کور / علمي / چرا يک يا (ی) به جای سه يا؟

چرا يک يا (ی) به جای سه يا؟


 



يقين کامل دارم، که الفبيتيزم۱سازمان مرکزی استخبارات ( سی . آی . ای .۲) را بارها در نوشته های ژورناليستان و نويسندگان گوناگون شنيده یا مطالعه نموده ايد؛ اما شاید گهی به مفهوم آن از حيث فينالوجی/ فينالوژی توجه نه فرموده باشيد. به هر صورت، خوانندگان گرانقدر ما آشکارا میبينند، که درين ترکيب انگليسی، هر چند ناگوار و ناميمون، سه يای مختلف به کار رفته؛ و همۀ ما بدون استثناء آن را با همين شيوه تلفظ میکنيم؛ ولی با وجود آن هم در فارسی ايرانی و دری ما با يک يای بدون نقطه، نگاشته می شود. مگر تعقل و منطق چنين امر در چيست؟ به عبارۀ ديگر، چگونه می توان سه فونيم۳( آواز) کاملاً متفاوت را به وسيلۀ صرف يک گرافيم۴( حرف ) افاده کرد؟ هرگاه خواسته باشيم، صدا های مزبور را توسط حروف و علامات فونيتک نشان دهيم، معمولاً اشکال زيرین به خود خواهد گرفت :




















حروف انگليسی حروف و علامات فونيتک حروف فارسی/ دری
C sí سی
I ᾱy آی
A é ای


علامت زبر( ́ ) به منظور افادۀ خج يا فشار در صدا، بر روی برخی حروف گذاشته شده است .


در زبان دری، مثال های بی شماری وجود دارد، که اين سه صدای مختلف در آن با آسانی و روشنی کامل، مشاهده می گردد. درينجا توجه خوانندگان عزيز و گرانقدر را به سه صدا و مخرج مختلف « ی » در زبان دری، معطوف می داريم :


– سيرت، طينت، طبيعت، صيانت، سين، شين، زندگی، بندگی، آزادی، بيهودگی، رهايی، تشنگی، آريايی، افغانی، پاکستانی، هندی و غيره همه از جملۀ کلماتيست،که « ی » به کار رفته در آن مثل جزء اول ترکيب « سی . آی . ای . » یعنی کلمۀ « سی » تلفظ می گردد . اين نوع « ی » را معمولاً به نام یای معروف مسما ساخته اند. در پشتو نيز کلماتی داريم، که با صدای یای معروف فارسی/ دری يک رنگی کامل دارد؛ نظير خپلواکي، آزادي، ملي، قومي، وطني وغيره، که آنرا معروفه « ی » ، څرگنده « ی »، لنډه « ی »، درنه « ی » و غيره نامگذاری کرده اند . صرف فرق در اينست، که در پشتو برای رفع التباس و مغالطه با ساير یاها، زير آن دو نقطۀ پهلو به پهلو می گذارند.


– جای، وای، رأی، نای، نی، نيستان، نينواز، نيسان وغيره از زمرۀ کلماتيست،که با جزء دوم ترکيب « سی . آی . ای .» يعنی مخفف « آی » يکسانی کامل دارد . در پشتو نيز کلمات و واژه هايی داريم، که با همین صدا مطابقت عام و تام دارد؛ به گونۀ مثال، سړی( مرد )، زمری( شېر، اسد، غنضنفر، حيوان وحشی)، زلمی/ ځلمی( جوان )، لېونی ( دېوانه )، منگی( کوزه، سبو) خوسی( گوساله )، چينجی( کِرم)، لسی ( نوت ده افغانگی )، شيلی/ شلی ( نوت بيست افغانگی)، زری( نوت هزار افغانگی) وغيره. در پشتو اين گونه « ی » را نرمه/ پسته « ی »، ملينه « ی»، مفرده « ی » وغيره نام گذاشته اند؛ و آن را به سان « ی » فارسی/ دری بدون نقطه می نويسند.


