درهمایش نوبتی پژوهشګران افغانستان
بتاریخ ۲۹ /۵ / ۰ ۱ ۰ ۲ درتالار کنفرانس های پوهنتون اکسفورد بریتانیا به اصطلاح همایش نوبتی کانون پژوهشګران ملیت هزاره افغانستان درراس محترم سلطان علی کشتمند،با ترکیب فامیلی ان که ۲۵ نفر ،وازاقارب وخویشاوندان که درمجموعه حضورداشت تدویر ګردیده است.
میخواهم به ارتباط بیانیه محترم کشتمند سطری چندی راغرض روشن شدن محتوای مضمون یکجانبه شان به قضاوت خوانندګان واعضای محترم سابق حزب پرافتخارما ح،د،خ،ا ،وبعدأ حزب وطن تقدیم وپیش کش نمایم.
در مقدمه لازم است به ترکیب ملی کشور از نظر مورخین نظر اندازی کوتاه صورت ګیرد .کشور باستانی ما افغانستان عزیزنظربه آحصایی نفوس آن بنابر نشر کتاب نفوس دنیا سال «۱ ۸ ۹ ۱ » اکادمی علوم اتحادشوروی سابق صفحه ۷ ۷ ۳ قرار ذیل است. ۱ – پشتون ها ۹ ٫ ۲ ۵ ٪، تاجک ها ۸ ٫ ۹ ۱ ٪ ، هزاره ها ۶ ٫ ۸ ٪ ، ازبک ها ۶ ٫ ۸ ٪ ، ترکمن ها ۰ ۱ ٫ ۲ ٪ ، بلوچ ها ۹ ٫ ۰ ٪ ، نورستانی ها ۸ ٫ ۰ ٪ ، پامیری ها ۷ ٫ ۰ ٪ ، کردها ۱ ٫ ۰ ٪ ، قزلباش ها ۲ ٫ ۰ ٪ ،قرغز ها ۱ ٫ ۰ ٪ ،هندوها ۲ ٫ ۰ ٪ ، عربها ۲ ٫ ۰ ٪ ، مغل ها ۱ ٫ ۰ ٪ ، وپشه ای ها ۷ ٫ ۰ ٪، تیرای ۱ ٫ ۰ ٪ .
۲ – درسال ۶ ۹ ۹ ۱ واک فوندیشن نفوس کشور راقرار ذیل تثبیت نموده است . به حساب نصب وملیت ،پشتون ها ۷ ٫ ۲ ۶ ٪ ، تاجک ها ۳ ٫ ۲ ۱ ٪ ، هزاره ها ۰ ٫ ۹ ٪ ، ازبک ها ۸ ٫ ۶ ٪ ، ترکمن ها ۹ ۶ ٫ ۲ ٪ ، ایماق ها ۸ ۶ ٫ ۲ ٪ ، سایر اقوام ۲ ۴ ٫ ۴ ٪ ، . ۳ – به اساس ګویندګان زبان :
پشتون ها ۳ ۷ ٫ ۵ ۵ ٪ ، تاجک ها ۳ ۳ ٪ ، ازبک ها ۸ ٫ ۵ ٪ ،ترکمن ها ۴ ٫ ۱ ٪ ، دراین فیصدی پشتون ها ازلحاظ زبان ۳ ۷ ٫ ۷ ٪ را از دست داده است وتاجک ها از لحاظ زبان ۱۱ ٪ اضافه ګردیده است .که این پروسه در ولایت هرات در اقوام پشتون ها بخوبی مطالعه شده می تواند .درمضمون دررابطه به تاریخ، جامعه شناسی ،انسان شناسی ، روان شناسی ،وفرهنګ افغانی نظر اندازی صورت ګرفته است.
