: موضوع سخن –حقوق از دیدگاه اسلام بناً دارای دوبخش کلی است:
یکی فلسفه حقوقی ودیگری قوانین حقوقی مهمترین حق به اساس اسلامی است .حق حکومت اسلامی به مردم وحق مردم به حکومت اسلامی است .اساساًجوامع انسانی باهر خصوصیت وویژگی به حکومت به عنوان یک نهاد نیازمندند واین نهاد دارای اختیارات وظایف تعریف شده ای است .این وظایف واختیارات در حیطه تأ مین نیازهای است که از عهدۀ افراد با گروهای خاصی ،خارج است ونقش حکومت در برآورده کردن آنها بسیار بر جسته است.همچنین کشور نیازمند مقامی برای صدور اوامر ودستورات است ،به گونه ای که همۀ مردم ان را محترم شمارند واطاعت کنند .افراد وگروه ها به تنهایی از چنین امتیاز ویژه ای برخور دار نیستند واز عهدۀاین وظیفۀ بر نمی آیند تنها نهاد حکومت است که به عنوان یک مقام صالح شایستگی صدور امر ونهی را دارا است امور دیگری نیز ضرورت حکومت راتوجیه می کند که مهم ترین آنها اعمال مدیریت در جامعه است به گونه ای که در مسایل اجتماعی حرف آخر را بزند ودستوراتی مورد پذیرش همگان واقع شود .
وقتی بمقام حکومت به اساس هرمکتب ودید گاهی شکل گرفت این پرسش مطرح است.
که اختیارات وظایف حکومت چیست؟ومردم چه انتظاراتی می توانند از حکومت داشته باشند؟در اصل تشکیل حکومت وضرورت آن اختلاف چندانی نیست اختلاف در کیف تعین حاکم وظایف واختیارات اواست آیا این نهاد قدرت قانونی خویش را از کجابه دست می اورد ؟واعضای حکومت چگونه تعین می شوند؟
در سایر نظام های مردمی ،خلقی،ویاعرفی هدف عمدۀاز تشکیل حکومت برقراری ساختن نظم وامنیت در جامعه وجلوگیری از هرج ومرج است اما در نظام اسلامی نسبت به همه به ارزش های اسلامی وبه نیازهای روحی ،معنوی واخروی اهمیت داده میشود با این همه حال در نظام جامعه ما متوجه به چنین ارزش های اسلامی ویژهگی خاصی قایل نیستند وباعث مداخلات اجنبی با ارسال افیون های اسلام ،افغانستام قهقرا می خواهند.اگر احیاناًدر موارد ودرمقاطعی خاصی بین نیازهای مادی ومعنوی تضادپیش آید باید اولویت های راملاک قرار داد که از نظر اسلام معتبر است .واحکام جزی ومقررات فصلی وموسمی به اساس ارزش های ثابت وکلی استخراج کرد.