– شير( حيوان وحشی، اسد، غضنفر، زمری در پشتو)، سير( شکم پُر، کسی که به قدر کافی غذا خورده باشد، موړ در پشتو)، تير( گذشته، سابقه، رفته، منقضی شده) ، زیر( پايين)، تیز( نوک دار، تُند، هوشيار، چالاک )، ریز( خورد، کوچک، ميده)، میز، سیب، پيش( جلو، مقدم، پيشرو، ضد عقب)، بيش( افزون، اضافه )، تيغ (وسيلۀ برنده؛ مانند کارد، چاقو، خنجر وغيره)، دريغ (مضايقه، افسوس، حسرت، اندوه) وغيره همه کلماتيست، که صدای « ی » در آن با یای استعمال شده در جزء سوم ترکيب مزبور( ای ) همانندی کامل دارد؛ و در دستور زبان فارسی/ دری معمولاً به يای مجهول نامگذاریش کرده اند. در پشتو نيز کلماتی داريم، که با همين صدا يا همين « ی » تلفظ می گردد؛ مانند هېر( فراموش شده )، پېغور( طعنه، سرزنش )، تېر( گذشته، سابقه، رفته، منقضی شده )، کښېنستل ( نشستن )، نېک( شخص خوب، صالح و خيرخواه) وغيره، که برخی دستور نويسان آن را به نام « ی » مجهول و عده يی هم به نام « ی » طويل يا دراز، عنوان گذاشته اند. به نظر اين عاجز، تسميۀ يای طويل يا دراز در مقايسه با یای مجهول، بيشتر مؤجه و معقول به نظر می آيد؛ چه در همچو کلمات يقيناً صدای « ی » خصوصيت طويل و دامنه دار می داشته باشد؛ و نامگذاری پيشين آن تحت عنوان يای مجهول، مدلول و مفهومش را به نحو بهتری تمثيل و توضيح نمی دارد . چنانچه وجه تسميۀ يای طويل يا دراز نزد صاحب نظران ارجمند دستور زبان فارسی/ دری پذيرفته آيد، آنگاه یای معروف را یای مقصور یا کوتاه نيز می توان نام گذاشت . به هر حال، بحث بر سر نامگذاری اين يا آن « ی » نبوده، بلکه سخن بر چگونگی تمثيل و افادۀ چنين « ی » در سيستم املايی زبان فارسی/ دری است، که بايد سخت بدان توجه داشت . در پشتو يای مجهول يا طویل را به شکل یای واجد دو نقطۀ سر بر سر( ې ) طرح ريزی نموده اند تا باشد بدين وسيله از چهار نوع ديگر« ی » های مستعمل درين زبان، مجزا و متمايز گردد.


متأسفانه همسايگان ايرانی ما اکنون در فارسی خويش فونيم يای مجهول يا دراز را به کُلی از بين برده اند. بدين معنا که نه در گويش و نه در نگارش، تفاوتی ميان يای معروف و يای مجهول( دراز) قايل اند . شير( مادۀ خوردنی، شيدې در پشتو) و شېر( جانور جنگلی، اسد، غضنفر، زمری در پشتو) هر دو را به گونۀ کلمات هوموفون۵ يا هم صدا تلقی می نمايند . توضيح اين که هر دو کلمه را يکسان تلفظ می نمايند؛ و يکسان تحرير می دارند. خوشبختانه در دری ما تا هنوز با اين دو کلمۀ جداگانه به عنوان کلمات هوموگراف۶ برخورد می کنند. يعنی يک رنگ می نويسند، ولی متفاوت تلفظ می نمايند؛ در حالیکه زیبنده آنست تا همچو واژه ها را به مثابۀ کلماتی بشناسند، که در ريشه، تلفظ و املاء با هم تفاوت جدی و بارز دارد. به زعم اين عاجز آن روز ها دور نخواهد بود، که اين مشخصۀ اصيل و باستانی زبان دری در اثر تهاجم ظالمانۀ استيلاگران فارسی ايران و پذيرايی کورکورانۀ شماری از بيگانه پرستان بی هويت، آهسته آهسته کم رنگ تر و سرانجام ناپديد گردد. بدون شک، تهاجم فرهنگی اجاره داران زبان فارسی در ناديده گرفتن تفاوت های انواع گوناگون « ی» خاتمه نمی يابد . سيل هولناک کلمات ساخته و پرداختۀ فرهنگستان ايران، روز تا روز جای کلمات و مصطحات شيرين دری و پشتو را اشغال می نمايد. با کمال تأسف همراه با اين تهاجم ناروای فرهنگی، مذهبی و سياسی تلفظ های نادرست ايرانی برخی کلمات اروپايی نيز در دری و پشتوی ما، طاعون وار شيوع يافته است . با يک نگاه گذرا به اين چند مثال مُشت نمونۀ خروار، به وضوح در می يابيم، که تلفظ های نادرست ايرانی تا چه حد در تاروپود زبانهای دری و پشتوی افغانستان عزيز، رخنه کرده است :













































































