حقیقت این است که تاریخ واقعات ګذشته سیاسی ،وعمل کرد جامعه بشری را به قید زمان ومکان مورد بحث قرار میدهند .محترم کشتمند درجای بیانیه خویش چنین اورده است : « پژوهش های تاریخی نشان میدهند که واژه أرین یا اریا متذ کره در سنسکریت واویستا ریشه درزبان های «هندو ایرانی » دارد.معلوم است که ګویندګان این زبان ها مشتمل بر نژاد ها ، تبار ها ، قبایل واقوام ګوناګون بوده وجای بران باقی نمی ماند که کسانی بنام قوم ونژاد أریایی وغیره افتخار نامه نژادی کسب نماید» شخص خودم بانظر موصوف موافق نبوده .درزمینه اسناد وشواهدی تاریخی ،علمی ،معتبر وجود دارد که قرار ذیل به شرح حال آن میپردازیم.ونظر افاقی کدام ارزش تاریخی ندارد.درمورد آریانا، وآریایی،وارین نژاد چنین پژوهش انکارنا پذیر صورت ګرفته است که ګویا به ګفته مردم افتاب به دو انګشت پنهان نمی شود.
۱ – موقعیت اریانا :
آریانا درقدیم با سرزمین هم ساحه بوده که بین پارس وهند قرار داشت .ویونانی ها ی قدیم آنرا « اریا » نامی خواندند .درپارس قدیم بنام «ایریا» یا ایریانا ودرسنسکریت «اریا ورته » یاورثه ودرزند بنام آریایی ویجو یادمیشوند.اریانا قدیم ترین نام افغانستان از عهد اویستا «هزار سال قبل ازمیلاد تاقرن پنجم میلادی درطول تاریخ وطی یکنیم هزار سال « ۰ ۰ ۵ ۱ » به کشور افغان ها اطلاق میشد.» دراویستا این نام به شکل «آیریانا » ذکر ګردیده است .مفهوم آریانا به معنی کشور مردمان « اعلی ،نجیب ذاده ،وازاده»می باشند .چون که کلمه سنسکریت آریا به مفهوم ازاده، نجیب ، ونجیب زاده میباشند.وهمچنان به محترم ،ممتاز ، وشریف معنی وتعبیر شده است.حدود آریانا درشرق به دریای سند ،جنوب به بحر هند متصل ګردیده است،ودر شمال کوه های پاراپامیزوس سرحد آن بوده .واز طرف غرب کرمان ویزد را شامل میګردد.کلمه آریانا برای اولین بار درکتاب «آراتسفن » درقرن سوم قبل میلاد به شکل یونانی دیده شده اند. این ها مردمان بودنند که درحدودی « ۰ ۰ ۹ ۲ » ق ،م ازسوی شمال به طرف دهانه رود هیرمند که در نتیجه شرایط بخصوص برای شهر نشینی مناسب بودنند سرازیر شدن وسپس هزار سال بودن در زمانی که مسیررود هیرمند تغیر یافت این مردم به طرف دره
پنجاب مهاجرت کردن ودران جا امپراطوری های بزرګ راتشکیل دادنند.
۲ – برعلاوه مورخین افغانی درمورد اریانا کبیر پژوهش زیل انجام داده است.
آریایان ،آریانا ،وایریانا از «۰ ۰ ۰ ۲ – ۰ ۰ ۵ ۱ » ق ،م دربخدی بلخ باستان مسکن ګزین شده اند .که یونانی های قدیم انرا به نام های «باکتریا» یا باختر نامیده اند .
