کور / بېلابيلي لیکني - پخوانۍ / قاتـــلان آســـیران دشــت لــیـلی بـــاید مجـازات شوند

قاتـــلان آســـیران دشــت لــیـلی بـــاید مجـازات شوند


 


قتل عام انانیکه سلاح را به زمین گذاشته بودچه طالب، چه القاعده، چه پشتون ،تاجک،ازبک، مسلمان ویا کافر، نه تنها جرم است بلکه جنایت  نیز است زیرا که   مطابق نورمهای بین المللی کشتن اسیران جنایت است ،در اخلاق وکلتور افغانی کشتن تسلیم شده گان نه تنها   ننگ،عارو بی ایمانی بلکه بزدلی نیز محسوب میشود.


ازین قتل عام دشت لیلی نه تنها افراد معمولی بلکه حتی اطفال نیز اگاهی داشته و باید مسوؤلین امور در کشور ، بخصوص مسوولین امور در جوزجان قبلاً دوسیه های مربوطه را تکمیل میکرد تا ضرورت به نابودی اثار این جنایت نمی شد،واگر اثارو علایم ان گم هم شده باشد ولی اعترافات که با افتخارات همراه بوده و کست های ان در همه جا مردم مشاهده کرده، باید موجود باشد.


 


اگر این سوالات مطرح شود که این جنایتکاران کیها بوده ؟  تا بحال رژیم اسلامی و تیکه داران دموکراسی تا بحال مجرمین را تشخیص و دستگیر نکرده اند چرا؟


ایا مقامات رژیم اسلامی اگاهی ندارند؟ ویا اینکه شریک جرم هستند؟


ایا  “فرشته های ” نجات که پیشاپیش نیروهای نجاتگر امپریالستی مارش کنان از شمال به جنوب یورش اوردند،مثلیکه پشتونستان را ازاد کرده باشند ، و “فرشته های” نجات دیروز”طالبان” را نابود کردند ازین افتخار عظیم ان زمان اگاهی ندارند؟


 


ایا رهبران ایتلاف شمال و رهبران اتلانتیک شمالی که در وقت نابودی عام وتام قوای تسلیمی طالبان والقاعده، برعملیات برق اساً و نابودی سریع دشمن در سرار افغانستان میبالیدند اگاهی ندارند؟ اگر جواب” نه” باشد، پس بلی را باید از کی شنید؟


قتل عام در دشت لیلی مسلهء ساده نبوده زیراکه گفته میشود که درین دشت بیش از پنچ هزار انسان زنده بگور شده زیراکه در مرحله اول اشتی بین جنبش اسلامی  تحت رهبری دوستم و جنبش طالبی که بعداً در وقت تقسیم مقامات اشتی شان از بین رفت و سبب قتل عام در حدود سه هزار نفر طالب شد و در مرحله دوم وتکاملی انقلاب اسلامی نیز در حدود دو هزار طالب   درین گورستان دفن شده.


   انانیکه در انتقال این تسلیمی ها منحیث موتروان ویا بیلدوزر کار،  مصروف فعالیت بودند قصه ها کردند و ثبت نوار شده و زمین و اسمان ازان اگاهی دارند تنها کسانیکه بر چوکی قدرت لم داده وازملت نبوده، نیستند ونخواند بود وبیگانه بوده، وبه دستور بیگانگان مرتکب جنایات شده و میشوند، ازان اگاهی ندارند وبس!


 


میگویند که کنفسیوس همراه با یاران شان از یک جنگل عبور مینمود که صدای دلخراش گریه را شنید موصوف به یاران شان هدایت داد تا علت موضوع را جویا شوند وقتیکه یاران شان در جنگل داخل شدند دیدند که یک زن با اطفال شان در یک گوشه جنگل زندگی میکند و زمانیکه علت گریه دلخراش را پرسان کرد، زن در جواب شان گفت که در شهر زنده گی میکرد، ولی چون حـــــاکم شهر ظالم بود از ترس ظالم گریختیم و به جنگل پناه اوردیم و اینجا نیز حیوانات وحشی ما را امان نمی دهند وپارسال شوهرم گرگها خورد و حالا پسرام را خورد.


