتصادی، بیکاری و کمکاری و جنګ های خانماسوز و فقر و فاقدګی و تنګدستی و بیچاره ګی، افغانستان از خشکسالی شدید نیز رنج میبرد. کاریزها، چشمه ها و چاهها چنان کم آب و یا بی آب شده بود که مثلاً در روستای بهادر خیل منطقه شنیز ولسوالی سیدآباد وردک، یکمرد دهقان زنی را که در نوبت آب وی، کوزه خود را از آب پر مینمود، با ضرب بیل بقتل رسانید و موجب نزاع بزرګ بین چندین خانواده شد!
در آن اوضاع و احوال یکی از دوستان بنده راپوری را بمن سپرد که بګمان غالب در مرکز هواشناسی آسیا که اګر درست یادم مانده باشد، در مانیلا مرکز فلپین موقعیت داشت، تهیه شده بود و از دوام بیست، بیست و چند سال خشکسالی وسیع در بعضی حصص آسیا خبر میداد.
درین راپور آمده بود که این خشکسالی، بخش های از هند، ایالات سند و بلوچستان پاکستان، تقریباً تمام افغانستان، بخش های وسیعی از ایران، تاجکستان و ارمینیا را رنج خواهد داد.
راپور میګفت که این خشکسالی باعث پایین رفتن سطح آبهای تحت الارضی، بایر شدن اراضی بیشتر، کم شدن حاصلات زراعتی و در نتیجه فقر و بیچاره ګی شده و چه بسا که به انسانها و حیوانات تلفاتی وارد ګردد.
درین راپور اظهار تشویش شده بود که اګر دولت های منطقه و موسسات کمک رسانی بین المللی بزودی دست بکار نشده و تدابیری در نظر نګیرند، این خشکسالی باعث مهاجرت های جبری داخلی و یا خارجی شده و شاید که باعث درګیری ها و جنګهای شود!
این دوست من بسیار علاقه داشت تا یک کاپی ترجمه راپور اداره هواشناسی آسیا بدسترس مقامات طالبان قرار داده شود تا تدابیری در خور اتخاذ و صدمات و تلفات احتمالی خشکسالی کاهش داده شود.
اینجانب بعد از دو ماه موفق شدم تا مولوی وکیل احمد متوکل را در کندهار ملاقات نمایم. متوکل در آنوقتها سخنګوی رهبر طالبان بود. من در آن وقت به کندهار رفته بودم تا در باره مشکلات یک پروژه مخابراتی با وی صحبت نمایم که من برایش کار میکردم.
ضمن این ملاقات من چند کاپی از ترجمه ای همان راپور اداره هواشناسی آسیا را به وی سپردم که از ګسترش و دوام خشکسالی حاضر در افغانستان و مناطق همجوار تا چندین سال اینده هوشدار میداد.
وکیل احمد ګفت که وقتی خشکسالی نازل شود، مردم و دولتها جز تسلیم به اراده خدواندی هیچ کاری کرده نمیتوانند. من ګفتم درست است که کار بزرګی انجام شده نمیتواند ولی دولتهای مسوول از طریق آګاهی دهی بمردم و بکارګیری امکانات خودی، کارهای انجام میدهند که اثرات مرګبار خشکسالی های دراز مدت را کاهش داده و از زیان های احتمالی آن تا حد امکان جلوګیری نمایند.
وکیل احمد پرسید که مثلاً چه میکنند؟ من جواب دادم که مثلاً بمردم یاد میدهند که چګونه مصرف آب را کاهش دهند، دولتها بندهای کوچک و متوسط آبګردان اعمار میکنند، بندهای سابقه را پاک کاری نموده و پر نګهمیدارند، سیستم های جدید آبیاری مانند آبیاری قطره ای را ترویج مینمایند و امثالهم!
وکیل احمد که صحبت ها را مفید ارزیابی نمود، ګفت که موضوع را با رهبری مطرح ساخته و تلاش خواهد کرد تا اګر خدا بخواهد اثرات ناګوار خشکسالی کاهش داده شود.
دو روز بعد وکیل احمد را در نزدیکی های (لویه ویاله) ملاقات نمودم. وی ګفت که رهبر طالبان صحبت در مورد خشکسالی را زاید دانسته و عقیده دلرد که آدمیان را نشاید که در کارهای حضرت خداوند(ج) مداخله نماید!
رهبر شب قبل به وکیل احمد ګفته بود که خشکسالی و تمام آفات سماوی و طبیعی نتیجه اعمال بد بنده ګان عاصی است و خشکسالی حاضر با ذخیره کردن آب و ساختن بندهای آبګردان دفع نمیشود، الا اینکه توبه کنیم و نماز استغفار و استسقا ادا نماییم تا خداوند(ج) بر ما مهربان شده و برف و باران مرحمت نماید.
جالب است وقتی مولوی وکیل احمد را بعد از سقوط امارت اسلامی و قید بګرام در کابل دیدم، به وی ګفتم که خشکسالی ایکه ما و شما در مورد آن در کندهار صحبت نموده بودیم، حالا با شدت تمام دوام دارد و از مردم تلفات میګیرد!
حالا که اواخر سال 1395 هـ – ش است و برف سنګینی باریده، در واقع از سپری شدن ایامی مژده میدهد که بیست، بیست و چند سال پیش در راپور اداره هوا شناسی آسیا، برای خشکسالی در بعضی قسمت های قاره آسیا پیشبینی شده بود!
مولوی وکیل احمد حالا در کابل زنده ګی میکند. وی از هفت هشت ماه باینسو مریض است. در اوایل فلج قسمی بود، حالا نیز زیاد صحبت کرده نمیتواند، میخواهم او را ببینم و در مورد صحت پیشبینی اداره هوا شناسی آسیا با وی صحبت کنم. خشکسالی ایکه پیشبینی شده بود و من چند کاپی از راپور آنرا بیشتر از بیست سال پیش در کندهار به وی سپرده بودم ولی با عدم پذیرش رهبر طالبان واقع شده بود.
باری از یک عالم شیعه پرسیدم که اکثریت مردم افغانستان فکر میکنند که فقط خداوند بر بچه بودن یا دختر بودن طفل دربطن مادر علم دارد و بس! در حالیکه امروز ماشین های التراسوند حتی عکس های چند هفته ګی و چند ماهګی طفل داخل بطن مادر را در اختیار والدین قرار میدهد تا در کلکسیون بعدی وی حفظ شود و داکتران کاملاً می فهمند که طفل دختر است یا پسر؟
عالم شیعه ګفت که درست است که کسی از بچه بودن یا دختر بودن طفل در بطن مادر چیزی نمیداند الی به کمک وسایل!
پس همین انسانها با کمک عقل ایکه خداوند به ایشان ارزانی فرموده و به کمک علوم پیشرفته و وسایل تخنیکی محیر العقول امروزی میتوانند که خشکسالی ها، طوفان ها، تا حدی زلزله ها و چیزهای دګری ازین قبیل را پیشبینی نمایند و دګران نیز باید آن را باور نماید.
من یقین دارم که اګر امروز مولوی وکیل احمد درین زمستان سرد و برفی کشور عزم سفر کندهار کند، اول اوضاع جوی را در تلفون موبایل خود چک نموده و بعد قدم از خانه بیرون مینهد!
پایان