مردان از دامــــن پاك مــــــــــادر به معراج رسيده اند
اولين مدرســﮥ همـﮥ انسانها دامن پاك ومقدس مادر است.
قــرآن عظيم الشان با زیبایی خاصی در آیه ۲۳ سورﮤ اسراء ميفرمايد:
« اما يبلغن عندك الكبر
احدهما او كلا هما فلا تقل لهما اف ولا تنهر هما وقل لهما قولا كريما »
( اگــر يكى از آن دو يا هردو « پدرومادر» ، در كنار تو به سالخوردگى وپیری رسيدند به آنها حتى اوف مگو وبه آنها جنگ وپرخاش مكن وبا آنها سخنى نيكو وشايسته بگو وبزرگوانه با آنان بايد سخن بزن ) .
در جای دیگری
پروردگار ما مى فرمايد :« و وصينا الانسان بو الديه حسانا » ( وما به انسان سفارش كرديم كه با پدر ومادر خويش به احسان رفتار نمايد .) ( سوره احقاف : ۱۵ ایه۱۵ ) .
همچنان در آیــﮥ ۲۳ سورﮤ اسراء ميفرمايد :« وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه وبالوالدين احسانا » ( ودر همين سوره باز ميفرمايد : « فلا تقل لهما اف ولا تنهر هما وقل لهما قولآ كريما » ( خداودند پاك به ما دستور ارشاد فرموده است که 🙁 به جز از او كسى ديگرى را پرستش نه كنيم وبه پدر ومادر نيكي نمايم وهر گاه يكى از اين دو يعنى پدر ويا مادر به سن پيرى رسند بـــايد با ايشان نيكى نمايم وكمترين اهانت نبايد با ايشان صورت گيرد ، انسان با مدار وبزرگوانه با آنان بايد سخن زند.
(
خداوند پاك در ( سوره لقمان : آیه ۱۴ می فرماید : « أن اشكر لي ولوالديك » ( شكر گزار من وپدرت ومادرت باش ) همچنان پروردگار با عظمت ما ، بعد از اينكه از زحمات پدر ومادر ياد بعمل مياورد ، بطور جداگانه از زحمات مادر يادهانى نموده وميفرمايد : « ووصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كر ها و و ضعته كر ها وحمله وفصاله ثلاثونه شهرٱ » ( قرآن زحمات سى ماه مادر يادهانى ميكند ، دوران باردارى وحمل ، دوران وضع حمل ، دوران شير خوارگى كه براى مادر دشوار است همه وهمه را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مى كند . قرآن كريم به هنگام يادآوري زحمات حتى اشاره اي هم به اين موضوع ندارد كه : پدر زحمت كشيده است. )
بنا گفته ميتوانيم آيات قرآنى كه در مورد حق شناسى از والدين آمده است بر دوقسم است : يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مى كند وقسم ديگر آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است ، قرآن اگر در باره حكم خاصى بيان ميكند فقط براى بيان وظيفه است مانند :
« وعلى المولود له رزقهن وكسوتهن با لمعرف » سوره بقره آیه : 233 ) ( خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فزند است مگر زمانيكه سخن از تجليل وبيان زحمات است ، اسم مادر را بالخصوص ذكر مى كتد .
)
حضرت عيسى عليه السلام ميفرمايد « وبرا بوالدتى ولم يجعلنى جبارا وشقيٱ » ( خداوند مرا نسبت به مادرم نيكو كار قرار داده وجبار وشقى نگردانيد ) .
پروردگار با عظمت ما در آیه 14 سوره لقمان ميفر مايد : « وبالوالدين احسانا » ويـا طوريكه ميفرمايد :
« ان اشكر لي
ولوالديك » ( وانسان بايد به پدر ومادر نيكى كند).
در آيات متعدادی از قرآن عظیم الشان مشاهده نمودیم كه مقام ومنزلت مادر وپدر به اندزه اهميت دارد كه خداوند بعد از عبادت واطاعت بندگى به ذات خود ، هشدار تگان دهنده به فرزندان داده است وبه آنان هدايت ميفرماىيد : كه با مادران خود نيكى بعمل ارید.
قطع نمازبخاطر احترام به مقام مادر:
دین مقدس اسلام به پیروان خویش اکیدآ ارشاد فرموده است که اگر فرد مسلمان در حال نماز خواندن باشد ومادرش برای حاجتی اورا صدا زند ، برای نمازگزار واجب و جائز است (۱) که نماز خویش را قطع به ندای مادر جواب ولبیک فرماید .بخصوص مادر در حال پیری قرار داشت باشد.
یکی از دلایل استجابت به امر مادر در حدیث داستان جریج بصراحت معلوم میشود . داستان که در صحيحين وارد شده است آمده است که جریج بعلت ادامه دادن نمازش و استجابت نكردن مادرش او را عصبانى كرد بطوريكه بر عليه جريج دعاء كرد و جريج نيز بخاطر دعاى مادرش دچار مشكلات شد .
داستان ماجر در حدیث بشر حل ذیل منقول است .