املای انگليسی تلفظ معياری انگليسی تلفظ نادرست ايرانی تلفظ نادرست مروج در دری و پشتو تلفظ درست دری تلفظ درست پشتو
AFRICOM افريکم آفريکوم افريکوم افريکم افريکم
Boston باسټن باستون باستون باستن باسټن
Clinton کلينټن کلينتون کلينتون کلينتن کلينټن
Jackson جگسن جگسون جگسون جگسن جگسن
Paul پُول/ پَول پاويل/ پاوِل پاول پُول/ پَول پُول/ پَول
Pentagon پينټاگان پنتاگون پنتاگون/

پينتاگون

پينتاگان پينټاگان
Richard ريچډ/ ريچړډ ريچارد ريچارد ريچد/ ريچرد ريچډ/ ريچړډ
Richardson ريچډسن/ ريچړډسن ريچاردسون ريچاردسون ريچدسن/ ريچردسن ريچډسن/ ريچړډسن
Stephen سټيوون استيفان/ ستيفان ستيفان/ سټيفان ستيوون سټيوون
continental کانټينينټل کانتنينتال کانتنينتال کانتينينتل کانټينينټل
ideal آيډيَل ايده آل ايده آل آيديَل آيډيَل
ideology آيډيالوجي ايده لوژی/

ايدئولوژی

ايده لوژی/ ايدئولوژی،

ايديولوژی

آيديالوجی/ ايديالوژی آيډيالوجي/ ايډيالوژي
standard سټنډرډ/ سټېنډرډ استنادارد/ ستاندارد ستاندارد ستندرد سټنډرډ/ سټېنډرډ
taxi ټکسي تاکسی تکسي ټکسي



بلی! شکل و معنای کلمات در بسياری موارد از يک زبان تا زبان ديگری، دستخوش تغييرو دگرگونی قرار می گيرد؛ اما در صورتی که عينِ فونيم های کلمات بيگانه در زبان های خود مان وجود داشته باشد؛ و همۀ ما با آسانی قادر باشيم تلفظ آن را مطابق به اصل و يا خيلی ها نزديکتر به آن اداء نماييم، هيچ دليلی وجود ندارد تا غلط های ديگران را کورکورانه تقليد نماييم . در سايت های افغانی فراوان می بينیم، که حتا برخی از مترجمان پشتو نيز به تبعيت از رسم الخط فارسی ايران، پاره يی کلمات، به عنوان مثال افريکم، ريچډسن/ ريچړډسن، مک کريسټل و غيره را به شکل نادرست آن ( افريکوم، ريچاردسون، مک کرسيتال وغيره) تحرير می دارند. معنای اين تقليد کورکورانه به خودی خود می رساند، که ايشان با تلفظ های متداول آن در زبان انگليسی آشنايی ندارند؛ و الا چه انگېزه و دليلی وجود دارد، که غلط های بی شمار خويش را با تقليد غلط های ايرانی ها، دوچندان سازيم؟! ايرانی های بيچاره حتا در کلمات واضح و روشن پښتو نظير « کرزی »، « شېرزی »، « توره بوره »، « ملکنډ »، « پکتيا» و بسا کلمات ديگر نيز مشکل دارند؛ و آنرا بدون موجب به « کارزای »، « شيرزای»، « تورا بورا»، « ملاکند»، « پاکتيا» و غيره تبديل می کنند؛ و بدين ترتيب تغييری درسيلاب ها و هجا های آن وارد می سازند. درهمچو مسخ سازی ها گاه گاه از کاه، کوه و از فيل، قيل ساخته می شود. خوانندۀ ارجمند خود قضاوت خواهند کرد، ايرانی ها « امريکا » را « آمريکا » مینویسند، ولی « ايمريکا » تلفظ می کنند، که در واقع دو غلطی در يک لغت را نشان می دهد. اول وضع املای غلط برای کلمۀ « امريکا»، که صدای الف ممدوده در اصل آن وجود ندارد. دوم عدم پيروی ازتلفظ وضع شدۀ خويش . البته، چون دوستان ايرانی ما چنين طرز گويش و نگارش را آسانتر و مقبولتر به حال خويش تشخيص داده اند، ما را با ايشان هيچ مشکل و هيچ اختلافی نيست؛ خدا آن ها را همواره درين انتخاب شان خوش و شادمان نگهدارند؛ اما ما افغان ها و ديگران هيچ گاه مجبور نيستيم، که از راه و روش نادرست آنان کورکورانه پيروی نمايیم .