بلخ شهری است ،قدیم ترین شهری آریانا ،شایدقدیم ترین شهری مشرق زمین وقدیم ترین شهری دنیا باشند.درزمان که «نینوا » و«بابل »هنوز درصفحه هستی نیامده بود.«بکتریا» مستحکم ترین ،مقتدر ترین،با عظمت ترین شهری دنیا معلوم الحال، ومدنی ترین آن وقت بود .وبی جاه نیست که اعراب بنام «ام البلاد» یادکرده اند . بلخ مرکز باختر یک مفهوم ومعنی جامع دارد.در دوره های مختلف تاریخ حیثیت کانون نژاد،زبان، أیین،ادبیات ،ثقافت ،تهذیب ،علم ،اداره ،حکمفرمایی امریت داشته ،واشعه تابان آن فراز کوه های بلند اریانا ،واریایی نژاد به ماورای افق تابیده است. بلخ ازحکم فرمایی پادشاهان ان حکایت میکنند .وبلخ یک بخشی ازدنیا ی است .که ګندم درزمان های بسیار قدیم دران کشت شده است .وتمدن زراعتی اززمانه های بسیارقدیم درانجاشروع شده است ومردم اریایی ،وآریایی نژاد،دربلخ نظم های سیاسی وساختمانی رابنیاد نموده است.دراین مورد مورخین یونانی معلومات میدهند.که اویستا یک منبع بااعتبار وپر افتخار محلی بوده است.که در اخیر دوره کیانی در عصر «ویشتاسپه» پادشاه درمورد بخدی «آریاناوایجاه» ویا آریانا ویجو »معلومات کافی پیش کش میکنند.درزمان زردشت بلخ وبخدی مرکز دوره کیانی ها بوده وخانواده اسپه حکمروایی میکرد ند .باشندګان ان آریایان ،آریایی نژاد بودند .انها نام وطن خویش را آریانا وایجاه ویا آریانا ویجو می نامیدند و«۰ ۰ ۰ ۲ » ق،م دربلخ زندګی میکردند ودر بلخ مدنیت اویستایی رابنیاد ګذاری کردند. درزمان های قدیم سرحدات کشورها نامعین بوده کمبود نفوس واهالی احساس میشدند وازطرف دیګر ساحه وسیع زمین ها به سبب ما لداری مردم غرض اشغال زمین های خوب مهاجرت ها میکردند ،دولت ها ،وامپراطوری ها بنام خانواده هاوفامیل های حاکم یاد میشدند.«از این سبب تمدن بلخ بنام مردم آریایی نژاد یاد میشد» ونام مملکت آن بنام آریانا ویجودرتاریخ ذکرګردیده است.
علاوه برآن تاریخ هخامنشیان وکوشانیان درشرق وغرب اریانا موید این حقیقت است . که داریوش هخامنشی وکنیشکای کوشانی خودرا منسوب به تبار آریایی ، وآریایی نژاد دانسته . وداریوش درسال « ۲ ۲ ۵ – ۶ ۸ ۴ » ق،م درسنګ نبشته های خویش سطره های « ۸ – ۵ ۱ » وسطرهای «۷ ـ ۴ ۱ » خودرا هم پارسی ، هم آریایی ، وهم از نژاد آریایی معرفی میکنند. داریوش شاه بزرګ شاه شاهان پسر ویشتاسپه هخامنشی پارسی ، آریایی ، واز نژاد آریایی بوده که همین عبارت پسر داریوش در تخت جمشید سطر های « ۶- ۳ ۱ » نیز دریک سنګ نبشته اش تکرار نموده اند . عبارات فوق راآقا آذر کیانی ترجمه وتفسیر نموده اند که زبان ان آریا ، واریایی خوانده شده است. بطور مثال :در تاریخ هیرودوت نام پارسیا ،پارس ذکرګردیده است.مملکت ووطن شان بنام پارس یادشده است.درحالیکه کلمه ایران ازآریانا مشتق ګردیده است.
قابل توجه است اینکه: هنری ولسن اولین مورخ درسال «۱ ۴ ۸ ۱ » درکتاب خویش بنام «لرغونی آریانا» یادشده دوره پادشاهی باختری ویونانی را روی سکه ها تثبیت نموده است که سیاح انګریزی چارلزمیسن درقرن «۹ ۱ » درافغانستان وبلوچستان جمع اوری نموده بود .که اریانا نام همان ملک است که دربین پارس وهند موقعیت دارد.که بعد از مرګ سکندردر سال«۳ ۲ ۳ »قبل المیلاد به میان امده بود .وقلمرو یونان وباختری ازدور ویدی آریاناویجو بوده که بنام اریانا یادګردیده .ومردم آن آریایی نژاد بودند .محترم احمد علی کهزاد میګویند «پکت، پښت،بخت،به یک ریشه بر میګردد واز قدیم ترین قبایل ویدی اریایی نژاد باختر است» .که حین مهاجرت دوحصه شده است. که یکی دربلخ مسکن ګزین ګردیده .وکتله دوم آن طرف هند مهاجرت نموده است.بدین ترتیب بکتریا یا بخدی دردوره اویستا مردم آریا «هرات» ومردم اراکوزیا یاکندهار که حکمرانان وسران سیاسی آن خانواده با نفوذ آن بودند.ودربخدی بلخ خانواده اسپه حاکم بودند . که مرکز زری اسپه یا بکتریا بود . هم چنان حاکمان خانواده بنام های دلهر اسپه ،وشتاسپه ،ګرشتاسپه ،وبنام های جم اسپه ،وپدر زردشت بنام پورو شاسپه معرفی شده است.اویستا ترانه های مذهبی ویدی است .که در چار جلدترتیب ګردیده است.
