Die Kommission für Frieden und Freiheit in Afghanistan
کمیسیون صلح وآزادی برای افغانستان
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی را درروزهای اخیر سال 2010 میلادی انقلاع وجود تهدید میکند. این یک ادعای تحلیلی است که برمفاهیم همچو غایت گرائی نظامی ، مواضع جئوپولتیک ، بازی استراتیژیک بین المللی ، نخوت فرهنگی وبلاخره رقابت اقتصادی و تحت سیطره نگهداشتن بازارها استوارمیگردد.
مگرحساس ترین محورانقلاع درناتو جنگ افغانها علیه قوای این سازمان محسوب میگردد، زیرا این جنگ که مرتبۀ اول دربرابرقشون سرخ آغازیافت با اضمحلال اتحادشوروی جهان به سوی یک قطبی گرائی کشانیده شد. پس ازین جنگ ایالات متحده امریکا نقش برندۀ ممتاز را بازی میکرد . دولت های اروپائی ازیکسو و دولت های مانند چین و هند برای برحذرداشتن خویش ازعهده دارشدن معامله های نظامی گری نقش تماشاه گران حادثات نوین را درسطح جهانی بخود گرفتند و برای امریکا احساس یکتازبودن میدان را فراهم ساختند که درین بازی بزرگ، دولتمردان امریکائی درمستی قدرت بدون درنظرداشت حقوق مسلم دیگران ازهمه امکانات قوۀ قهریه وهمه شیوه های نامناسب نظامیگری برای تثبیت اهداف غیرمعتدل وحتی مستبدانه خویش استفاده کردند تا درجریان این تلاش ها طی دو دهه یعنی ازآغاز 1990 میلادی الی 2010 میلادی بلاخره به یک بحران اقتصادی ، ازدست دادن بیشترین اعتبارات درسطح بین المللی و عدول ازبسا ارزش های سنتی دیموکراتیک وحتی حقوق بشر مواجه گردیدند.
مرتبۀ دوم جنگ افغانها که بعد ازیک دوره ای دهه ساله یک قطبی گرائی جهان آغازگشته است ، نمایانگر حذف شدن مفهوم یک قطبی شدن جهان متناظر با حذف مفهوم سوسیالیزم گردید وبالتبع درعلوم سیاسی اکنون هیچ یک از مراجع آکادمیک و سازمان های پژوهشی علوم سیاسی در متون انتشاریافته خود ازآن حرف نمی زنند. درجنگ دهه سالۀ افغانها علیه ناتو هویدا گردید که ایالات متحده امریکا ازسازمان ناتو منحیث یک «صندوق افزارهای ضروری» استفاده می کند و دولت های اروپائی عضو این پیمان به جز پرداختن باج های گران بشری واقتصادی نقش تعیین کننده ای ندارند. مثال عمده این نوع طرزالعمل را درموقف کشوری همچو یونان میتوان دقیقا مشاهده نمود. یونان که دربحران اقتصادی تاریخی سقوط نموده است و دولت اش به افلاس سرتاسری مواجه می باشد دربودجۀ سال 2011 وزرات دفاع خود بیشتر از 3,3 فیصد ارتقا مد نظرگرفته است. حجم کلی بودجه دفاعی یونانی بالغ بر شش ملیارد ایرو می باشد. یونان کشوری است که مصارف بودجه دفاعی آن بعد از ایالات متحده امریکا دردرجه دوم قراردارد. افراد عسکری یونان بیشتر از یک صدوپنجاه هزار نفر است ونفوس یونان قریب یازده میلیون می باشد. درمقایسه با کشور مثل آلمان فدرال که 82 میلیون نفوس دارد و افراد عسکری این کشور بالغ بر220000 نفراست یک رقم خیره کننده است. مبصرین اقتصادی اذعان دارند که دربحران اقتصادی یونان مصارف دفاعی نقش مهم داشته وشرکت های بزرگ تسلحیاتی فرانسه وآلمان و بانک های امریکائی بزرگترین مفاد را بدست آورده اند.
با مثال فوق نقش «صندوق افزاری» سازمان ناتو برای ایالات متحده امریکا روشن میگردد. مقاومت افغانها علیه قوای ناتو به منزله متلاشی شدن قوای انسجام یافته ای ناتو قابل ملاحظه است ، زیرا فشارهای روزافزون مالی وبشری امریکا بالای اتحادیه اروپا باعث بر تفکرجدید درساختار ناتو گردیده است. استمرارپیمان ناتو هویت اتحادیه اروپا را منحیث یک نظم سیاسی جهانی زیرسوال برده ، درمعاملات سیاسی بین المللی بطور یک نظم مستقل و یک ستراتیژی مستقل، اتحادیه اروپا به هیچ صورت به اقداماتی متراکم به منظور حفظ و یا انبساط منافع خود دست زده نمی تواند.
