پایگاه های نظامی امریکا: عامل تشنج و بی ثباتی
موضوع تأسیس پایگاه های دایمی ایالات متحدۀ امریکا در افغانستان بحث مفصلیست، که درین ایجاز نمی توان به مطالعه و بررسی همه پهلو های آن، چنان که شاید وباید دست یافت؛ اما آنچه درین اختصار باید اظهار داشت، تذکر این واقعیت است،که جناب استاد اسحاق نگارگر درمصاحبۀ پرمحتوای شان با میرمن فرزانه فارانی، به نکات واقعاً مهم وارزشمندی اشاره نموده اند. من به عنوان یک افغان مستقل، آزدیخواه و ملی گرا از بینش علمی و موضعگیری ملی گرایانۀ استاد نگارگربا قاطعیت حمایت و پشتیبانی می نمایم.
قدر مسلم آنست، که حضور پایگاه های نظامی بیگانگان، چه حال چه آینده، چه موقتی چه دایمی، اصلاً با روحیۀ آزادیخواهانه و استقلال طلبانۀ افغانهای غیور و پرغرور، جور در نمی آید. تاریخ مبارزات حماسه ساز مردم افغان گواه این واقعیت است، که پدران و نیاکان آزادمنش ما نه تنها به خاطر نوامیس ملی خود، بلکه به منظور رهایی ساير مردمان ستم کشیده نیز همواره بر یاری خدای بی همتا و شمشیرهای توانای خود، تکیه زده اند. برمبنای همین روحیۀ آزادمنشی و استقلال طلبی مردم سلحشورما بود، که همه مهاجمان و تجاوزگران خارجی، از کوروش کبیر وسکندر مقدونی گرفته تا اعراب، مغولها، انگلیسها وروسها، همه با شکست ننگین و فضیحتبارمواجه گشته اند. مگر همین روحیۀ آزادمنشی و تسلیم ناپذیری افغان های دلیر و زنجیرشکن نیست،که نیروهای اشغالگر ایتلافی به سرکردگی ایالات متحدۀ امریکا از تقریباً ده سال بدین سو، یک لحظه آرام ندارند.
افغانهای دلیر و آزاد نه تنها زندگی زیر سایه های تفگنداران بیگانه را مایۀ عار و شرمندگی خود دانسته، بلکه پنهان شدن در برج و باره های نظامی را نیز شیوۀ افغانی دفاع از حملات دشمنان نمی دانند. به این قصۀ مستند تاریخی در بارۀ احساسات پرغرور و دلیرانۀ یک مادر نامی افغان، نگاه کنید:
کله چی احمد شاه بابا په ١١٧٤ هـ ق/ ١٧٦١ م کال د دولت د نورو مشرانو په مشوره غوښته د هیواد د دوښمنانو د احتمالی بریدونو د مخنیوی په مقصد د کندهار د نوی ښار پر شا وخوا اوه دېوالونه او اوه خندقونه را وگرځوی، زرغونې انا د احمد شاه بابا زړوري او مدبري مور سمدستي هغه خپل حضورته وروغوښت او ورته و یې ویل : زویه! دا خبره ټینگه په غوږ کي و نیسه ، چی افغانان هیڅکله ځانونه د خاورو په دېوالونو او د اوبو په خندقونو نه ساتي. په دې خندقونو او دېوالونو به یواي زه او ته و ژغورل سو ، ایا ستا هغه وروڼه او خوندي چی تر دې دېوالو او خندقود باندی ژوند کوی، ستا څخه ساتنه او ژغورنه نه غواړی؟ بله خبره دا چی ته باید دونه انتظار و نه باسې چي دوښمن د ملک تر سرحدونو راتېر سي؛ او ستا ښار ته را و رسیږي .
ازین رو، موجودیت پایگاه های نظامی دایمی هیچگاه ضامن امنیت و ثبات درافغانستان و منطقۀ ما نمی باشد. ایجاد چنین پایگاه های نظامی صرف و صرف به منافع ستراتیژیک ایالات متحدۀ امریکا، متحدین نظامی – سیاسی و بالاخره رژیم دست نشاندۀ آنان درافغانستان، خدمت خواهد کرد. چنان که داکتر بریژینسکی- مشاور امنیتی (۱۹۷۶- ۱۹۸۰) قصر سپید در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر و« مغر متفکر ستراتیژیستان پینتاگان و سی . آی . ای » در صفحات ۳۰ و ۳۱ کتاب معروفش موسوم به « تختۀ بزرگ شطرنج » اشاره می کند،کنترول منطقۀ یوریشا، در حال حاضر ازترجیحات و الویت های مهم ستراتیژیک ایالات متحده امریکا ، به حساب می رود. در غیر از آن با از میان رفتن خطر کمونیزم در جهان، اصلاً دلیلی برای ایجاد و گشترش پایگاه نظامی، تقویت گروه بندی های سیاسی- نظامی، مصارف کمرشکن دفاعی وغیره اقدامات تهاجمی وجود ندارد. ایالات متحدۀ امریکا از غم افغانها نه مرده، که از هزاران کیلو متر فاصله اینجا به دفاع افغانستان بیاید؛ جوانان خود را به کشتن بدهد؛ میلیاردها دالر خساره متحمل شود؛ به اعتراضات و مخالفتهای همسایگان ما و سایر مردم جهان دامن بزند؛ ولی به هیچ هدف استعماریی چشم نه دوخته باشد.
