سوگندی كه رئیس جمهور بوش بعد از انهدام مركز تجارت جهانی در نیویارك در۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱، اداء نمود، تا دوهفتهٔ قبل كه حادثهٔ مرگ بن لادن بدست قوای کوماندوی بحری امریكا صورت گرفت، نتیجه ای نداد.
درین نزدیك به یك دهه، با لشكر كشی امریكا و ناتو برای « نابودی» بن لادن و گروه دهشت افگن وی به افغانستان، واقعات جدید، غیر قابل پیش بینی و دردناكی در صفحات تاریخ وطن ویران و مردم بی دفاع و بی صلاحیت آن، نقش بست. بعد از وقوع حادثهٔ بالا و سقوط طالبان توسط قوای بین المللی، وعده های صلح و بازسازی درحقیقت آرزوهای بزرگی بود كه مردم افغانستان را بعد از ۲۳ سال جنگ، دربدری، فقر، بی خانمانی و از دست دادن میلیون ها عزیز، امیدوار نموده و به برگشت به وطن مصمم ساخت. میگذریم كه در بین این مراجعین به مملكت ما، متأسفانه گروپ هائی اعم از خاك فروشان خلق و پرچم، آمران تنظیمی كه در پهلوی كشتار ۶۵ هزار كابلیان بیگناه، خاك آن پایتخت تاریخی راهم به توبره كشیدند، همچنان با قباحت در صدر مقامات دولتی جا خوش كردند… نتیجهٔ خیانتی دیگر بر ملت افغان بنام « اجلاس بن»!
بهرحال، دیدیم که اسامه بن لادن بنام جهاد «؟!» برعلیه ایالات متحده، دستور قتل و قتال را در سرتاسر گیتی صادر نمود كه از كشتار بیگناهان در سفارت خانه های امریكا در تانزانیا و كینیا آغاز گردید و بعد از انهدام آسمانخراش های نیویارك، ترور و حملات مرگبار و وسیع در نقاط مختلفهٔ دنیا شیوع یافت و بالاخره دوهفته قبل، با حملهٔ کوماندوهای امریکائی به محل اقامت رهبر القاعده در نزدیکی پایتخت پاکستان، نامبرده به اسفل السافلین پیوست، درحالیکه تا آخرین لحظهٔ حیات از دادن هدایات مرگبار و امر بر قتل بیگناهان دست برنداشت!
تقریباً از سال ۲۰۰۴ به اینطرف قوای بین المللی وقتاً فوقتاً راپور داده است که اعضای القاعده دیګر در افغانستان وجود ندارند و یا تعداد کمی که شاید عرب، چچن و امثالهم باشد، گاهگاهی دیده میشوند. درعوض حملات پراگنده در اروپا، آسیا، هند و خود پاکستان از جانب القاعده به وفرت صورت میګرفت.
بهر صورت، حال که رهبر تروریست های جهان از صحنه بیرون شده است، یقیناً جای پا و خط مش آغشته بخون وی را پیروانش کورکوانه بنام «جهاد» تعقیب مینمایند، ولی زندگی و مرگ بن لادن در یک مخفی گاه «علنی» در جوار یک اکادمی تربیت صاحب منصبان ارشد اردوی پاکستان، جنجال های زیادی را با صد ها سوال مطرح نموده است که بذات خود قضیه را هر روز شکل دیگری میدهد.
درین نزدیک به ده سالی که افغانستان جنگ کشیدهٔ ویران و مردم مظلوم آن بنام «صلح و بازسازی» مورد تاخت و تاز، بمباردمان و کشتار قوای مسلح بین المللی و گروه های گمراه طالب قرار گرفت، در پهلوی مظالمی که آخند های محیل ایران برای ایجاد بی امنیتی و تخریب خاک ما، وارد مینمایند، پاکستان و زمامداران منافق و هزار چهرهٔ آنهم فجایعی ایرا بر ملت و مملکت ما وارد نموده اند که به شمار و حساب نمی آید.
