اگر اشتباه نکنم چند هفته قبل یکی از افراد بلند پایه امریکا و ذی دخل در قضایای کشور عزیز ما افغانستان اظهار داشت دوست ندارم عساکر امریکایی بحیث اشغالگران در افغانستان شناخته شوند. این حرف نهایت ریشه ای و بیانگر عمق آگاهی و آینده اندیشی امریکا نسبت به موقف نظامی شان در افغانستان می باشد. تا جای الهام دهنده برای ما هم است اما بیشتر نشاندهنده حرکت اکادمیک و در خدمت گرفتن علم در امورات نظامی می باشد. برای هیچ کس پت و پنهان نیست که در واقع پاکترین فرزند (مقاومت) زاده منحوس ترین مادر ( اشغال) می باشد. یعنی مقاومت از ناپاکترین بطن و منحوس ترین مادر (اشغال) بدنیا میاید. مبنی بر این فرضیه اول جامعه دست خوش اشغال و تجاوز اشغالگران قرار میگیرد بعد در عکس العمل افراد بمقاومت و دفاع از خود و نوامیس ملی می پردازند. از الحاظ حقوقی نیز هر جامعه ئی تحت اشغال بسر ببرد افراد آن جامعه حق مسلم دفاع مشروع را دارند تا از جان، عقیده، ناموس، مال، اطفال، حریم و نوامیس ملی خویش دفاع کنند.
نقطه جالب و قابل توجه اینست اگرملت افغان و جهان این واقعیت عینی را بپذیرند افغانستان در اشغال بسر می برد چنانچه در این اواخر اکثرا از مطبوعات و رسانه های خارجی از افغانستان اشغال شده یاد میکنند در ان صورت اصطلاح طالب یا طالبان ماهیت خویش را از دست میدهد. بمعنی دیگر چنانچه گفته آمدیم زمانیکه کشوری مورد اشغال بیگانگان قرار میگیرد آنجا مقاومت زاده میشود. موضوع اشغال و مقاومت حین فارموله آب است در هر جای دنیا دست آورد دو مالیکول هایدروجن و یک مالیکول آکسیجن مرکب آب است. به همین شکل پدیده منحوس اشغال در امریکا لاتین، افریقا، ممالک آسیایی مانند عراق، ویتنام، فلسطین، افغانستان و در همه جهان مقاومت را بوجود میاورد. مقاومت که از متن توده ها برخاسته و در دفاع از جان، دین، ناموس، ملت، هویت، فرهنگ و استقلال کشور حاضر اند تا دم مرگ علیه بیگانگان و اشغالگران مبارزه و مقاومت کنند. پس هموطن گرامی اگر معتقد و باورمندی افغانستان اشغال شده در آنصور سنگر موجود علیه بیگانگان، سنگر مقاومت و حماسه مردمی است و مستقیم یا غیر مستقیم حمایت شما نیز در عقب آن می باشد.
امریکا و متحدین شان در افغانستان بالای مقاومت ملت افغان اطلاق طالب را نمودند. انگیزه اینکه چرا امریکا و متحدین شان به مقاومت مردمی اطلاق طالب را کردند از دید بنده دو چیز میتواند باشد.
اول – زمانیکه امریکا در سال 2001 به افغانستان حمله نمودند آن زمان اکثریت خاک افغانستان در تصرف طالبان بسر می برد. بنا امریکا آن زمان رقباء طالبان را حمایت نموده و از آنها منحیث عساکر زمینی و پیش قدم تانکهای امریکایی استفاده کرده طالبان را شکست بی سابقه دادند که به قیمت هزار ها جان جوانان طالب انجامید. بنا امریکا و متحدین شان مقاومت ملی را در افغانستان بخاطری بنام طالب یاد میکنند چون از روز اول در سنگر مخالف آنها را علیه خود یافتند.
دوم – اطلاق طالب بالای مقاومت ملت افغان از جانب امریکا و متحدین شان از روی تکتیک و اهداف استراتیژیکی است. اصطلاح طالب از ماهیت افغانستان شمول برخوردار نیست تا زیر پلات فارم طالب همه مردم افغان به مقاومت علیه بیگانگان بپردازد. امریکا این موضوع را دقیق درک کرده بود و می دانست مردم افغان کلمه طالب را هضم نمیتواند بنا با این تکتیک مکارانه و عوام فریبانه اش مقاومت را قیچه نمود. مطبوعات و رسانه های داخلی و خارجی نیز ذهنیت جنگ طالب و امریکا را نهایت پمپ نمود و در خور انسان در سراسر جهان داد حتی امروز نیز حرف از طالبان و امریکا زده میشود نه مقاومت ملت افغان و اشغال امریکا.