طبق استدلال برژینسکی، سیطرۀ ایالات متحدۀ امریکا برمنطقۀ یوریشا،که هفتاد و پنج فیصد نفوس جهان درآن زندگی کرده؛ وسه بر چهارم حصۀ تمام منابع انرژی و ثروتهای طبیعی جهان در زیر خاک آن نهفته است، برای ایالات متحدۀ امریکا اهمیت حیاتی دارد.
علاوه بر منابع سرشار انرژی، ثروتهای بی نظیر طبیعی و ظرفیت های بی بدیل انسانی که داکتر بريژينسکي بدان اشاره می کند، تسلط بر منطقۀ وسیع یوریشا، به ایالات متحدۀ امریکا وهم پیمانان سیاسی – نظامی شان فرصت خواهند داد تا پیشرفت های برق آسای اقتصادی و نظامی ابر قدرت در حال ظهور جهان ( چین ) را با دقت تمام زیر نظر داشته؛ از پیشروی های ستراتیژیک فدراسیون روسیه به منطقه جلوگیری نموده؛ جنبش های ملی و آزدایبخش مردمان منطقه را با موانع و دشواری های فزاینده مواجه ساخته، ازپیشرفت های پروگرام هسته یی رژیم اخوندی ایران پیشگیری به عمل آورده؛ و برسلاحهای اتومی پاکستان ازنزدیک نظارت وکنترول داشته باشد.
اگرتأسیس پایگاه های نظامی ایالات متحدۀ امریکا درافغانستان باعث ایجاد امنیت و ثبات درکشور ومنطقۀ ما شده می توانیست، ما از چیزی کم ده سال بدینسو شاهد دهها پایگاه نظامی ایالات متحدۀ امریکا و سایرنیروهای ایتلافی درافغانستان بوده ایم . همین اکنون برعلاوۀ یک صد و پنجاه و پنج هزارعسکر تا دندان مسلح نیروهای ایتلاف، حدود یکصد هزار افراد مسلح مربوط به کمپنی های به اصطلاح امنیتی مانند « بلک واترسابق یا زی کنونی »، « سیټی » وغیره نیروهای استخباراتی در افغانستان بی در و دیوار، مصروف فعالیت های نظامی اند؛ اما همۀ ما به چشم سر می بینیم که از امنیت و ثبات نه تنها درین کشور جنگ زده ، بلکه درسراسر منطقۀ آشفته و بحران زده، هیچ خبری نیست .
ایجاد پایگاه های دایمی امریکا درافغانستان نه تنها باعث برانگیختن مردم آزادمنش، بیگانه ستیز و متدین افغانستان گردیده، بلکه به حساسیت ها و عکس العمل های شدید جنبش های اسلامی منطقه، همسایگان و قدرت های سیاسی- نظامی منطقه نیز شدیداً دامن خواهد زد. رژیم اخوندهای مکارایرانی ومداخله گران پنجابی سالها از حضور نیروهای ایتلافی درافغانستان خون جگر خورده اند؛ حال فدراسیون روسیه نیز از تشویش و نگرانی شان در زمینه صریحاً بحث می نماید. چین و دولت های مقتدرعربی نیز به هیچ وجه نمی تواند ازوجود چنین پایگاه های دایمی راضی و خوشنود باشند. روی این ملحوظ، مفکورۀ ایجاد پایگاه های نظامی از ریشه مشکل آفرین و جنجال برانگیز است . متأسفانه حامیان محترم حضور نظامی و پایگاه های احتمالی امریکا درکشور تا حال سر در نمی آورند، که آدم خان مرد بود یا زن . روزانه دهها هموطن بی گناه ما بی رحمانه به خاک و خون می غلطند؛ شعله های آتش جنگ و ویرانی روز تا روز گسترش می یابد؛ اما یک عده هموطنان ما منجمله ښاغلی نوری ازتأسيس پایگاه های دایمی ایالات متحدۀ امریکا در کشور به عنوان عامل ثبات و استحکام، حرف می زنند.