یاران کنفسیوس  برایش گفت که پس لازم است تا دوباره به شهر برگردید تا زنده گی مصئون داشته باشید! زن در جواب گفت که چون در شهر همان ظالم هنوز هم بر سر قدرت است لذا نمی توانیم تا به شهر بر گردیم همین جنگل بهتر است از شهر ما!


کنفسیوس بزرگ بعد از شنیدن قصه دلخراش بیوه زن به یاران خود گفت که زن مطلب بسیار بزرگ فلسفی را بیان کرده است، یارانشان پرسان کرد که درین کدام مطلب فلسفی نهفته است؟


کنفسیوس گفت که مردم گرگ وحشی را نسبت به حـــــــــاکم ظالم ترجیــــح میدهد.


 


 


حالا که جنگلها ذریعه پاکستانی ها ویاران شان بطور مطلق از بین رفته و کشورهای همسایه نیز از افغانها نفرت دارند و درکشور نیز همان حاکمان معلوم الحال که مردم مزه حاکمیت انان را  قبلاً نیزچشیده است به کجا پناه خواهند برد تا یک لقمه نان با زنده گی بدون ذلت ، توهین و قتل عام داشته باشند؟


نـــــه جنگل وجود دارد ونه حاکمیت ملی انسانهای ملی و وطنپرست.


 


به ارتباط قتل عام اسیران تســــلیمی   که این تسلیمی ها طالب است یا القاعده،  بیگانه ظالم است یا طالب ظالم،القاعده ظالم است یا بی قاعده ظالم اما چیزیکه روشن است نقض حقوق انسان است و بی عدالــــتی بی حد وحصـــــر   سازمان ملل متحد یکجا با جامعه متمدن جهانی که باید مجرمین این قتل عام راباید دستگیر و به دادگاه بین المللی غرض عدالت اجتماعی بسپارند ولی تا بحال انها از هر نوع کمک در زمینه ابا ورزیده.


 درین کشور که از بالا تا پائین در انارشی و بی بند وباری ، بدون قانون وقانونیت مصروف زندگی بوده و به شکل فجیع آن هنوز ادامه دارد اخیر ان چه خواهد شد؟


در چینل تلویزیونی “arte” فرانسه که در جرمنی نیز نشرات دارد فلم مستنــــد درمورد قتل عام افراد تسلیمی طالبان بارها به نمایش گذاشته شده که دران بطور مشخص از بسیاری رهبران و قومندانان جهادی همان وقت که بر نابودی عاجل قوای القاعده و طالبان افتخار میکردند ذکر شده است .


 


از محتوی و از مصاحبه ها فلم هویدا بود که قاتلان این اسیران جنگی همان قومندانــان ، رهبران و اشخاص بودند که قبلاً نیز در نابودی پلان صلح ملل متحد نقش اساسی داشتند .


  اشرف غنی احمد زی سابق وزیر مالیه کـــشور چندی قبل گفته بود که:


 جنایتکاران نه تنها عفوه میشوند بلکه منحیث باداران در پوست های اساسی جابجا میشوند.


در مقامات عمدهء دولت


دزد ماهر تر انتصاب کنيم


زهر در آب ديگران ريزيم


جام خود را پر از شراب کنيم


ثروتی دست و پا اگر شد، خوب


گر نشد ديگر انقلاب کنيم


ایا درین کشور تنها و تنها جنایتکاران حق دارند تا در پوستهای رهبری کشور جابجا باشند  بدون اینکه از ان دفاع بکند؟


ویا اینکه همان وطن پرستان بیباک که سر میدادند ولی سنگر نمی داد نیز حق دارند؟


گفته میشود که این اشخاص همان جنایتکاران حرفوی هســـــتـند که در سال 1992   در نتیجه ابتکار بزرگ مبتکر” عـــــصر” و بر اساس قومانده شـــــیر کوه های لاجورد و زمـــــرد با مارش ” تعصب افرین” شانرا که از حیرتان “مبارک” اغاز و در مزارشریف با تجلیل سال نو 1371 به نام سال پیروزیهای بی مثل منسجم  شدندوبا رسیدن به جبل السراج به نام ائتلاف شمال”نامیمون”  مسمی و تا رسیدن به کابل خونین این فاجعه ننگین شانرا به نام”مقدس” انقلاب اسلامی نامیده شد که  یکجا با ستون پنجم بی ایمان که در حاکمیت ملی  لانه کرده بود پلان انسانی مصــــالحه ملی را یکجا با حاکمیت ملی و اردوی دشمن شکن  را نابود کردند و جنگ جاه و جلال را تا سر حد حمام خون جاری ساخت که در نتیجه ان طالب و القاعده  یکجا با پنجابیهای وحشی بر کشور حاکم شدند و سر انجام کشور ویرانه به مرکز ازمایش سلاحهای مدرن ناتو مبدل شد.