«عن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه عن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « لَمْ يَتَكَلَّمْ فِي المَهْدِ إِلاَّ ثَلاثَةٌ : عِيسى ابْنُ مرْيَم، وصَاحِب جُرَيْج، وكَانَ جُرَيْجٌ رَجُلاً عَابِدا، فَاتَّخَذَ صَوْمَعةً فكانَ فِيهَا، فَأَتَتْهُ أُمُّهُ وَهَو يُصلي فَقَالَت: يا جُرَيْج، فقال: يَارَبِّ أُمِّي وَصَلاتِي فَأَقْبلَ عَلَى صلاتِهِ فَانْصرفَتْ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ أَتَتْهُ وهُو يُصَلِّي، فقَالَت: يَا جُرَيْج، فقال: أَيْ رَبِّ أُمِّي وَصَلاتِي. فَأَقْبَلَ عَلَى صَلاتِه، فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَد أَتَتْهُ وَهُو يُصَلِّي فَقَالَت: يَا جُرَيْجُ فقال: أَيْ رَبِّ أُمِّي وَصَلاتِي، فَأَقْبَلَ عَلَى صَلاتِه، فَقَالَت: اللَّهُمَّ لا تُمِتْه حَتَّى ينْظُرَ إِلَى وُجُوه المومِسَات. فَتَذَاكَّرَ بَنُو إِسْرائِيلَ جُريْجاً وَعِبَادَته، وَكَانَتِ امْرَأَةٌ بغِيٌّ يُتَمَثَّلُ بِحُسْنِهَا، فَقَالَت: إِنْ شِئْتُمْ لأَفْتِنَنَّه، فتعرَّضَتْ لَه، فَلَمْ يلْتَفِتْ إِلَيْهَا، فَأَتتْ رَاعِياً كَانَ يَأَوي إِلَى صوْمعَتِه، فَأَمْكنَتْهُ مِنْ نفسها فَوقَع علَيْهَا. فَحملَت، فَلَمَّا وَلدتْ قَالَت: هُوَ جُرَيْج، فَأَتَوْهُ فاسْتنزلُوه وهدَمُوا صوْمعَتَه، وَجَعَلُوا يَضْرِبُونه، فقال: ما شَأْنُكُم؟ قالوا: زَنَيْتَ بِهذِهِ الْبغِيِّ فَولَدتْ مِنْك. قال: أَيْنَ الصَّبِي؟ فَجاءَوا بِهِ فقال: دَعُونِي حَتَّى أُصَلِّي فَصلىَّ ، فَلَمَّا انْصَرَفَ أَتَى الصَّبِيَّ فَطَعنَ فِي بطْنِهِ وقال: يا غُلامُ مَنْ أَبُوك؟ قال: فُلانٌ الرَّاعِي، فَأَقْبلُوا علَى جُرَيْجُ يُقَبِّلُونَهُ وَيَتَمَسَّحُونَ بِهِ وقَالُوا: نَبْنِي لَكَ صوْمَعَتَكَ مِنْ ذَهَبٍ قال: لا، أَعيدُوهَا مِنْ طِينٍ كَمَا كَانَت، فَفَعَلُوا» (متفق عليه)
از ابو هريره رضي الله عنه روايت است که:
پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: در گهواره فقط سه تن سخن گفته اند، عيسي پسر مريم عليهما السلام و دوست جريج.
جريج مردي عابدي بود که عبادتگاهي براي خود ساخته بود و در آن بسر مي برد. مادرش آمد در حاليکه او نماز مي گزارد، گفت: اي جريج! جريج گفت: خدايا مادرم و نمازم وبه نمازش ادامه داد، و مادرش رفت. فردا هم مادرش در حالي آمد که او نماز مي گزارد و گفت: اي جريج! او گفت: خدايا مادرم و نمازم وبه نمازش ادامه داد. باز فردا مادرش در حالي آمد که او در حالی اداء نماز بود گفت: اي جريج! گفت: پروردگارا مادرم و نمازم و به نماز خود ادامه داد.
مادرش گفت: خدايا او را نکش تا روي زنهاي زنا کار را ببيند.
بني اسرائيل از جريج و عبادتش صحبت کردند، زني بد کاره ای بود که در حسن وجمال خويش نظیر نداشت . گفت: اگر بخواهيد من او را فريب مي دهم، و خود را به او عرضه کرد، ولي او توجهي به وي ننمود.
زن پيش چوپاني که در عبادتگاهش زندگي مي کرد رفت، خود را در اختيارش گذاشت و با وي زنا نمود وحمل گرفت ، چون ولادت نمود گفت: اين طفل از جريج هست، مردم رفته او را پائين کشيده، عبادتگاهش را منهدم ساخته و شروع به لت وکوب اش کردند.
گفت: چه شده؟
گفتند: با اين فاحشه زنا کردي، و از تو پسري زائيده است.
گفت: بچه کجا است؟ پسر را آوردند و گفت: مرا بگذاريد که نماز گزارم، سپس نماز گزارد، چون نماز را تمام کرد، نزد کودک آمده به شکمش زده و گفت: اي پسر پدرت کيست؟
گفت: فلان چوپان، مردم به جريج روي آورده او را بوسيده وبه جانش دست مي کشيدند و گفتند: عبادتگاهت را از طلا مي سازيم.
