کور / بېلابيلي لیکني - پخوانۍ / دیگر بخاطر خدا از ضرب و شتم نویسندگان ما دست بر داریدت

دیگر بخاطر خدا از ضرب و شتم نویسندگان ما دست بر داریدت

گزارش های رسیده از ولایت قند هار حاکی است که روز گذاشته تعداد از نویسندگان افغان حین آغاز مشاعره عنعنوی “گل انار” توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و این میله عنعنوی بنا بر غایله مزبور دچار هرج و مرج گردید. گفته می شود که نیروهای امنیت ملی که لباس ملکی بر تن داشتند، زمانی به لت و کوب نویسندگان و شاعران پرداختند که یکی ازنویسندگان به توزیع سوانح اشرف غنی یکی از کاندیدان ریاست جمهوری پرداخت.


ما نه می دانیم که افراد امنیت ملی بر اساس کدام قانون و بر اساس کدام نورم ملی و بین المللی حق ضرب و شتم نویسندگان و شاعران را به خود داد اند؟؟ ما نه می دانیم که چرا آنها مشاعره عنعنوی “گل انار” ما را درهم و برهم کردند؟ ما نه می دانیم که چرا آنها با لباس ملکی داخل یک محفل ادبی شده بودند؟؟ آیا بهتر نه بود که آنها جلو فعالیت های دهشت افگنی در اطراف و اکناف کشور را می گرفتند نه جلو میله عنعنوی “گل انار” را . درمیله گل انار شاعران و نویسندگان گرد هم آمده بودند نه جنگجویان و دهشت افگنان ، نه آنها تفنگ داشنتند و نه هم واسکت های انتحاری، پس بر اساس کدام ملحوظ نیروهای امنیت ملی با لباس ملکی وارد این محفل شده بودند؟؟ اگر آنها چنان تصور می کنند که بایست همه مهر سکوت بر لب گذاشته و در قبال تمام قضایای کشور خاموش باشند، بدون شک که به ترکستان رفته اند و اگر آنها می خواهند با این گونه اعمال خود نویسندگان و خبرنگاران دیگر را ارعاب کنند بازهم به ترکستان رفته اند زیرا همه نویسندگان کشور و حتی جهان خود را در درد و الم یک دیگر شریک احساس می کنند.


ناله و فریاد نویسندگان و شاعران افغان از قندهار بلند شده و در اطراف و اکناف گیتی طنین انداخت. دیروز در دفتر کار خویش نشسته بودم که یکی از خبرنگاران نیویارک تایمز برایم زنگ زد و در مورد حادثه فوق خواهان جزییات بیشتر شد. خبر لت و کوب نویسندگان و شاعران در میله عنعنوی “گل انار” به مثل برق در تمام جهان نشر شد و بلادرنگ کمیته دفاع از حقوق خبرنگاران مستقر در نیویارک این حادثه دلخراش را به شدید ترین الفاظ محکوم کرد. بدیهی است که نویسندگان افغان مظلومترین و بی چاره ترین قشر جامعه ما هستند. تعداد آنها از دست بیکاری حتی استطاعت خریدن یک لقمه نان خشک را نه دارند مگر با آنهم نبشته های آنها قصر های حصار کشیده را به لرزه در می آورند زیرا هر نقطه کلام آنها مملو و مشحون از درد و رنج این ملت است.

باید فراموش نه شود که تاثیر قلم نویسندگان قویتر از میله تفنگ تفنگداران است و کاری را که قلم اجرا نموده می تواند تفنگ هرگز آن را نموده نه می تواند. قلم مظهر صلح و اخوت است و تفنگ مظهر دهشت و وحشت است. دیگر هموطنان ما از شنیدن نفیر نامیمون تفنگ به ستوه آمده اند لیکن آنها کمافی السابق از قلم فراسایی نویسندگان حقگوی ما لذت می برند.

مگر باز هم نه می دانیم که چرا علی الرغم ادعاهای مجوف و میان تهی شایسته سالاری و آزادی بیان تاکنون در کشور ما به گفته پاکستانی ها “راج تفنگ” است. درینجا علم و دانش هیچ بهای نه دارد ،یگانه چیزییکه مهم و محترم است تفنگ است و بس. درینجا دانشمندان ، عالمان ، نویسندگان و خبرنگاران به دیده حقارت دیده می شود و وقتا وفوقتا آماج لطمات دوست و دشمن قرار می گیرند؟ نویسندگان ما بی گناه زندانی می شوند ؟؟ بی گناه شکنجه می شوند؟ مفقود می شوند؟ و سرانجام اگر آنها درس عبرت نه گیرند کشته می شوند لیکن همه درین قبال اشک تمساح می ریزند و آن را به اعلامیه های میان تهی تقبیح می کنند.

باید خاطر نشان شود که ملت مظلوم افغان دیگر از استمرار اوضاع کنونی بستوه آمده و اوضاع فعلی برای هیچ فرد این مرز وبوم قابل پذیرش نه می باشد. اگر محض توزیح سوانح یک کاندید یک محفل عنعنوی را به هرج و مرج مواجه می کند، نه می دانیم که برنده شدن این کاندید چگونه بغرنج ها را به ارمغان خواهد آورد؟؟ اگر نیروهای دولتی که خود را حافظ دموکراسی می دانند به ضرب و شتم بیچاره گان می پردازد ، پس از سر بریدن مخالفین دولت نیز باید گلایه نه شود؟؟

حادثه دلخراش میله “گل انار” قندهار نخستین و آخرین خشونت علیه نویسندگان، خبرنگاران و شاعران ما نه خواهد بود. اظهر من الشمس است که ما در خشونت تولد شده ایم، در خشونت بزرگ شده ایم و در خشونت زندگی خویش را از دست خواهیم داد مگر هرگز به مدح درباریان نه خواهیم پرداخت.

جای بس تاسف است که نیروهای امنیت ملی کشور ما استطاعت برهم زدن محافل علم و ادب را دارند لیکن در حراست و صیانت جان و مال مردم کمر آنها شکسته و امروزه حمله کنندگان انتحاری را به چشمان های سر خویش مشاهده می کنند و برای خنثی کردن توطیه آنها هیچ کار هم نه می کنند.

یک باردیگر از بزرگان خویش التماس می کنیم که دیگر بخاطر خدا و رسول بر حال این ملت رحم کنید ملت ما تباه و برباد شد. دیگر برای ما مهم نیست که احمد و یا محمود بر اریکه ارگ جلوس می کند زیرا یکی هم برای این ملت رنجیده خدمت نه کرده بل همه به نوبه خویش قبر این ملت را نبش کرده اند. ببینید جهان در کجاست و ما در کجا هستیم؟ ما تاکنون چنان می پنداریم که باید جامعه جهانی برای ما غذا بدهد. دیگر باید از خواب غفلت بیدار شده و این ملت را به زوره سعادت رسانیم و اگر کماکان به علم ودانش توجه نه شود و تفنگ بهتر از قلم پنداشته شود باید به فرجام بسیار بد دقیقه شماری کنیم .

به تمنای افغانستان پیشرفته