۱ –یثنا ،۲ –وسپرید ،۳ –یشت ۴ – وندیداد ، بدین سان کتاب اویستا زردشت برای محققان ومورخین درجهت روشن شدن مدنیت وتمدن قدیم کشور قابل قدر وارزشتمند ومایه افتخار است .
کتاب زند تفسیر اویستا است .وبطور مختصر شایان ذکراست که زردشت در بخدی بلخ یا باختریا درخانواده ویا فامیل سپی تاما ګان متولد ګردیده است . که دراویستا« اسپی تا ما » زردشت یادګردیده . نام پدراش پورو شاسپه نامیده می شود . وبه خانواده ویا فامیل اسپه منسوب است.زردشت دربلخ به دربار وشتاسپه پادشاه راه یافت پادشاه رابشمول تمام خانواده ان به دین زردشتی مشرف نمودن وبدین ترتیب دین زردشتی در تمامی آریانا انتشار پیدا کرد.
دین زردشتی به اخلاقیات اساس ګذاری شده است . واولین شخصیت بود که آیین یکتا ه پرستی ویا «مزدیسنا» رادربلخ بمیان اورد . زردشت در «ګاتا» قدیم ترین مجموعه سخنان اوبه صفت «سفیدتمان» یعنی «سفید نژاد» وسفید دامن که به اصطلاح انرا پاک دامن وپارسا میتوان خواند. که این امر صبغه واصالت آریایی بودن وحیثیت خانوادګی انرا درجامعه انروزی نشان می دهند . زردشت مردم را به زراعت ومالداری تشویق میکرد .وخودش از مالدارهای بزرګ بلخ بود .
اخلاقیات زردشت ،کردار نیک، ګفتار نیک ،پندار نیک ،این سه نکته بنیاد فکری ویرا تشکیل میداد. زردشت درعقیده خود به آتش مقام والا قایل بود.اوعقیده داشت که اتش خانه های«مزد یثنایی»راروشن میکنند در صورت که در دیګ دان خانه آتش روشن ګردد .ارواح مردګان حاضر میشودبدین ترتیب در بین زنده ها ومرده ها علایق وارتباط دوام پیدا میکنند .بدین صورت بعد از حادثه مرګ در یک خانه باید به ارواح ان خیرو خیرات صورت ګیرد .که این رواج تا هنوز دربین مردم ما به قوت خود باقی است.وزردشت عقیده داشت که آتش بچه «اهورامزدا» است.
اسپه دراویستا به معنی اسپ است واسپه درزبان پشتو مونث اسپ است .وتاحال درزبان پشتو زنده است .خانواده اسپه یک خانواده پشتون بودنند.بدین ترتیب زبان شان پشتو از«ګاتا»های اویستا ریشه ګرفته که یک بخش کلان اویستا است.که مربوط ترانه های ګاتا ها است.
میر غلام محمد غبار،احمدعلی کهزاد ،یعقوب حسن خان، عبدالرحمن پژواک هم چنان این نظر راتقویه میکنند انها عقیده دارند که خانواده اسپه خانواده پشتون بودند.بدین ترتیب درمورد خانواده اسپه ابوریحان البیرونی،احمدعلی کهزاد ،مورخ یونانی کونړ سین ،مورخ وجغرافیه دان «سترابو» ومورخ یونانی ارین هم چنان نظر مشابه دارند .بدین ترتیب خانواده حاکم دربلخ نام خویش را به اسپه مسمی کرده بود .وپشتون هااسپ را به نظر خوب می دیدند .درحقیقت اسپ پیش ازعصر ماشین مهم بود .وقتیکه رکاب ساخته شد اهمیت اسپ بالا رفت وفاصله دور دروقت کوتاه طی ګردید .بدین لحاظ چنګیز خان ، امیرتیمور ،بابرشاه،نادر افشار ،احمدشاه درانی ،فتوحات بزرګ را توسط اسپ موفق شدند وامپراطوری های بزرګ راساختن .درنتیجه درصورت که زبان های آریایی یک شاخه زبان های «هندو اروپایی» قبول کنیم ،آریانا کبیر،زبان های آریایی ها،ومردم آریایی نژاد ،که بخدی بلخ مشعل ان است نظربه شواهد واسناد تاریخی خلاف «نظرکشتمند» باید ما افغان های اصیل سر آریایی نژاد خویش افتخار کنیم ،ما آریایی نژاد بودیم وهستیم وتاریخ ګواه این حقیقت است.