انگليس ها اگر « خان » را « کهان »، « افغان » را « افگان »، « سودان » را « سوډان » تلفظ می کنند، بيچاره ها با مشکل نبود فونيم های لازم در زبان خويش دست وگريبان اند؛ و ناگزير برای افادۀ چنين فونيم ها به مخرج های نزديک در زبان خويش مراجعه می کنند؛ ور نه هيچ گاه قصد مسخ کردن و دگرگون ساختن کلمات بيگانه را ندارند . به همين ترتيب اند عرب ها که از ناچاری « کمپيوتر» را « کمبيوتر»، « پاکستان» را « باکستان»، « تلوېزيون/ تلوېزون » را « تلفیزيون »، « پارک » را « بارک» و « ويکتوريا » را « فيکتوريا » ميخوانند و می نگارند؛ اما با کمال تأسف شماری از ژورناليستان و نويسندگان بی خبر ما نيز مثل انگيس ها « سودان » را «سوډان» می نويسند و می خوانند . بی خبر از اين که سودانی ها در زبان خويش اصلاً گرافيم « ډ » ندارند. تلفظ « افگانيسټان »، « ايزلام »، « ايزلام آباد » و غيره نيز از جانب افغان های انگليسی خوان ما، هيچ مبنای علمی ندارد؛ زیرا ما بر مبنای داشتن صدا های گوناگون در سيستم هجايی خويش، ضرورت نداريم کلمات زبان خود و بيگانه را حق و ناحق کج و معوج سازيم . وقتی در گفتار خويش کلمات نظير« افغانستان »، « اسلام »، « اسلام آباد» و غيره را به شکل درست و اصلی آن اداء نماييم، انگليس ها و ساير انگليسی زبانان نيک می دانند، که منظور ما چيست .


دانشمند شيرين سخن و نکتنه سنج ، جناب ديپلوم انجينر خليل الله معروفی، از جملۀ نوينسدگان و محققان گرانمايۀ افغان است، که درمقالات بُربارش راجع به اصالت زبان دری و فرهنگ افغانی، بعلاوۀ وجوه افتراق « ی » معروف و مجهول، از تهاجمات گوناگون فرهنگی، مذهبی و سياسی دولت آخوندی ايران و طرق مبارزه با آن نيز با درايت و شايستگی تمام، بحث نموده اند. اميدوارم مجموعۀ مقالات گران سنگش هرچه زودتر به زيور طبع آراسته گردد تا همه علاقمندان درست گويی و درست نويسی، به خصوص آنهای که تا حال به سهولت اينترنيت دسترس نداشته، از محتويات آن استفاده و استفاضه شايان برند.


خوانندگان درست انديش و ژرفنگر ما خوب درک می نمايند، وقتی تفاوت ميان يای معروف و مجهول را از ميان برداریم، چه مغالطه ها و التباس ها در مفاهيم و معانی کلمات رُخ می هد . در سطور آتی مثالی چند ازين نوع التباس های معنوی را خدمت دوستان عزيز تقديم می داريم :
















یای مجهول يا طويل يای معروف يا مقصور
/šer/شير

( جانور جنگلی، اسد، غضنفر، زمری در پشتو)



/šir/ شير

( مادۀ خوردنی، حليب، شيدې در پشتو)

/ser/ سير

( کسی که شکم پُرغذا خورده باشد)

/sir/سير

(خوردنی از نوع سبزی، هوږه در پشتو)

/ter/ تير

( گذشته، سابقه، منقضی شده، تېر سوئ در پشتو)

/tir/ تير

( خدنگ، پيکان، غشی در پشتو)



حال اگر شير( جانور جنگلی، اسد، غضنفر، زمری)، سير( کسی که شکم پُر غذا خورده باشد)، تير( گذشته، سابقه، منقضی شده، تېر سوئ) و بسا کلمات ازين سنخ را با يای مجهول (ې) بنوسيم، مشکل التباس معنوی آن با ساير کلمات مشابه، به کلی منتفی خواهد شد. روی اين دليل، ترکيب « سی . آی . ای » را به شکل« سي . آی . اې » نگاشتن نيز به نوبۀ خود می تواند از خلط فونيم های جداگانه در کلمات، جلوگيری به عمل آرد.