هموطنان عزیرم ! چرا درک نمی کنید، که مردم ما وجود عساکر خارجی را در خانه وکاشانۀ خود نمی پذیرند. مگر نمی دانید که میلیونها شهید، معلول و معیوب در جهاد مقدس علیه قشون سرخ، حاکی از چه حقایقی است؟
این نظر جناب ولی احمد نوری نیز با واقعیت های موجود جهان هیچ همگونی و همخوانی ندارد،که گویا پایگاه های نظامی امریکا درین یا آن کشور جهان جز مفاد، به هیچ مصیب یا کشمکشی دامن نزده است . به این سایت های اینترنیت سری بزنید، آنگاه خواهید دانست، که پایگاه های نظامی ایالات متحدۀ امریکا چه خاکی بر سر مردمان کشورهای جهان ریخته است. تاراج ثروت های ملت ها، تهاجم فرهنگی، گسترش جرایم و لجام گسیختگی ها و بسا مصایب دیگر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را باید از نتایج حتمی این گونه پایگاه های نظامی در جهان، به شمار آورد.
http://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/international_security_bt/579.php
http://www.thenewamerican.com/index.php/usnews/foreign-policy/3595-controversy-over-us-base-in-okinawa
http://www.truth-out.org/five-expensive-us-military-bases-spark-controversy-abroad63988
http://www.globalsecurity.org/military/library/report/1990/KMF.htm
اندیشۀ هموطن ارجمند وگرامی – جناب ولی احمد نوری مبنی دریافت پول و منافع اقتصادی از مدرک تأسیس پایگاه های نظامی دایمی امریکا در افغانستان نیز با روحیۀ آزادگی و استقلال خواهی افغانها از بیخ و ریشه در تضاد است . رویدادهای تاریخ کشور نمايانگر این واقعیت است، که افغانهای غيور و از بندرسته همواره بر پول و منافع که در برابر استقلال و آزادی وطن شان پرداخته شده، تُف انداخته اند . مگر ماجرای الکساندر برنس نمايندۀ سیاسی انگلیسهادر شهر کهنۀ کابل را به خاطر نه دارید، که در جریان تجاوز اول انگلیسها بر افغانستان، نتوانست با پيشکش کردن پول و ثروت فراوان، از مرگ غازیان آزادیخواه نجات یابد.
در آخر باید خاطر نشان ساخت، که تأسیس پایگاه های نظامی، چه مؤقتی چه دایمی، به هیچ وجه راه حل قضیۀ افغانستان نمی باشد. برای تأمین امنیت و ثبات در افغانستان عزیز و منطقه گرد ونواح آن باید اولتر از همه به عوامل و انگیزه های جنگ، خونریزی، ویرانگری، مداخلات بيگانان، فساد، ظلم، بی عدالتی، گرسنگی،بیکاری و بسا دشواری های جدی جامعۀ خود، توجۀ عمیق مبذول داشت . تأمین صلح و امنیت پایدار در افغانستان مستلزم حل وفصل عمیق وهمه جانبۀ اختلافات سیاسی درکشور است . تا مسببین جنگ و خون ریزی، چور و خیانت، فساد و بی کفایتی کماکان بر شوون مردم زجر کشیدۀ ما حکومت نمایند، انتظار صلح، امنیت، آزادی، عدالت، مساوات، حاکمیت قانون، ترقی و شکوفایی در کشور خیالست و محالست و جنون . لعنت و نفرین بر رژیمی که به زور توپ و تانک نیروهای بیگانه، بر مردم کشور حکومت کرده؛ زندگی و آسایش میلیونها افغان مظلوم وبیچاره را در این سو و آن سوی خط تحمیلی دیوریند، به مخاطره افگنده است . برای حل مسایل افغانی باید بجای بحث پيرامون معلول قضایا، به بررسی و موشکافی در بارۀ عوامل و علل آن، توسل جست .
وقتی قدرت سیاسی از طریق تشکیل یک حکومت مؤقت ملی به نمایندگان واقعی مردم انتقال یافت؛ وکلیه مردم افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک، ترکمن، نورستانی، پشه یی، بلوچ، عرب، گجر، هندو، سیک و غیره بر مبنای صداقت، هوشیاری و دلسوزی، بر دور وبر آن حلقه زدند، دیگر جایی به هیچ نوع بی امنیتی و بی ثباتی در افغانستان و منطقه، باقی نمی ماند.
اینست راه حل اساسی و واقعی مسألۀ افغانستان، که به زعم این عاجز، خیر و صلاح همه افغانها، مردمان منطقه و جهان در آن مضمر است، نه تأسیس پايگاه های نیروهای استعمارگر، که ارمغانی جز تشنج و بی ثباتی در قبال ندارد.