اگر به طوركلى هدايات الهى در قرآن عظيم الشان را مطالعه فرمايم بوضاحت تام در خواهايم يافت ، كه تعداد زياد از آيات قرآنى در مورد حق شناسى از والدين وبخصوص در مورد حق شناسى از حقوق مادر تذكر رفته است . وبا چه زیبای فرزندان را مکلف ساخته ومیفرماید :« وعلى المولود له رزقهن وكسوتهن با لمعروف »
( خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است . ( سوره بقره آیه :233 ) .
همچنان در حدیثی دیگری آمده است که :
روزى شخصى نزد پيغمبر بزرگوار امده وگفت : اى رسول خدا ! مادرم پیر وضعیف شده ونزد من زندگى ميكند ، او را هميشه در پشت خود حمل كرده وبراى رفع ضروريات وحوائجش آنرا به اين طرف وآن طرف مى برم ، واز معاش ودرامد خويش تمام حواىج وضروريات آنرا براورده مى سازم . نمى گذارم كه اذار وآذيت ببيند ، بانهايت كمال ، احترام وتعظيم با او رفتار ميكنم . آيا بدين ترتيب گفته ميتوانم كه حق اورا بجا اورده باشم ؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم در جوابش فرمود : نه خير ، بخاطر آنكه شكم مادر محل تواست ، پستانهاى او منبع تغذيه تو ، قدم هاى او وسيله حركت تو ، دستهايش محافظ تو ، وآغوش پاكش اش گهواره تو بوده است . او اين همه خدامات را با رضايت خاطر براى تو انجام داده وآرزو ميگرد كه تو زنده بمانى ؛ ولى تو حالا همه اين خدماتى را در برابر او انجام ميدهى در حاليكه انتظار آنرا دارى كه او بميرد.
همچنان پيامبر صلى الله عليه وسلم ميفرمايد : « بر الو الدين أفضل من الصلاة والصداقة والصوم والحج والعمرة والجهاد فى سبيل الله » ( فضيلت وثواب نيكى واحسان وخدمت در حق پدر ومادر بيش تر از نماز ، زكات ، روزه ، حج ، عمره ، وجهاد در راه خدا وند متعال است ) .
همچنان در حدیثی كه روايى آن امام بخارى است مى فرمايد كه : « شخصى از نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم سؤال كرد : يا رسول الله ؟ به چه كسى نيكى كنم ؟
فرمود : بـا مادرت . سايل گفت ! ديگر به چه كسى ؟ فرمود : با مادرت . براى بار سوم پرسيد : ديگربه چه كسى ؟ مجددٱ فرمود با مادرت . مجدد گفت چه كسى ؟ فرمود با پدرت . ).
سقراط ميگويد :
با پدر ومادر چنان رفتار كن كه تو از اولاد خويش تـــوقع آنرا دارى
اگر بطور دقيق ومنصفانه قضاوت نمایم بو ضاحت تام در خوهيم يافت كه : در ميان همه كلمات زبان انسانى كليمه زيباتر ، از مادر يافت نميشود .
مادر در خشنده ترين آفتاب هستى بوده كه با تابيدن انوار طلائى اش همه تاريكى روشن گرديده وپيام هستى بخش را در گوش همه ذرات عالم زمزمه ميكند.
مادر ريشه در خت حياتى است . كه به جزوه ترين ضرر به ريشه اين درخت ضرر اش نه تنها متوجه به شخص معين خواهد بود بلكه ضرر اش همه اجتماع را در بر خواهد گرفت .
مادر اساس وبنياد يك جامعه بوده كه با نبودن مادر وجود اجتماع به كالبد وجسم بى روح مبدل خواهد شد .
مادر آرام بخش قلبها ، مخزن رحمت ها و الفت ها ودر يك كلمه مادر هديه الهى و آسمانى است . كه انسان بايد هميشه از آن محافظت نموده وبه مقام بزرگ وبا عظمتش احترام وارج فروان داشته باشد .
وطبق هدایت قرآن وسنت پیمبر صلی الله علیه وسلم نماز خویش را به استجابت اوامرش ترک نماید .
یادداشت ضروری :
(۱) علما ء در مورد اطاعت واستجابت از اوامر مادر در حال نماز که در حدیثی جریج ذکر یافته است ، بین خود تفاوت نظر دارند ومیفرمایند که اطاعت از مادر در نماز صرف در نماز های سنت واجب میباشد نه در نماز های فرض . وحتی برخی دیگری از علما ء بدین باور اند که در نماز سنت هم اگر مادر از عدم استجابت ، امر اش عصبی نمیشود ، نماز گزار به ادا نماز خویش ادامه دهد . به همه حال پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم همانطوریکه در هدایت خویش فرموده است که جنت زیر پای مادر است ، بر امت خویش تاکید مزید فرموده است که بخاطر راضی نگهداشتن مادر، حتی مسلمان میتواند نماز خویش را هم قطع وبخدمت مادر مبادرت ورزد.
پایان