وقتی رئیس جمهوری افغانستان در سفر به ایران روی عقد پیمان استراتژیک با این کشور صحبت کرد، یادم از مقوله ( روشن کردن سیگار آمریکا با گوگرد شوری ) آمد. این سفر مبین این بود که در اوج تنش افغانستان با آمریکا، رئیس جمهور کرزی در تلاش یافتن بدیل بجای آمریکا و ناتو است. با اینکه رئیس جمهور می داند که این تلاش بی نتیجه است اما احتمالاً به طرف ایرانی اطمینان داده که عقد این قرارداد به ضرر ایران نیست.
داشتن روابط نیک و حسنه با کشورهای همسایه برای خلق اعتماد در منطقه و مبارزه با افراط گرایی از اصول اساسی سیاست خارجی دولت افغانستان باید باشد. این روابط اما بدین معنی نیست که ما منافع بزرگ ملی خویش را قربانی خواسته های کشورهای همسایه کنیم. ایران با صراحت علان نمود که عقد قرارداد امنیتی و حضور دوامدار آمریکایی ها باعث افزایش شدت جنگ در داخل خاک افغانستان خواهد شد؛ چیزی که ظواهر خلاف آنرا نشان می دهد.
آیا بدیلی برای آمریکا هست؟
کشورهای منطقه از جمله، ایران، پاکستان، چین و روسیه بدون شک حضور آمریکا را در منطقه تحمل کرده نمی توانند. در جریان یازده سال گذشته بااینکه شماری از این کشور با حضور نیروهای خارجی در افغانستان موافقت نشان داده اند اما این واقعیت امر نیست. ایران و پاکستان به هیچ عنوان حضور نیروهای آمریکایی را در خاک افغانستان تحمل کرده نمی توانند. از سوی دیگر چین و روسیه به ناچاری تن به این خواسته داده اند. در یازده سال گذشته هم بارها گفته شده است که کشورهای منطقه توانایی کمک به افغانستان را دارند و حضور افغانستان در تشکیلات منطقه ای می تواند این کشور را از مشکلات امنیتی و اقتصادی بیرون کند. این پیام واضحی رئیس جمهور کرزی برای امریکا درسفرش به ایران بود که افغانستان در حال یافتن همپیمان های منطقه ای برای کسب حمایت اقتصادی و امنیتی است.
واقعیت امر اما خلاف این فرضیه است. ما در آستانه وارد شدن به چهارمین دوره جنگ در افغانستان هستیم. جنگی که همواره کشورهای منطقه شاهد آن بوده و بعضا هم در آن دخیل. رئیس جمهوری کشور با درک این موضوع باید از اتخاذ سیاست دوگانه خارجی در قبال کشورهای مختلف دنیا به پرهیزد.
حالا رئیس جمهور نه در نزد ایرانی ها وجه سیاسی خویش را حفظ کرده و نه هم در نزد آمریکایی آن جایگاه قبلی را دارد. سفر اخیر رئیس جمهور کرزی به تهران مبین این امر است. در این سفر نه تنها ایرانی ها از رئیس جمهوری افغانستان استقبال چندانی نکردند، بلکه خبرگذاری های رسمی این کشور با تیتر بزرگ افغانستان را یک کشور اشغال شده دانسته اند.
در جریان ده سال گذشته کشورهای منطقه بخاطر مبارزه با آمریکا و دشمنی دیرنه با این کشور با اینکه بظاهر، دست برادری به مردم افغانستان دراز کرده اند اما همواره یا از آنسوی مرز ها تروریست و انتحاری فرستاده اند و یا هم تسلیحات برای طالبان افغان. بعد از شکست شوری تا شکست طالبان در افغانستان همین کشورهای منطقه با تمام توان اقتصادی و مالی شان در منطقه حضور داشتند اما هرگز به فکر کمک به افغانستان نبود اند.
سیگار آمریکایی و گوگرد ایران
سیاست دوگانه در قبال غرب و شرق را یک بار تجربه کرده ایم. سردار محمد داود خان نیز در تلاش این بود که همزمان حمایت کشورهای همسایه و آمریکا را با خود داشته باشد. چیزی که باعث ریشته کن شدن نخستین دوره حکومت در نظام جمهوریتی گردید. سیاست خارجی افغانستان در آن زمان نه برای آمریکا و نه برای شوری وقت شفاف بود. این عدم شفافیت باعث شد که هیچ کدام به حکومت سردار اعتماد نکنند.
حالا تقریباً بیش از سه دهه است که ما شاهد سیاست دوگانه تهران و اسلام آباد در قبال افغانستان هستیم و تداوم این وضعیت می تواند باعث تدوام جنگ در کشور شود. در چنین شرایطی امضای قرار داد امنیتی و استراتیژیک با ایالات متحده آمریکا می تواند باعث ایجاد فشار بین المللی بر دو کشور شده تا از برنامه صلح و گفتگوهای امنیتی افغانستان حمایت نمایند؛ این اما زمانی ممکن است که رئیس جمهوری کشور نیز با در نظر گرفتن منافع ملی افغانستان سردرگمی کنونی سیاسی منطقه ای و جهانی در قبال کابل را از بین ببرد. ما در شرایطی قرار داریم که آمریکا و کشورهای منطقه بدرستی نمی دانند که کابل به کدامین سمت در حرکت است.
چراغ سبز نشان دادن رئیس جمهوری به ایران و عده سپردن وزیر دفاع به آمریکایی ها برای امضای قرار داد امنیتی در یک زمان مناسب، سردگمی را تشدید بخشیده است. این تشدید سردرگمی باعث شده تا آمریکا علاقه ای خود برای امضایی قرار داد امنیتی با کابل را از دست بدهد و حرف های در مورد عدم امضا از هر گوشه و کنار به گوش می رسد.
این بدین معنی است که تداوم این وضعیت به سود افغانستان و منطقه نیست. افزایش بی اعتمادی بین المللی امنیت، گفتگوهای صلح و برگذاری انتخابات ریاست جمهوری را به چالش مواجه خواهد کرد. افزایش قیمت دالر و تومان ایرانی در بازار های کشور ما را نگران بدتر شدن وضعیت معیشتی مردم و تجارتی افغانستان می کند.
اگر رئیس جمهوری کشور در تصور این است که با اتخاذ سیاست، روشن کردن سیگار آمریکایی با گوگرد ایرانی، به خواسته های خویش خلاف فیصله جرگه مشورتی می رسد باید گفت که دود سیگار آمریکایی نفس او و کشور را خواهد سوختاند.