ناتو و “مداخلۀ بشر دوستانه اش” در لیبیا: واگزاری کشور به یک “نظام ناکام”
لیبیا در سه سال گذشته: مثال دیگر از مداخلات ناکام غرب
مداخلۀ بشر دوستانه و یا تداوم کمپاین امپریالیزم؟
در سال 2011، سیاستمدار های غربی همچو ولسمشر ایالات متحده بارک اوباما، صدراعظم بریتانیا دیود کامیرون و متباقی همپیمانان سازمان ناتو، مداخلۀ را که برای از میان برداشتن معمر قذافی، به عنوان کمپاین کامیاب تلقی میکردند، بعد از گذشت سه سال این مداخلۀ غرب باعث به میان آمدن دولت ناکام دیگر در جهان شد اما این مورد را رهبران کشور های متذکره تا حال نا دیده گرفته اند.
لیبیا در حال حاضر تحت سلطۀ شبه نظامیان افراطی قرار دارد، درست همان افراد که برای تعدیل نظام، بصورت غیر مجاز توسط غربی ها حمایت و مسلح شده بودند. این در حالیست که پارلمان لیبیا تا حد موافق بر این است که حکومت مؤقت فاقد نیروی هست که در تطبیق امن و نظم بطور انفرادی اقدام نماید. همچنان قانون اساسی که اصلاً جعل بر احساسات ملت پنداشته میشود بدون تصویب باقی مانده است. بسیاری لیبیائی هایکه قربانی فریب گردیدند و به حمایت از مداخلۀ غربی ها پرداختند، امروز دچار زندگی غیر قابل تحمل و طاقت فرسا شده اند. امروز بحث طراحی آیندۀ کشور و ملت در لیبیا از جمله کشمکشبار ترین موضوعات، میان رهبران شورشیان قدیم، تبعید شده های رژیم قبلی، سرقبیله های اسلامگرا و فدرال خواهان، پنداشته میشود.
لیبیا حالا یک دولت ناکام است:
در بنغازی، در شرق کشور، سه بندر کلیدی تحت اداره گروپ به رهبری ابراهیم جثران قرار دارد که در گذشته از قوت های تأمین امنیت نفت و یکی از رزمآوران معمر قذافی بود و حال به این منطقه پناه آورده اداره محل را از تابستان سال پار بدست خود گرفته است. آنها خودمختاری بیشتر را برای منطقۀ تحت تصرف خود خواهان هستند. دو گروه دیگر نهایت قوی در کشور، شبه نظامیان هستند که در غرب پایتخت قرار دارند. یکی آن در شهر کوهستانی زینتان و دیگر آن در بندر واقع در شهر مصراته قرار دارد. ایشان مجهز با اسلحه و احساسات حقوق طلبانه هستند و هر دو گروه ادعای قهرمانی در انقلاب را دارند. این دو گروه نظامی، با وجود که دارای توانائی های بیش از حد نیستند، برای رقابت سیاسی آمادگی نشان میدهند و هیچگاه هم موافق بر گذاشتن سلاح خود بر زمین و حمایت از حکومت در ترابلس نشده اند. سر انجام میتوان گفت: فقدان حکومت مقتدر با تشکیلات سازمانیافته بر اساس قانون در لیبیا، بصورت کل محسوس است.
خشونت همچو یک اصل عام در لیبیا وجود دارد. حملات موتر های بمبگزاری شده بصورت چشمگیری رخ میدهد. آیندۀ لیبیا در حال حاضر خیلی نا امید کننده با چند سناریوی محتمل باقی است. تقسیمات بر اساس بنیاد های قومی و کشمکش های منطقوی، دو خط اساسی را در اوضاع سیاسی به میان آورده است که یک آن در بنغازی متمرکز بوده و دیگر آن در ترابلس میباشد؛ تداوم رقابت های قبیلوی همراه با ادارۀ حکومتی توسط شبه نظامیان غیر مسؤل به پیش میرود، که این باعث جنگ با شدت کم اما ایجاد مشکل و موانع در برابر مردم سالاری و رشد برنامه های مؤفق اقتصادی میشود؛ که موجب به میان آمدن دولت ناکام خواهد شد. لیبیا در قدم نخست به محل امن انتقالی برای خشونت های افراطی، بعداً میدان جنگ برای مقابله با تروریزم همچو پاکستان، یمن، سومالیا و مالی و اخیراً منظر برای حملات مرگبار طیاره های بدون سرنشین برای قطعلت خاص، تبدیل میشود.
به هر حال، بنظر میرسد که غرب با آغاز مداخله به لیبیا، یک بار دیگر خانۀ زنبور را مورد دستبرد قرار داده است همچو عراق و افغانستان. برداشت نادرست برتری داشتن، قدرت های غربی را بر آن کشاند تا دوباره به ایجاد دولت بپردازند که مردم آن هیچ گونه امید برای آینده بهتر خود نداشته باشد. اگر غرب بر اصل مداخلات و کمک های بشردوستانۀ خود باور میداشت پس لیبیا را طور فعالانه و سریع مورد کمک قرار میدادند تا هر چه عاجل باز سازی شده بر پا های خود میایستاد. بجای این همه، لیبیا به حال خودش رها شد که این حالت باعث انگیزش سوال ها میشود – آیا مداخله بر لیبیا واقعیاً برای حفاظت از مردم ملکی بود، یا هم این یک کمپاین جیوپولیتیکی و امپریالیستی دیگر برای نابود سازی رهبر بود که در مخالفت با سیستم اقتصادی غرب قرار داشت؟. قذافی قبل از ترور خونین، متعهد بر سرمایگزاری بالای سه پوژۀ ارتقائی افریقا از قبیل ایجاد بانک سرمایه گذاری افریقا، ایجاد صندوق پول افریقا و ایجاد بانک مرکزی افریقا، بود. مطابق به محاسبه کشور های افریقائی، این نهاد ها برای ختم وابستگی های افریقا از صندوق جهانی پول و بانک جهانی خیلی مهم پنداشته میشد.
احتمال میرود تا برنامه های قذاقی مبنی بر جدا سازی لیبیا از صندوق جهانی پول، علت اصلی برای مداخله غرب در این کشور بود. ما باید این حقیقت را به یاد داشته باشیم که قضیۀ لیبیا یکبار دیگر نمایان میسازد که مداخلات غربی ها نمیتواند قابل اعتبار باشد زیرا قابلیت نتیجه دهی را ندارد و در واقع آسیب بیشتر از منفعت میرساند. بناً، این یک امر مبرم و ضروریست تا مخالفت در برابر ناتو و کمپاین های امپریالیستی را دوام داد.
نویسنده: اسکندر ارفاوئی
Author: Iskandar Arfaoui, Global Research, April 05,2014
NATO’s “Humanitarian Intervention” in Libya: Transforming a Country into a “Failed State”
مترجم: محمد علی “سمیع”