نگاهی به سیاست خارجی دوسال گذشته ی اوباما در جنوب آسیا و خاورمیانه :
پس از به قدرت رسیدن دموکراتها به رهبری براک اوباما رهبر این حزب به عنوان اولین سیاه پوست در تاریخ ایالات متحده ی امریکا که در پی پیکار های انتخاباتی درون حزبی طولانی بر رقیبش هیلری کلنتن سبقت جست وپس از پیروزی از جان مکین رقیب سرسخت با تجربه ی جمهوریخوا ، در آغازین روزهای سال 2009 زمام امور را از جورج بوش بدست گرفت، جان مکین سناتور جمهوریخواه در رقابت و مبارزات انتخاباتی با اوباما، وی را به بی تجربه گی در سیاست خارجی متهم میکرد. اوباما که جوزف بایدن را به معاونت خود در پیکارهای انتخاباتی اش تعین کرده بود، پس از به قدرت رسیدن ، او را در مقام معاونیت ریاست جمهوری برگزید. بایدن در نخستین دیدارهایش با حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان در پشت درهای بسته صحبت های خیلی تند و تلخ و ناخوش آیندی را نثار وی کرد و این روند هم چنان با بیان گله ها و کنایه ها و همچنان به قول آقای کرزی جنگ زرگری از طریق مطبوعات تداوم پیدا کرد. اینک ماموریت دموکرات ها در قصرسفید به رهبری اوباما وارد سومین سال آن گردید ،نشان دادند که سیاست خارجی شان در امور جنوب آسیا وخاورمیانه یک سیاست ضعیف وناکارا بوده و ادعای مکین رقیب انتخاباتی اوباما را به واقعیت مبدل کردند ، زیرا اوباما در دو سال گذشته نتوانست سیاست خارجی سازنده ی را در قبال پاکستان به مثابه ی پایگاه اصلی و تربیت گاه ترور و اختناق، و افغانستان به حیث کشوریکه شهروندانش از دو طرف متخاصم ” استخبارات پاکستان در تبانی با طالبان و ناتو ” قربانی می شوند، اتخاذ نماید.
جنگ رسانه یی :
رهبران این دو کشور هیچگاهی در مقابل هم نتوانستند نکات نظر خود را آنچنانکه مطبوعات این دو کشور وسایر کشورهای جهان بررسی و تحلیل میکنند، بیان نمایند. روزنامه ی نیویارک تایمز، روزنامه ی مشهور این کشور چندین بار رییس جمهوری افغانستان متهم به بی کفایتی ، وحکومتش را آلوده به فساد معرفی کرد . این روزنامه باری هم ولی کرزی رییس شورای ولایتی قندهار و محمود کرزی برادران رییس جمهوررا متهم به قاچاق مواد مخدر و برخی از اتهامات دیگرنموده است که این ادعا ها از سوی برادران رییس جمهور تکذیب شده است. از سوی دیگر رییس جمهور کرزی در پاسخ به اتهامات قصرسفید، فساد اداری را در افغانستان مربوط قرار داد های غیرشفاف خارجی ، وجود کمپنی های خصوصی امنیتی و گروه های بازسازی ولایتی موازی به دولت افغانستان دانسته و خود را مبرا از هر نوع اتهامات میداند که این به هیچ صورت قناعت سیاستمداران امریکایی را نتوانست حاصل کند، از سوی دیگر آقای کرزی در دوسال گذشته به نیروهای ناتو در راس امریکا می گوید که جنگ را با تروریست ها را در داخل قلمرو افغانستان خاتمه دهند.
آقای کرزی دراین اواخر در همایشی به مناسبت جان باختن غیرنظامیان ولایت کنر در شرق افغانستان با صراحت لحجه گفت: “من در این جلسه به نماینده گی از مردم افغانستان با احترام، عزت و تواضع ، نه با غرور و تکبر ،از ناتو و امریکا درخواست می کنم که عملیات در خاک ما را متوقف کنند. این جنگ در خاک ما نیست، اگر این جنگ علیه تروریزم است، تروریزم در خاک ما نیست، این در روستاها و خانه های ما نیست.” اما مقامات قصر سفید و پنتاگون وزارت دفاع این کشور جز معذرت خواهی و سکوت ،هیچ راهکار درستی را نتوانستند در بعد سیاست خارجی کشور خود تعین نمایند.