بارک اوباما درجریان سفرخود به هندوستان واضح ساخت که برنامه ستراتیژیک درازمدت را با هندوستان جدی دانسته وبه همین لحاظ پیشنهاد مبنی برعضویت آنکشور را در حلقه کشورهای که عضویت دایمی شورای امنیت موسسه ملل متحد را دارا می باشند ، تاکید کرد واین نکته یک لطمه بزرگ برای آلمان فدرال است که علاقمندی خاص به کرسی دایمی درشورای امنیت را دردل می پرواند. همچنان اتحادیه اروپا که ازهمه بیشتر به مواد خام ضرورت دارد و رکن اصلی اقتصاد وی را واردات مواد خام تشکیل میدهد ، مجبور به چاره جوئی های جدید خواهد گردید. نزدیکی آلمان به روسیه و بطورکل اتحادیه اروپا شامل همین گونه چاره جوئی ها می باشد. آلمان آهسته آهسته جبرا دریک رقابت سیاسی با ایالات متحده قرارخواهد گرفت. آلمان فدرال به حیث قدرت نوپای بزرگ درصحنه جهانی مطرح است و آرام آرام موضع سیاسی جدید خود را در سطح جهانی لمس کرده و پیشتازشدن خود را می آموزد.
انقلاع سازمان پیمان اتلانتیک شمالی یک انقلاع پراگماتیک می باشد که با حفظ صورت درتعاملات بین المللی بعد ازده سال جنگ در افغانستان به سقوط مواجه شده است. متلاشی شدن سازمان پیمان اتلانتیک شمالی بیش ازهمه بخاطر تثبیت منافع اقتصادی وسیاسی درازمدت می باشد. یگانه فکتور پیوند دهنده ناتو احساس تفوق تمدنی است. این احساس تفوق بازهم ازدریچه به مخاطره افتیدن منافع اقتصادی قابل بررسی می باشد. مساعی متفکرین غربی ایجاد کردن یک دشمن ذهنی است تا رشته های تضعیف شده پیمان اتلانتیک شمالی دوباره قوت یافته و مانع رشد اقتصادی وفکری کشوری های گردند که باشندگان آن متشکل ازنیرو جوان می باشد و رشد نفوس درآن کشورها سرسام آورمی باشد. البته این رشد نفوس توام بارشد متصاعد دینگرائی درکشورهای اسلامی بوده و طبقه جوان درین کشورها ازیک عزت نفس برخوردارمی باشند که با تصاویر پیشرفت مادی دنیای غرب خدشه دارنمی گردد ، بلکه آنها باتمسک به دست آوردهای فرهنگی گذشته خود خواهان یک سبک زندگی را می باشند که بکلی با سبک زندگی و نگرش به هستی جهان غرب فاصله می گیرد.
لیکن این فاصله که منبعث ازتفکردین گرائی می باشد دربعضی حوزه ها نکات مماسی را باخود همراه دارد که نوید بخش پیشرفت سریع اقتصادی می باشد. نکات مماس بخصوص در توزیع قدرت سیاسی مشاهده میگردد که علمبرداران جدید درکشورهای اسلامی اصرارمیورزند تا قدرت سیاسی بشکل دیموکراتیک انسجام یابد. البته پروسه تحقق بخشیدن این طرزفکر تاکنون دروضع ابتدائی بوده ، مگر زمینه های گسترش این طرزفکر دربرداشت فلسفی نمایان بوده ، اجتماعات درحال قیام متیقن ازین روش درانسجام قدرت سیاسی می باشند.
تلک جنگ در کشور افغانها سازمان اتلانتیک شمالی را به زانوخمیده ساخته است. اجلاس لیزبن که درپی اتخاذ تدابیرجدید برای جلوگیری ازانقلاع سازمان ناتو برگزارگردید ، به ذهنیت جهانی خاطرنشان کرد که این سازمان دیگرتوانمندی مثمربرای استحکام واستمرار راندارد. تدابیراتخاذ شده در اجلاس لیزبن شامل چهارماده عمده می باشد که عبارتند از:
1- مبارزه علیه تهدیدات نوع جدید دهشت افگنی بین المللی
2- ایجاد چترحفاظتی راکتی (باهمکاری روسیه)
3- حفاظت شاهراه های تجارتی
4- خروج عساکر ناتو ازافغانستان از اواسط 2011 الی 2014 میلادی
دراصل محوراصلی اجلاس لیزبن را جنگ نه ساله ناتو درافغانستان تشکیل می داد. جنگی که ازجانب وزیردفاع آلمان بنام «جنون» قبلا نام گذاری شده بود.