کسانیکه به اسم طالب پیوند ذهنی داشته باشند شاید نوشته بنده تا اندازه موافق با مزاح ایشان نباشد اما دلسوزان و آینده اندیشان جامعه خوبتر درک میکنند تا بنده از چه مشکل حرف میزنم. ما نباید امروز بی تفاوت باشیم و نباید مردم ضعیف خود را با تن نحیف شان در زیر رگبار های اشغالگران تنها بگذاریم. امریکا و متحدین شان همه جهان را میخواهند علیه افغان مسلمان و آزادمنش بسیج کند امروز شراره های آتش از خانه ما بلند است، متضرر ما هستیم، اطفال افغان بناحق بشهادت میرسد، خانواده ها بماتم نشانده میشوند و ظلمت کده ما به سرنوشت بسا اسفبار گرفتار است حتی اشک از دیده سنگ را حالت زار افغان مظلوم جاری میکند. به همان شکل که امریکا میخواهد تمام جهان را علیه ملت مظلوم افغان بسیج کند ما نیز باید مکر بیگانگان را پرده برداریم هیچ ملتی در زیر سایه های اشغال و بیگانگان وحدت را تجربه نکرده اند بلکه همواره ملت ها در زیر سایه اشغال از درون انفجار داده شده است. امریکا کوشش نمود تا ملت افغان را پارچه پارچه نماید اما برخلاف بعد از هفت سال طوری احساس میشود ملت هر روز صدای واحد تر پیدا میکند. ما باید حقیقت را به ملت خود باز گو کنیم مقاومت موجود متعلق به فرد فرد افغان می باشد و اشغالگران را به سرنوشت شکست محتوم و مقاومت را به پیروزی حتمی رساندن کار توی افغان مسلمان است.
دفاع از دین و مام وطن نه تنها محکومیت پنداشته نمیشود بلکه خلاقیت توی افغان مسلمان را نشان میدهد. بنا ما باید دو کار را به پیش ببریم اول اینکه اصطلاح مقاومت ملت را دوباره جای گزین اصطلاح طالب نمایم برخلاف میل اشغالگران چون همه ملت افغان طالب شده نمیتواند اما همه ملت افغان مدافع دین، ناموس، فرهنگ و ارزشهای اخلاقی خود شده میتوانند و از این خلاقیت برخوردار هستند تا در دفاع از ارزشهای اجتماعی شان سر بدهند. به ملت خود هم باید ذهنیت آگاهانه و دقیق حضور شان مطرح نمود، ذهنیتی که تاب و توانمندی فروپاشی تبلیغات سوء و منفی بیگانگان را در درون ملت داشته باشد. همچنان ما باید به جهانیان نیز گوش زد نمایم مقاومت موجود برخاسته از متن ملت افغان می باشد حتی انسانی را که شما تحت اسم طالب از پا در میاورید قبل از آنکه آن فرد طالب باشد، انسان است، مسلمان و افغان است کی به شما این حق را داده تا هموطن مظلوم بی دفاع ما را محکوم به طالب یعنی محکوم به مرگ کنید؟ پس از آنجاکه توده های برخاسته توده های مردمی است بنا از حمایت ملت افغان برخوردار می باشد. طبیعی است غرب این ابن زمان با اشک تمساح مانند اش هیچگاه حاضر نخواهد شد تا مقاومت ملت را رسما بپذیرد اما این حق ما است به جهانیان باید بپذیرانیم چون چنانچه قبلا تذکر دادم آتش در خانه ما بر افروخته شده است، متضرر اصلی ما هستیم و سرنوشت تاریک ما تاریکتر شده میرود.
دوم قلم بدستان و زبان جامعه به تحکیم آن ارزشها بپردازند که اشغارلگر و بیگانگان از آن در هراسان است و وجود آن ارزشها را تهدید برای خود می پندارد. بمعنی دیگر باید به عمق فاجعه پی ببریم در پهلوی اشغال عملی تهاجم فرهنگی بهران هویت را بوجود میاورد انسان را نزد خودش هیچ و پوچ معرفی میکند. زمانیکه انسان در زیر سایه تهاجمی فرهنگی متنفر از هویت دینی، اجتماعی و فرهنگی خود میشود آن زمان ناگزیر است تابا ارزشها خودی وداع بگوید و در آغوش بیگانه سقوط نماید. پس قلم بدستان باید منحیث زبان جامعه جرئت مندی داشته باشند، فراتراز ملیت و سمت در سطح منافع ملت و امت بی انداشند و گرسهای گوش کر کن را در دست گیرند و این ملت بخواب رفته را بیدار کنند. هیچ کاری نا ممکن نیست بلکه هر کار به همت بلند و زمان نیاز دارد.
بااحترام