جنگ میان رژیم بشار اسد و اپوزیسیون در سوریه ادامه دارد. این جنگ فقط جنگ داخلی نیست، بلکه ادامه رقابت نیروهای خارجی نیز میباشد. عربستان سعودی وقطر و ترکیه با حمایت غرب فعالانه به یاری اپوزیسیون پرداخته و ایران وروسیه و چین برای حفظ رژیم اسد خود را بسیج کرده اند. به طور مسلم مردم سوریه از دیکتاتوری حاکم و فشارهای اقتصادی و کشتارها، عذاب کشیده و در جستجوی زندگی آرام و فضای آزاد ودمکراتیک هستند واین امر امروز با نفی حکومت اسد میسر است چراکه بشار اسد با خشونت علیه مردم همه پل ها را شکست و امروز بخش مهمی از کشورهای منطقه، که مخالف استراتژی منطقه ای جمهوری اسلامی هستند و سنی مذهب میباشند، دربرابر او صف آرائی کرده اند.
بیش از ۱۹ ماه از آغاز ناآرامیها وخشونت در سوریه میگذرد و نهادهای بینالمللی در تلاش اند تا به خشونتها در سوریه پایان دهند، لیکن وضع بحرانی ادامه دارد. بنابه گزارش سازمان ملل شدت خشونتهای دولتی بیش از خشونتهای مخالفان اسد بوده است. بعلاوه سازمان ملل با توجه به حضور «صدها افراطی بنیادگرا» در سوریه و همچنین شدت گرفتن تنشهای قومی و مذهبی، خطر «افراطی» شدن ناآرامیها و متمایل شدن آن به جانب «بنیادگرایی» وجود دارد. بررسی سازمان ملل نشان میدهد که «جنگجویان از ۱۱ کشور» در سوریه مشغول فعالیت نظامی وسیاسی میباشند. روشن است ادامه جنگ داخلی زمینه مساعدی است تا جریانات تروریستی اسلامگرا برای نفوذ و عملیات آموزشی و اقدامات مسلحانه خود را رشد دهند واین امرمانع جدی در مسیر دمکراسی خواهی است. طبق گفته سازمان ملل از دیگر پیامدهای ناگوار اینکه شمار سوریانی که در مدت ناآرامیها، سوریه را ترک کردهاند تابه کنون به «۳۵۰ هزار نفر» رسیده است وبالاخره به گفته فعالان حقوق بشری، جنگ سوریه تا کنون «بیش از ۳۳ هزار کشته» بر جای گذاشته است.
با توجه باین وضعیت و ادامه جنگ و خسارات جانی آن، سازمان ملل بر اصل چهل ویک منشورخود علیه بشار اسد اعتراض نموده و خواهان مجازات اقتصادی میباشد. برای سازمان ملل کشتار افراد غیر نظامی توسط نیروهای ارتش سوریه غیر قابل قبول است. بهر حال تاکنون تمام تلاشهای دیپلوماتیک جهت متوقف نمودن خشونت دولتی بی فایده بوده ، زیرا رژیم اسد پیوسته از حمایت روسیه و چین برخوردار بوده است. در چنین شرایطی، تمایل واقدام غرب برای فشار بیشتر و کمک نظامی غیر مستقیم به اپوزیسیون افزایش یافته است. دو استراتژی در برابر یکدیگر قرار گرفته اند، ازیکسو استراتژی غرب با همسوئی با اعتراضات سازمان ملل علیه اسد و از سوی دیگر استراتژی ائتلافی حامیان اسد، روسیه و چین و ایران و حزب الله لبنان. در واقع پیشروی عملیاتی نظامی مخالفان رژیم، کنده شدن اقشار اجتماعی سنی و تا حدودی مسیحی و تشدید ضعف درونی رژیم زمینه ساز پیروزی استراتژی غرب است.