یک مداقه مختصر درموضع گیری های بعدی نشان دهی می کند که سران ناتو حتی در تصمیم گیری اجلاس لیزبن به هیچصورت هم نظرنبوده اند. چند ساعت بعد و روزیکشنبه آلمان ، امریکا ، انگلیس تصامیم لیزبن را هرکدام طوری دیگری تفسیرکردند. آلمان که خواهان برگشت قوای خود بعد ازسال 2012 میلادی بود ، اکنون اظهارمیدارد که شاید نیروهایش بعد ازسال 2014 نیزدرافغانستان مستقربمانند. سیاست دوگانه امریکا ازتشتت مواقف نظامیگران وسیاسیون امریکا حکایه می کند. انگیس که قبل از اجلاس لیزبن می گفت که نیروهایش را ازافغانستان خارج خواهد ساخت ، اکنون دوباره ازحضور نیروهایش بعد از2014 صحبت می کند.
افغانها باید بدانند که اجلاس لیزبن صرف برای تخدیرافکارعامه دنیا برگزارگردیده بود و کوچکترین نشانه ای دیده نمی شود تا حل قضیه افغانستان ازطریق مسالمت آمیزحل وفصل گردد. راه حل مسالمت آمیزالبته مبتنی بر یک دیالوگ سیاسی بین سران ناتو و سران مقاومت مسلحانه درافغانستان می باشد. گرچه متصل با ختم اجلاس لیزبن دررسانه های خبری انتشاریافت که درنوامبرسال 2011 میلادی کنفرانسی درپیترسبرگ آلمان برگزارخواهد گردید ،لیکن درچگونگی این کنفرانس بعدا تغییرات مهی رخ داد و آنرا به کنفرانس ناتو مسمی کردند.
درنتیجه میتوان گفت که اجلاس لیزبن هیچنوع دست آوردی مثبت برای ملت افغان نداشته ، صرف انقلاع سازمان ناتو را کمی به عقب راند. مهمترین نکته قابل یاددهانی عدم توجه واحترام سران ناتو به سازمان ملل متحد می باشد. همان سازمانیکه گویا ناتو را تجویزصلاحیت حمله برافغانستان داده بود. این پیش آمد متکبرانه ناتو دربرابر سازمان ملل متحد باعث دقت جدی درآینده نیزخواهد بود که دولت های همچو برازیل ، ارجنتاین ، چین و هنذوستان و ترکیه را بیشتر نگران خواهد ساخت.
متاسفانه سران کشور های ناتو به رهبری بارک اوباما وخانم کلیتن یکبار دیگراز یک رژیم فاسد، غیردیموکراتیک ، دست نشانده وحکومت معجون متشکل ازمزدوران چند اربابی (هند ، ایران ، روسیه ، ناتو، پاکستان….) حمایت خود را اعلان نموده و به این ترتیب ملت افغان را بازهم متقاعد ساخت تا دربرابر اشغال بیشتر ازگذشته صف آرائی کند.
کمیسیون صلح وآزادی برای افغانستان باوجود بررسی فوق الذکر معتقد است که غیرازیک دیالوگ دوجانبه یعنی سران ناتو و مقاومت مسلحانه هیچ راه دیگر مسئله جنگ وخون ریزی را درافغانستان به پایان نخواهد رساند. به همین دلیل به صراحت وجدیت تقاضا می کند تا برای حل قضیه افغانستان طرق مسالمت آمیزو دیالوگ سیاسی پیگیری شود، طوریکه دریک اجندای شفاف دوجانب قضیه به میزمذاکره گردهم آیند. البته کمیسیون صلح وآزادی برای افغانستان مصمم است تا درین مسئله گام های صادقانه ومثمر دورازهمه پیش قضاوتی بردارد.
بااحترام
شغنان احدزاده
(مسئول ارتباطات کمیسیون صلح وآزادی برای افغانستان)
22 نوامبر2010 میلادی
مطابق اول قوس سال 1389 هجری شمسی