درمورد اماکن تاریخی وسکونت آریایی ها: کشور عزیزافغانستان بنام های مختلف محلات آن یاد ګردیده است .که دراین یاداشت کوتاه ګنجانیدن ان کاری دشوار است .صرف به طور نمونه درمورد ولایت لغمان درتاریخ چنین امده است.
لمبتی هایکی از قبایل باستانی کشور ماکه درحوزه های رود خانه الیشنګ ،والینګار یعنی درلغمان زنده ګانی داشتند ،«لمبتی ها» بودند .لمبتی ها جز قبایل أریایی ویدی بوده ودرهمان زمانه های باستان که مهاجرت قبایل آریایی بطرف شرق شروع شده بود تعدادی در وادی های دو رود خانه فوق الذکر جای ګرفته وتعدادی بطرف شرق رفته ودر خاک های ماورای اندوس پراګنده شدند .ازاین رو درمجموعه رزمی «مهاباراته»بنام «لامپاکا» ذکر شده اند .بطلیموس ایشان را به اسمی «لمبتی » یاد کرده وهنوز هم قریه درلغمان بنام «لمتی»موجوداست. کننګهم انګلیسی «لمبتی »متذکره بطلیموس را«لمبګی» تصحیح کرده است .«هیوان تسنګ»زایر چینی درنیمه اول قرن هفت مسیحی لغمان رابنام «لان پو» خوانده ومیګویند که تلفظ اصلی نام این ګوشه آریانا «لامبا» یا«لومبا »بود واین کلمه در«لمبتی » بطلیموس هم دیده میشود .وبا قوی احتمال میتوان ګفت که این اسم متذکره اهالی «لومبا »رادر برمیګیرد اسم موجوده لغمان از همان نام های باستانی «لان پو»، «لامپاکا»و «لامبا»به میان امده است.ودرمورد سایر اقوام ونژاد های کشوراز جمله ملیت برادرهزاره مورخین به این عقیده است که ملیت هزاره درافغانستان از بقایای چنګیز خان درسده « ۹ ۲ ۲ ۱ » عیسوی می باشد .واز جغتایی منګولیا سرا زیر ګردیده است وازباقیمانده های پوسته های امنیتی نظامی انها که بنام هزاره یاد می
شدنند میباشند. واز لحاظ مذهبی از دوران صفویان کشور ایران مسلمان وبه شیعه مذهب مشرف شدنند.
۲ – هرکس می تواند بیدون ماءخذ ،بیدون اسناد وشواهد ،تاریخ را از نظر شخصی خویش به میل خویش تحریف نماید . ولی تاریخ حقیقی هیچ وقت از نظر مورخین پنهان نمی ګردد.وکتمان ان جرم نابخشودنی است ودرنزد تاریخ مسوول میباشند. محترم کشتمند دریاداشت خویش در جای دیګری چنین تحریر کرده است .