از طوالت مطلب که بگذریم، درین ده سال، هر فرد مهمی از اعضای القاعده و طالب که از جانب مقامات در گیر در مبارزه با تروریزم، دستگیر شده، در داخل پاکستان اقامت داشته است، در حالیکه زمامداران پاکستان با دیده درائی تام داد زده اند که نه بزرگان القاعده در پاکستان موجود هستند و نه بن لادن خودش در پاکستان زندگی مینماید! حتی رؤسای جمهور و صدراعظمان پاکستان بود و باش ملا عمر و بقیه سران طالبان را انکار نموده و اظهار داشته اند که همه در افغانستان بسر میبرند!
زمانیکه «خالد شیخ محمد» Master Mind و طراح پلان و نقشهٔ حملهٔ ۹۱۱ بر آسمان خراش های نیویارک و قتل بیشتر از۳۵۰۰ انسان بیگناه، در حالیکه به آرامی و بی خیال در شهر اسلام آباد، در پهلوی فامیل به دیدن تلویزیون مصروف بود، دستگیر گردید… چند بار در اخبار شنیده شد که « ایمن الظواهری» طبیب فراری مصری و شخصیت نمبر(۲) القاعده، در وزیرستان جنوبی یا شمالی، کشته یا گرفتار گردید. البته که راپورها دائماً موجودیت وی را به یقین در آنحوالی اطلاع میداد.
در مورد دستگیری و توقیف ساختگی بزرگان طالب هم، اظهرمن الشمس است که همه در خاک پاک «!» پاکستان بوقوع پیوسته است، بشمول داستان دستگیری « ملا برادر».
بنا بر آن، زمانیکه افغانستان ظاهراً در تسلط طالبان هم بود، آمران اصلی در خاک ما مأمورین مخوف و جنایت پیشگان آی اس آی پاکستان بوده است که برای تعمیل پلان های غیر بشری خود ها و مراقبت از کمپ های تربیوی آدمکشان حرفوی، دایماً در حال مسافرت از شمال به جنوب و از شرق به غرب بودند… حتی یاد آوری آنچه بر سر این خاک مقدس و مردم مظلوم و بی دفاع آن درین بیشتر از سه دهه توسط از خود و بیگانه نازل گردیده است، اشک به چشم و درد به قلب می آورد. توقعات مزورانه و پلان های مخفی و علنی اقتدار بی حدود و ثغور آی، اس، آی پاکستان بر مملکت ما، دردا که اصلاً میراث وابستگی عمیق و ادبار تنظیم های جهادی و بنیاد گرایانی چون گلبدین حکمتیار، برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود و امثال آنان میباشد که از زمان جمهوریت محمد داود، پیشگامان این رابطهٔ غیر افغانی وغیر ملی با آن دستگاه مخوف بوده اند.
بعد از اثبات اینکه بن لادن از ۶ سال به اینطرف بصورت « عیالوار» در چند کیلومتری پایتخت پاکستان، در جوار مرکز افسران آی اس آی، با فراغت خاطر پلان و نقشه های کشتار های دسته جمعی بیگناهان، سقوط دادن طیارات، حمله بر خطوط ریل، بم گذاری در مراکز پر ازدحام تجارتی و… و… را در جوار فرزندان و همسران متعدد«!» طرح و امر مینمود، دولت پاکستان با قباحت همیشگی ادعای « بیخبری مطلق» را درین مهمترین قضیهٔ جهانی داشت.