بهترين رسم الخط از نظر زبانشناسان معاصر آنست، که بتواند فونیم ها ( صدا ها ) ی موجود در يک زبان را به وسيلۀ گرافيم ها ( حروف و علامات) ی جداگانه تجسم و تبارز دهد. حرف عقل و منطق نيز همينست؛ زيرا تا وقتی که هجا های گوناگون مستعمل در يک زبان به نحو شايسته توسط حروف و علامات جداگانه تمثيل و تبلور نيابد، همواره درگويش و نگارش کلمات مختلف، مشکلات و دشواری های وجود خواهد داشت؛ و اين دشواری خواهی نخواهی روند مفاهمه و مکالمه، آموزش و پرورش و بالاخره حفظ ميراث های فرهنگی همان زبان را به گونۀ زيانباری، تحت الشعاع قرار می دهد. بدون شک، زبان های که به ارزش های فينالوژيک۷ در رسم الخط خود توجه لازم نکرده است، این چنين نقايص و نارسايی ها به طور چشمگيری عرض وجود می نمايد.



شايد برخی استدلال نمايند،که از ميان بر داشتن تفاوت ميان انواع گوناگون « ی »، « و» و ساير گرافيم ها، مسألۀ انشاء و نگارش را سهلتر ساخته، ازين رو نبايد دنبالش گشت؛ اما پاسخ من اين خواهد بود، اگر وضع حروف و علامات مشخص برای افادۀ صدا ها و هجا های متفاوت، چنانکه اين گروه استدلال نمايند، امر سواد آموزی و نويسندگی را دچار مشکلات و دشواری ها ساخته، آنگاه بی جهت نخواهد بود تا برای آسانی کار تفاوت ميان « ش» و « سین »، « ظ » و « ز»، « ط» و « ت » در فارسی و « س» و « ش»، « ږ» و « گ »، « ښ » و « خ »، « س » و « څ » در پشتو را نيز از بين برد؛ زيرا ناديده انگاشتن تفاوت ميان يای نرم، يای مجهول و يای معروف چنان بزرگ و ارزنده است، که تفاوت ميان« ش » و « س »، « ظ » و « ز»، « ط » و « ت » در فارسی یا « س » و « ش »، « څ » و « س »، « ږ » و « گ »، « ښ » و « خ » در پشتو ارزشناک و درخور توجه می باشد . اگر کسی در پشتو تفاوت « ش »، « ښ » و « خ » را به فراموشی بسپارد، التباس های عجيب وغريب در معانی کلمات به وجود می آيد؛ به طور مثال شندل با « ش» به معنای پاشيدن و شاش( بولي/ متيازي) است؛ ښندل با « ښ » به معنای بخشيدن و هبه کردن است؛ در حالیکه مصدر خندل با « خ » معنای تبسم کردن يا خندیدن را می رساند. شادي با « ش » ميمون، بوزينه يا بيزو را گويند؛ ښادي با « ښ » معنای خوشی، خوشحالی، شور و شعف را می رساند؛ در حالیکه خادې( با یای مجهول ) حالت جمع « خاده » است، که معنای آن بر همگان روشن است . به همين منوال« څانگه » به « څ » معنای شاخ بوته يا درخت می رساند؛ حال آنکه « سانگه » با « س» به معنای نيزه آمده است . پس می بينيم، که با تغيير کوچک صدا ها در کلمات گوناگون، مفهوم و معنای آن نيز از زمين تا آسمان فرق می کند.


اين حقير حتا در نوشته های خود به زبانشناسان دانشمند هر دو زبان پشتو و دری پيشنهاد نموده ام تا به منظور تفکيک و تشخيص واو معروف، مجهول و معدوله نيزعلامات فارقه يی وضع نمايند. چه می دانيم، در تلفظ واو معروف ( مانند صورت، ولايت، وقاحت، وصل، وصال و غيره در فارسی؛ و سور، ودان، وړتيا، ويشتل وغيره در پشتو)، واو مجهول( نظير خوردن، رويت، روز، روزی، سوزش، سوختن و غيره در فارسی؛ و خور، ورور، مور، پېغور، پسور و غيره در پشتو) و واو معدوله( چون خواب، خواهر، خويش، خواهش، خواستن، نيکخواه، تنخواه و غيره) تفاوت های بسزايی وجود دارد، که مستلزم وضع علامات ويژه و مشخص برای تمثيل صدای بخصوص آنست؛ زيرا علم و دانش چيزی نيست، جز تکاپو وتقلا برای سهل کردن و بهتر ساختن پيچيدگی ها و دشواری زندگی .


— —————————————————————————


1 alphabetism


2 C.I.A.


3 phoneme


4 grapheme


5 homophones


6 homograph


7 phonologic