خروج بی موقع از افغانستان و درگیر شدن در خاور میانه :
مداخله ی نظامی امریکا در عراق از سوی اکثر ملل جهان یک اشتباه محض عنوان شد. زیرا اتهاماتی که علیه صدام حسین وارد بود همه ی آن عاری از حقیقت برآمد زیرا در این کشور نه سلاح اتومی بود و نه کدام تهدید دیگر ، اگر صدام حسین مستبد بود باید مردم کشورش مانند اوضاع امروز تونس ، مصر ، بحرین وسوریه تصمیم می گرفتند وصدام را از قدرت کنار می راندند . اما این مداخله از سوی جمهوریخواهان امریکایی در راس آقای جورج واکربوش رییس جمهور پیشین این کشور و تونی بلیر نخست وزیر پیشین انگلستان به هیچ صورت اشتباه تلقی نشده و کماکان از دخالت نظامی شان در عراق دفاع میکنند. آنان می گویند قوای امریکا و انگلیس توانست ماشین جنگی صدام حسین را از بین ببرند و خود صدام را همراه با همکاران نزدیکش محاکمه نمایند . این سیاست مداران بنابر قاطعیت که داشتند باالاخره به زغم خود شان کار را نیمه تمام نگذاشتند ولی زمان با آنان یاری نکرد و قدرت سیاسی بدست رقبای سیاسی بی تجربه ی شان قرار گرفت. در این حال این دوسیاست مدار مخلوغ استدلال می نمایند که حالا کدام عراق با قدرت نظامی و اقتصادی یی وجود ندارد که بالای کشور های امیر نشین حوزه ی خلیج فارس که در واقع نزدیکی زیادی به غرب دارند تاخت وتاز نمایند. اما بعداز اینکه آقای بوش قدرت را به آقای اوباما وآقای بلیر به آقای گوردن براوون واگذار شدند رقبای سیاسی آنان به گونه ی خواستند نزد ملت و مالیه دهنده گان کشورشان بهره گیری سیاسی و افکارعامه ی ملت را به نفع خود تغییر دهند. این درحالیست که عراق امروز هم در آتش می سورد زیرا هر روز و هرساعت خبر کشتار بی رحمانه ی شهروندان عراقی و ویرانی کشورشان توسط گروه های افراطی شنیده می شود. زیرا این دخالت هیچ پیامد مثبتی به ملت عراق به ارمغان نگذاشت . برعکس جنگهای مذهبی را دامن زد و زمینه ی فعالیت شبکه القاعده را مساعد ساخت.
دموکراتها هنوز کار را در عراق نیمه تمام گذاشته که تبلغات خروج از افغانستان را آغاز کردند که این تبلیغات به اندازه ی کافی در بلند بردن روحیه ی طالبان و شدت جنگ ، انفجارها و نا امنی افزود. حالا که هیچ نشانه ای از راهکار حساب شده وسیاست خارجی کارای این کشور مشخص نیست رهبران امریکا، گاهی از حضور درازمدت نظامیان کشورشان در افغانستان ذگنال میدهند و گاهی هم به خروج قطعی نیروهای شان تا سال 2014 به مردم افغانستان مژده میدهند. که این مژده امریکاییها ،بدلیل فقدان نیرو و تجهیزات نظامی کافی و دولت ضعیف به هیچ صورت به نفع مردم افغانستان نبوده و مردم را یکبار دیگر دچار تشوشات روانی از احتمال درگیری های داخلی میان گروهای متخاصم مانند دهه ی گذشته نموده است. زیرا مسله ی افغانستان با عراق کاملا متفاوت است، تفاوت اساسی در آنست که غرب بالای یک دولت قانونمند حمله کرد و بدون کدام نتیجه ، از صحنه کنار و پیامد منفی وافری را به ملت عراق برجاگذاشت. واما افغانستان که قضیه 180 درجه با مسله ی عراق متفاوت است، در افغانستان گروه غیرقانونی با دخالت نظامی پاکستان بالای 85 درصد خاک افغانستان کنترول داشت به جز از سه کشور، پاکستان، سعودی وامارات متحده ی عربی هیچ کشوری در جهان این گروه را به حیث یک دولت ویا امارت به رسمیت نمی شناخت، از عملکرد این گروه در مدت اشغال افغانستان حرفهای زیادی گفته شده اما پیامد اشغال توسط این گروه حتی 12000کیلومتر فراتراز منطقه ،به بلند منزل های نیویارک و پنتاگون “قرارگاه جنگ امریکا” نیز رسید. غربی ها به هدف انتقام خون نزدیک به 4000 امریکایی در حادثه 11 سپتمبر و حراست کشورهای شان از شر گروه های تروریستی طالبان و القاعده سناریوی مبارزه با هراس افگنی را در افغانستان و منطقه آغاز کردند. که طرح این سناریو از سوی مردم افغانستان استقبال هم شد.
با گذشت مدت ده سال، هنوز که هیچ نشانه ی از کامیبابی در آن دیده نمیشود برعکس اوضاع امنیتی و بی ثباتی سیاسی وغیره افزایش یافت ، در این حال، پنتاگون به دستور اوباما تهاجم نظامی را علیه دولت معمرالقذافی رییس جمهور لیبیا به هدف کمک به ملت و دموکراسی آغاز کرد که در نتیجه روزانه ده ها تن از شهروندان غیرنظامی این کشور جان های شانرا از دست داده و این روند متاسفانه ادامه دارد . ولی برعکس قضیه در بحرین و فلسطین برخورد ها متفاوت است . صدای مردمان این دو ملت به نفع حاکمان اسراییلی و اقلیت سلطنت نشینان بحرینی از گلو خفه شده و عملکرد ضد دموکراتیک و ضد حقوق بشری رویکار شده است وبه این ترتیب سیاست مداران دموکرات، سیاست ضعیف در این دور از تاریخ معاصر امریکا را به نمایش گذاشتند در این حال اتهام سناتور مکین رقیب انتخاباتی جمهوریخواه براک اوباما ، ضعف سیاست براک اوباما را به واقعیت مبدل کرد.