 


در ینمورد شاعر انقلابی به ائیتلاف شمال و “فرشته های” نجات جنوب و یاران شان میگویدکه:


 وطن ویران نــبـــــود ویران اش تو کردی


میـهـن ازاده گان بود از بنده گانش تو کردی


وطــــــــــــــــــــن بود درمان به درد مردم


طبیب اش کشتـــــــی بی در مانش تو کردی


 


این جنایتکاران غرض رسیدن به ارمانهای ازمندانه شان بطور اگاهانه علیه پلان صلح ملل متحد عمل کردند وعمل اگانه بخاطر اهداف شخصی و قتل عام اهالی بیگناه نه تنها جرم است بلکه جنایت است.


درین زمینه سازمان ملل متحد یکجا با ائتلاف بین المللی نه تنها غفلت کرده بلکه اگاهانه عمل نموده تا اثار این جنایات گم شود تا ائیتلاف بین المللی و یاران دیروز شان از ائتلاف شمال، از تعقیب و محاکمه نجات یابد، درین مورد بنیاد فیاض گزارش مفصل را به نشر رسانیده که در یک بخش ان چنبن مینگارد که: “When the crime happened, (Dostum and his commanders) didn’t think they would ever be prosecuted,” the


official said. “But later they began to worry . . . they have taken all the bones and thrown them into the river”


about half a mile from the graves.


(EDITORS: END OPTIONAL TRIM)


NATO – which has command authority over a team of troops less than three miles from the grave site, the


United Nations and the United States have been silent about the destruction of evidence of Dostum’s alleged


war crimes.


“The truth is that General Dostum went out with bulldozers and dug up those graves,” Jowzjani charged. “I


don’t know why UNAMA” – the U.N. Assistance Mission in Afghanistan – “hasn’t said anything in this regard . . .


maybe because of fears about his power, or maybe they made a deal.”


ترجمه:


“زمانیکه جنایت صورت گرفت( دوستم و قوماندانان شان) هر گز فکر نمی کرد که انها مورد پیگرد قانونی قرارگیرد”


منابع رسمی اطلاع میدهد”لیکن بعداً انها پریشان بودند….و انها همه استخوانها را در دریای که در فاصله یک نیم کیلومتر موقعیت دارد انداختند.”


ناتو که قومانده یک قطعه را در پنج کیلومتری قبرستانها به عهده داشت،


ملل متحد وایالات متحده امریکا درباره نابودی اثار جنایت احتمالی دوستم خاموش  بودند.


” حقیقت اینست که جنرال دوستم با بیلدوزرها قبرستان را از اثار پاک کرد، ما نمی دانیم که چرا نماینده گی ملل متحد درین مورد هیچ چیز نگفت….شاید یا از ترس وی ویا هم شاید در زمینه معاملهء صورت گرفته باشد”.


مردم جنگ زده افغان از سازمان ملل متحد و جامعه جهانی تقا ضا دارند که ائتلاف ها ، تنظیم ها، احزاب، اشخاص و افراد که در نابودی پلان صلح ملل متحد سال 1992  که   درنابودی حــاکمیت ملی واردوی دشمن شکن نقش داشتنـــــد  به هموطنان معرفی تا طی محاکمه خاص بین المللی به سزای اعمال شان رسانده شوند تا جلو جنایت و جنایتکاران  حرفوی در اینده گرفته شود.


 


 


مردم افغانستان از جنگ نجات میخواهند،مردم از بیعدالتی   و از فساد که مشخصـــه عمده رژیم جهادی بوده  نجات میخواهند، مردم یک لقمه نان در فضای صلح و امنیت با زنده گی ابرومندانه  بدون جنگ ، بدون توهین ملیشه های  غارتگر و غربی های نجاتگرمیخواهند.


 پایان