شکل گیری آرایش قوا بزیان اسد است. در منطقه خاورمیانه اکثرکشورها مخالف بقای رژیم اسد هستند. ترکیه با قدرت روزافزون خود و با توجه به وجود پناهندگان سوری در خاک خود ونیز در رقابت جوئی با جمهوری اسلامی ایران و هژمونی طلبی آن وبالاخره با توجه به وابستگی اش به ناتو وبرخی درگیری های نظامی مرزی، خواهان پایان دادن به دستگاه سیاسی اسد میباشد. عربستان و قطر با کمک مالی و نظامی به اپوزیسیون سنی در پی تضعیف استراتژی ایران و خواهان قدرت گیری هیات سیاسی متمایل بخود هستند. مصر آشکارا تمایل خود را نسبت به اپوزیسیون سوریه اعلام کرده است و بعلاوه فرانسه و امریکا فعالانه در کمک سیاسی و مالی و دیپلوماتیک نسبت به اپوزیسیون بکار خود ادامه میدهند. ایران پیوسته تلاش کرده تا با کمک مالی و نظامی هنگفت خود به رژیم اسد ونیز قرادادهای اقتصادی و زیارتی وجاسوسی، این رژیم را در استراتژی منطقه ای خود علیه اسرائیل، سرپا نگه دارد. بافروریختن رژیم سوریه حزب الله لبنان ناتوان شده و ایران محور ائتلافی خودرا علیه غرب و اسرائیل از دست خواهد داد ودر چنین حالتی فشار غرب علیه ایران دررابطه با برنامه اتمی افزایش بیشتر خواهد یافت. هرچند که ایران از پشتیبانی روسیه و چین برخورداراست ولی بن بست استراتژیکی جمهوری اسلامی هرچه بیشتر آشکار شده و کشورهائی مانند ترکیه و عربستان از این بن بست خوشحال بوده و حداکثر استفاده رابرای تقویت حضور سیاسی منطفه ای خود خواهند کرد.
البته جمهوری اسلامی ایران امیدواراست با سرکوب خشن تر اپوزیسیون سوری نقشه مخالفان منطقه ای خود را خنثی کند، ولی آنچه که در طول یکسال ونیم تا کنون روی داده بیان سست تر شدن و تخریب تدریجی رژیم اسد است. امروز مناطقی وجوددارد که از کنترل رژیم خارج شده است، اقتصادکشور در حال متلاشی شدن است، ارتش اپوزیسیون استحکام بیشتر گرفته و خودرا با ابزارهای جنگی قوی ترو مدرنتر مجهز ساخته و بالاخره انزوای رژیم اسد در منطقه وجهان بیسابقه است. بعلاوه امکان مداخله نظامی وجوددارد. با حمایت سازمان ملل و با اتکا باصل دفاع از مردم غیر نظامی، استراتژی مداخله نظامی غرب با حمایت ترکیه و عربستان میسر است. البته این استراتژی قبل از آنکه استراتژی برای دمکراسی باشد، استراتژی برای نفوذ و پرستیژ و منافع قدرتهای منطقه ای مانند ترکیه و عربستان ونیز غرب میباشد.
با توجه بانچه بیان شد یک مسئله کلیدی باقی است و آنهم دمکراسی برای مردم سوریه است. دیکتاتوری اسد دیر یا زود خواهد مرد. ولی ترکیب اپوزیسیون سوریه و حضور اسلامگرایان و کمک های عربستان، پرسش های جدی مطرح میسازد. چه کسی برنده خواهد بود؟ کدام نیروی سیاسی قدرت را بدست خواهد گرفت؟ تناسب قوا به چه سمت خواهد گشت؟ آیا در اینجا نیز مانند تونس و مصر نوبت اسلامگرایان است ویا نیروهای دمکرات لائیک قادرند تحولات را بسوی استقرار دولتی سکولار و دمکرات سوق دهند؟ بهرحال باید امیدوار بود که این جنگ هرچه زودتر به پایان برسد چراکه ادامه آن جز گسیختگی وآسیب بیشتربرای جامعه نتیجه دیگری نخواهد داشت. مردم منطقه خاورمیانه به صلح و ترقی و آزادی ودمکراسی نیازمند هستند. دیکتاتوری وجنگ و تجاوز و تروریسم و بیسوادی و خرافات و عقب ماندگی ذهنی، نیروها و منابع اغلب کشورهای منطقه را به نابودی کشانده است. مردم منطقه باید دوره جدیدی را تجربه کنند، دوران شکوفائی سیاسی و صلح و پیشرفت اقتصادی و سیاست زیست محیطی برای آسایش مردم. نسل امروز و نسل های فردا به چنین الگوی اجتماعی نیاز دارند تابتوانند از زندگی خود لذت ببرند.