در مورد مبارزه با تروریزم که پاکستان برای امحای«!» آن بعد از سپتمبر۱۱، دولت خود را درین راه کاملاً آماده اعلام نمود، ایالات متحدهٔ امریکا در پهلوی کمک های مالی دیگر، سالانه ۱،۵ بیلیون دالر را صرف به همین منظور به آنکشور می پرداخت. باوجود سابقهٔ بستگی پاکستان با القاعده و طالبان، چونکه امریکا از همان سال های ۱۹۵۰ و موجودیت پاکستان در پکت های نظامی سیتو و سنتو، حامی این مملکت نو تشکیل در منطقه گردید، به تدریج با دسترسی پاکستان به اسلحهٔ زروی و موقف آن بین چین، روسیه، هند و ایران، این حمایت «جبراً» تا امروز باقی ماند. برعکس دولت پاکستان با سیاست و پیش آمدهای دوگانه، با غفلت عمدی و علنی در مورد صد ها مدرسهٔ تربیت دهشت افگنان، دست باز قوای عسکری و استخباراتی آی اس آی در حمایه از القاعده و طالبان، تمویل و حمایت از مین گذاری ها، اعدام ها، اختتاف، حریق مکاتب، عملیات انتحاری و بم گذاری ها در داخل افغانستان و کشتن هزاران بیگناه، کاملاً مجرم ثابت گردیده است. اقامت بن لادن در جوار مرکز افسران آی اس آی هم دقیقاً از کار روائی های این دولت خاین و دو رو میباشد، چونکه موجودیت رهبر تروریستان، محفوظ تر و آسانتر بود که تحت حمایت حکومت باشد تا در مناطق کوهستانی، زیر حملات عساکر امریکا.
در مورد موجودیت بن لادن و فامیل بزرگ وی که در قرب اکادمی عسکری و شهر اسلام آباد زندگی مینمودند، منطق چنین حکم میکند که درعرصهٔ ۶ سال اقامت آنها در نزدیکی منازل مسکونی، چطور امکان دارد که اهالی، عساکر، دوکانداران، اطفال که توپ بازی هم مینمودند و عابرین که در یک مملکت پر نفوس بدور آن اقامتگاه دائم در تردد بوده اند، متوجه و مشکوک نگردند که که صاحب منزل کی و از کجاست؟ چرا روابط همسایگی و به اصطلاح ما شرقی ها، این مردم با هیچ کس مرده و زنده ندارد؟ تأدیات مالیات، صفائی، محصول برق، تیلفون و امثال آن چگونه صورت میگرفت؟ امور طبی و تداوی فامیل و موضوع عدم کفایت گرده های رهبر القاعده چگونه سر براه میگردید؟
گفته شد که در پهلوی جوانان و اطفال متعدد بن لادن، کودکان خردسال وی هم در آن منزل زندگی مینمودند، این ها در کجا تولد شده بودند و اطفال مکتبی چگونه تحصیل مینمودند؟
در مطبوعات عکسهائی از دختران و پسران بن لادن که در ممالک دیگری زندگی میکنند، منتشر گردیده است که آنهارا با لباس مفشن و آرایش و پیرایش نشان میدهد « تعداد زیادی از فامیل بن لادن هم در پناه آخوند های مزور ایران در بیرون تهران، زندگی آسوده ای دارند.» که گویا از لحاظ عقیدهٔ بنیاد گرائی افراطی، کاملاً مغایر آنچه را که بن لادن و پیروان شان تبلیغ مینمایند، قرار دارند!
بهرحال، موقف سیاسی دو گانه و حیثیت پاکستان با موجودیت بن لادن و فامیل وی با تفصیلاتی که ذکر گردید، در جامعهٔ بین المللی و نزد ایالات متحده، زیر سوال میرود. در حالیکه درین۱۰ سال، میلیارد ها دالر تکس دهندگان و حیات جوانان ممالک در گیر در افغانستان در مبارزه با تروریزم و شکار رهبر القاعده بحیث آمر عملیات دهشت افگنی، تلف گردید، با فریب کاری های علنی زمامداران و مسؤولین دولت پاکستان که دایم دم از همکاری در امحای این معضلهٔ جهانی میزدند، خود کاملاً منبع و حامی چنین جریان تروریستی در جهان، ثابت گردیدند!
