بیش از یک میلیون شهید و چند میلیون معلول، نتیجه جهاد مردم افغانستان برای رسیدن به داشتن یک کشور آزاد و آباد است. شهدای واقعی افغانستان، بزرگ ترین آ روزی شان رسیدن به عدالت اجتماعی بود. آن ها باور ِداشتن که برای تطبیق عدالت اجتماعی نیاز است جان های خویش را قربان کنند؛ عدالتی که باعث خیر و صلاح کشور و تشکیل یک دولت مردمی برای تحقق آرمان های پاکشان می شود.
اما باید گفت که فقر اقتصادی و فشارهای شکننده، زندگی بازماندگان صدها هزار شهید مردم افغانستان را سیاه کرده است. فرزندان شهدا و معلولین از درس و تعلیم مانده اند؛ عزت آن ها در نبود شهیدانشان حفظ نشده است. کافی است یک روز یک بار به دروازه ریاست شهدا، معلولین، کار و امور اجتماعی ولایت خویش بروید؛ آن وقت از عمق فاجعه عدم توجه به فامیل شهدای راه آزادی باخبر می شوید. زنان بیوه، کودکان بی سرپرست، معلولین بی کار، برای یک لقمه نان و یک معاش ناچیز، به شکل تحقیرآمیز در صفوف نامنسجم ایستاده اند. کسی نیست صدایشان را بشنود اما برای مبارزه با مرگ وزندگی این تحقیر را متحمل می شوند.
مجاهدینی که بعد از شکست روس به خانه های خود برگشته و به انتظار آینده درخشان کشور، سرنوشت کشور را به دست همسنگران خود دادند، حالا حتی شماری عملکرد همسنگران خویش پشیمان اند؛ به گفته آنها، با بی توجه ای به آرمانهای مجاهدین و به خانواده های شهدا، دولت و رهبران مجاهدین به تلاش های این بزرگمردان راه آزادی توهین می کنند.
پرداخت حقوق ماهیانه به صورت کامل، اعطای بورسیه های تحصیلی و فراگیری آموزش های فنی و حرفه ای ازجمله این امتیازهای بود که دولت افغانستان برای خانواده شهدا در نظر گرفته بود. یکی از امتیازات هم خفیف درصدی در حمل ونقل هوایی بود. وقتی به دروازه ۲۵ یکی از ریاست های وزارت کار، امور اجتماعی، شهدا و معلولین بروید، فامیل شهدا نه تنها از این امتیازات مستفید نشده اند بلکه حتی از داشتن چنین امتیازهای قانونی بی خبر می باشند. از بورسیه های تحصیلی فرزندان شهدا بر اساس همان روابط شخصی یک تعداد از افراد به نام فامیل شهدا به خارج از کشور فرستاده می شوند. تاکنون ما که شاهد این نبوده ایم که شرکت های هوایی خصوصی و دولتی به ۲۵ خانواده های شهدا، در قسمت ترانسپورت این تخفیف درصدی را قائل شوند.
شوروی سابق شکست خورد، اما متاسفانه که ما نه تنها به عدالت اجتماعی نرسیدم بکله خانواده های شهدا، مجاهدین و معلولین، که میراث این شهدا برای ما می باشند را نیز فراموش کرده ایم. در تمام سال ما فقط یک روز، شهدا و فامیل های شان را در چوکات هفته ی شهید ( نه هفته ی شهدا) به یاد داریم. در این هفته و یک روز خاص، دولت و مجاهدینِ بر اسر اقتدار با کمال بی تفاوتی می گویند که واقعیت است که به خانواده های شهدای افغانستان رسیده گی نشده؛ در حالی که از برکت جهاد همین بزرگ مردان، به نان و نوایی رسیده اند. جالب است که خانواده های شهدا نان شام ندارند و این بزرگ مردان، با حرص تمام، هنوز هم امتیازات خاص را از دولت و حتی ملت، برای انگشت شمار مردمانی خاص و مناطقی خاص به شکل تمامیت خواهانه می طلبند.
در هفته شهید لازم است به جای جلسات تشریفاتی به خانواده های شهدا سرزده شود و از آن ها دلجویی و رسیدگی صورت گیرد. در این هفته و یک روز تنها دولت و مجاهدین باکمال بی تفاوتی می گویند که واقعیت است که به خانواده های شهدای افغانستان رسیدگی نشده است.
شمار زیادی با استفاده از نام شهدا و جهاد افغانستان، به ثروت های هنگفتی رسیدند و حالا در افغانستان بزرگ ترین مهره های سیاسی واداری کشور می باشند؛ آن ها تا وقتی صحبت از تشکیل دولت می شود، سهم های بزرگی را جهاد گفته به دست می آورند ولی هیچ گاهی، به شکل جدی برای اعاده حقوق خانواده های شهدا، معلولین و مجاهدین واقعی گامی برنداشته اند.
بحث دیگر، بحث آرمان شهدا برای تأمین عدالت اجتماعی و اعاده حقوق مردم افغانستان هست. این بحث نکته اصلی جهاد شهدای راه آزادی هست.
بعد از دوره جهاد مردم افغانستان، انتظار می رفت که آهسته آهسته به سوی داشتن یک کشوری مترقی به پیش برویم اما تمامیت خواهی و واپس گرایی رهبران باعث شد که حق زیر پا شود و تاکنون ما شاهد تداوم جنگ داخلی در کشور باشیم. تجاوز به مال، ناموس، تمامیت ارضی و… کشور از سوی داخلی ها و خارجی ها همچنان جریان دارد. ترورهای فردی، قتل های زنجیره ای و تجاوز گروهی و قتل های دسته جمعی نتیجه خون شهیدان واقعی افغانستان نمی تواند باشد. ارزش های که شهیدان به دنبال آن بودن چه شد و چه کسانی باید پاسخ گو باشند؟ همچنان در زیر بازی های مردار سیاسی از بین رفته است.
نیاز بود تا بر اساس اصول شریعت اسلامی و تحت قوانین دولت جمهوری افغانستان در دوره انتقالی و انتخابی سیزده ساله به آن رسیدگی می شد. رسیدگی به جنایت های صورت گرفته در حق مردم افغانستان به منظور تحقق عدالت اجتماعی از خواسته های شهدا راه آزادی است. در این دوره نه تنها اراده ای برای تحقق آن نبود بلکه شماری انگشت شمار که در این جنایت ها دست دارند، مانع از تطبیق برنامه عدالت انتقالی در کشور شدند.
وقتی نه به حقوق مادی و نه به حقوق معنوی این خانواده ها توجه می شود، اول باید خود خانواده های شهدا، در این راستا اقدام کنند. دوم اینکه دولت جمهوری اسلامی افغانستان باید به وعده های که داده است وفا نماید و در راستای خودکفایی خانواده های شهدای افغانستان که میراث داران آزادی کشور می باشند، اقدامات جدی نمایند؛ و سوم اینکه برای تطبیق عدالت انتقالی که خواسته و آرزوی شهدای راه آزادی هست باید اقدامات اصولی و اساسی صورت گیرد تا ما به اهداف واقعی مردم افغانستان که همانا رسیدن به عدالت اجتماعی است برسیم.