« واقعیت تاریخی این است که حضور دراز مد ت نیروهای اتحادشوروی سابق درافغانستان در دهه هشتاد اشتباه بود وبه بهانه ای بدست نیروهای راستګرای افراطی مبدل ګردید. »
شخص خودم منحیث عضوه سابقه دار ح، د، خ، ا، وبعدآ حزب وطن با شرح حال زیل با نظریه محترم کشتمند موافق هستم.» قابل یاد اوری است که مردم افغانستان ،صفوف ،وتمامی اعضای حزب وطن همه ای ما به اشغال کشور توسط قوای اتحاد شوروی سابق که خلاف نورم های بین المللی صورت ګر فت درهر نوع ان مخالف بودیم ،وهستیم که درنتیجه ما افغان ها برباد شدیم وسیستم جهانی سوسیالستی ازبین رفت. ای کاشکی شما درهمان اغاز بازی اوپراتیفی این مطلب رااشکار مینمودید. در حالیکه شما از اشتباه قوت های اتحاد شوروی سابق به نفع خویش استفاده نمودید .ده سال پوست صدارت کشور،وعضویت دربیروسیاسی حزب از برکت اشتباه قوت های اتحاد شوروی سابق نصیب شما ګردید،در این مقطع تاریخی کشور وغارت هستی مادی ومعنوی آن توسط بیګانګان که سوال بود ونبود وحیات کشور مطرح بحث است اګاهان ورهبران سیاسی بایددرباره حفظ منافع ملی اندیشید .نه دربرابر یک اقلیت کوچک درکشور بنام کانون پژوهش تاریخی ملیت هزاره وخانوادګی؟ خویشتن را خورد ساختن جرم وګناه تاریخی است .ازلحاظ سیاسی اقای کشتمند به مردم افغانستان تعلق دارد.نه به یک ملیت کوچک هزاره ها درغیران مردم بلاکشیده وحزب شهیدان وقهرمانان به شما محاسبه جداګانه خواهند داشت . خوب است که دراین مقطع زمانی جهان انترنیت همه ای ما حقوق مساوی ازادی بیان داریم اندیشیدن وقضاوت حقیقی سر ګذشته ها دشواراست .درغیر آن باید تذکر نمود اګر شمارا از محبس امین وچنګال فاشیزم ان نجات نمی داد امروز استخوان های شما هم تجزیه می بود.
.یک دفع به عقب نګاه کردن که چه واقع شد باید وجدان ماتکان بخورد که بعد از دوران حاکیمت وسقوط حزب ازقدرت چه واقعات رخ داد بحث است جداګانه وچه چیزهارا پشت سر ګزاشتیم.درامتیازات درصف اول ودر روزهای دشواران فرار از دفتر سیا سی حزب«دراین مورد تاریخ حزب قضاوت خود رادارد » ـ ودر ده سال چوکی صدارت خویش تمامی هستی مادی ومعنوی کشور بیچاره را همه وهمه رابه نفع شخصی خود به کار بردید. درتاریخ این نمونه به ګفته مردم وجود ندارد .«که رهبر سیاسی غازی شود ، شهید شود ،وهم صحی سلامت به تمامی اهل وبیت فامیلی اضافتر از(۰ ۴)نفربه استفاده ازامکانات دولتی به خانه لندن برګردد.راستی که سیاست رهبران مجازی پدر ومادر ندارد ،وسیاست وایدیالوژی شان معامله روزاست.وشما دراین معامله برنده شده اید.تسلیمی شمابه عبدالعلی مزاری هم ازکارنامه تاریخی شما است .وهنوز هم درسالګرد تجلیل شان اشک تمساح می ریزانید.
ـ نژاد پرستی راکه درقاموس حزبی ها ومکتب مانبوده شما انرا کشت ، وبه میراث ماندید .
ـ شما اقای کشتمند به نظر شخص ما رقم ماهی بیدون اب،یک دانه ګل بی بیخ وبون ،واب بیدون حرکت زندګی را بسر میبرید.وتوقع ما حزبی ها از شما این است .که دربرابروطن بیچاره ومردم بی دفاع تان به دید وسیع نظر اندازی نماید .وسرمنافع ملی ان فکرنماید. وفعلا کشور که درحلقوم نهنګ است باید اندیشید . نه سر کانون پژوهش تاریخی ملیت هزاره وغیره ؟ ـ در اخر احترام شخصی که به محترم کشتمند صاحب دارم .موضوع جداګانه است وبه سیاست دخالت ندارد .واقیعت های سیاسی چیزی دیګری است.نظر وانتقاد تلخ ما راهمرا ه باحقایق به حوصله مندی ،تحلیل،وارزیابی، ان برای تمامی اعضای حزب وطن سابق تقدیم است .به ګفته مردم یار زنده صحبت باقی وسلام .
ماءخذ :
۱ : تاریخ رڼا او دفاع پو هاند محمد حسن کا کړ.
۲ : مقا لات استاد صباح.
۳ :مقالات پوهاند مجاور احمد زیار .
۴ :مطالعه اثارومقالات دوکتور لوټس«ژبهاک »متخصص آرین شناسی پوهنتون برلین «جرمنی» ۵: مطالعه مقالات محترم داکتر صاحب نظر مرادی .