درین روز ها انتقادات بر پاکستان بجائی رسیده است که پارلمان امریکا به رئیس جمهور پیشنهاد منع ادامهٔ کمک برای مبارزه باتروریزم را نموده است. درحالیکه امریکا به صراحت اعلام نمود که پاکستان در مورد حمله بر اقامتگاه بن لادن با امریکاهمکاری لازم را نموده، دولت پاکستان اظهار داشت که ازین موضوع کوچکترین اطلاعی«!» در دست نداشته است!
دولت پاکستان درین روز ها با فشار های بین المللی و داخلی بیشمار مواجه است، یوسف رضا گیلانی صدر اعظم در مجلس شورای پاکستان اظهار داشت که :
( پنهان شدن بن لادن در خاک پاکستان را که جهان به بی کفایتی و سهل انگاری حکومت و اردوی پاکستان منوط میداند، بکلی « مزخرف » است! جنگ افغانسستان در امنیت ملی پاکستان تأثیر گذار بوده و ما تلاش میکنیم که برای یک افغانستان متحد و با ثبات، اقدامات جدی را انجام دهیم. پاکستان محل تولد القاعده نیست و ما بن لادن را دعوت نکردیم که در پاکستان حضور داشته باشد. آیا منصفانه است که بگوئیم که بن لادن در پاکستان به آسانی زندگی کرده است؟!)
یا الله! درحالیکه لشکر نا محدود طالب با دهشت افگنی و قتل بی موجب هزاران افغان بیدفاع، از طفلی در محدودۀ خاک پاکستان و پشتیبانی آی اس آی مخوف آن، تربیه و تجهیز میگردد و از ورای سرحدات پاکستان به داخل افغانستان گسیل داده میشود، بیچاره دولت بیخبر پاکستان از موجودیت و فعالیت دهشت افگنی، این بزرگترین تشکیل تروریزم جهانی در خان پاک«!» خود کاملاً بی اطلاع و نا آگاه میباشد!
از ورای سرحدات پاکستان بداخل افغانستان فرستاده می شود
روزنامۀ گاردین چاپ لندن میگوید که حکومت پاکستان اعلام نموده است که اگر خاک آنها باز هم از جانب امریکا مورد حمله یا تجاوز مشابه به آنچه برای قتل بن لادن صورت گرفت، واقع گردد، با مقاومت شدید و سخت اسلام آباد مواجه میشود!
درین جای شکی نیست که رسوایی پاکستان و سیاست مزورانه و دو گانه اش در حمایه از تروریزم و با مخالفت های دیموکرات ها و پارلمان امریکا بر دوام بلیون ها دالر دیگر برای پاکستان و افکار عامۀ جهانی برعلیه آن، این مملکت را در موقف بدی قرار داده است، ولی با موجودیت موقف جغرافیایی پاکستان در همسایگی چین و روسیه و داشتن اسلحۀ اتومی، امریکا اجباری در حمایت و پشتیبانی این مملکت دارد. شاید با جریانات اخیر و موجودیت بن لادن و اکثریت بزرگان القاعده و طالبان در خاک پاکستان، امریکا بازهم به فکر ایجاد پایگاه های نظامی در خاک افغانستان بیفتد.
با حمایه و پشتیبانی امریکا از پاکستان و اثبات حمایت آشکارای آن دولت از تروریزم ضد امریکا، میتوان به یاد این بیت حضرت سعدی افتاد:
سعدیا شیرازیا پندی مده کمزاد را کمزاد اگر عاقل شود گردن زند استاد را
پایان
از دست اندرکاران پورتال افغان جرمن آنلاین باید سپاسگزار بود که با مطرح کردن مرگ بن لادن خواسته است سیاست مزورانه و دو رویۀ پاکستان را به جهانیان برملا کند.